اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
اگر امامت از اصول است ، چرا در قرآن نیامده؟
در پاسخ باید گفت: در این که مدیریت جامعه پس از پیامبر گرامی (ص) به شخصیت والایی نیازمند است، جای گفتگو نیست و خرد هر انسان منصفی بر این اصل داوری میکند و اتفاقاً قرآن- بر خلاف نظر پرسشگر- رهبری امّت (امامت) را به صورت کلی مطرح میکند.
آیاتی که امامت را مطرح میکنند:
آیه ولایت
1. «إِنّما وَلِیُّکُمُ اللّه وَرَسُولهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاة وَهُمْ راکِعُون». (1)
«ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند؛ همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند».
شأن نزول آیه را بسیاری از مفسران و اهل حدیث چنین نقل کردهاند: «سائلی وارد مسجد شد و درخواست کمک کرد. کسی به او چیزی نداد، امام علی (ع) در حالی که در رکوع بود، با انگشت خود که انگشتری در آن بود به فقیر اشاره کرد که انگشتری را از دست او درآورد و رفع احتیاج نماید. او نیز جلو آمد و انگشتر را از دست امام درآورد و دنبال کار خود رفت».
در این هنگام خبر به پیامبر (ص) رسید. وی از خدا چنین درخواست نمود: «پروردگارا! همان طور که برای موسی از خاندانش وزیری معین نمودی، برای من نیز از اهل بیتم وزیری معین فرما». در این لحظه فرشته وحی فرود آمد و آیه یاد شده را برای پیامبر خواند.
این شأن نزول را علاوه بر علمای شیعه، 66 تن از محدثان و متکلمان بزرگ اهل سنت با مختصر تفاوتی، در کتابهای خود آوردهاند. محقق فرزانه علّامه امینی مصادر آن را در کتاب شریف «الغدیر» آورده است. (2) اکنون باید دید چگونه این آیه مسأله امامت را مطرح میکند:
توضیح این که: «ولی» در آیه یاد شده به معنی سرپرست و کسی است که زمام امور را به دست گیرد، لذا پدر و حاکم را ولی میخوانند و میگویند: «الأب ولیّ الطفل»، و «الحاکم ولیّ القاصر». از آنجا که محور سخن «ولی مؤمنان» است، طبعاً، مقصود از «ولیکم اللّه» امام و حاکم آنها خواهد بود، حتی قرائن موجود در آیه و شأن نزول آن، روشنترین گواه است که مراد از «ولی»، امامت و سرپرستی است.
اینک قرائن:
1. اگر مقصود از «ولی» در «ولیّکم» غیر از ولایت و زعامت دینی و مقام سرپرستی باشد، مثلًا گفته شود مقصود از آن «محبّ» و «ناصر» است، در این صورت منحصر کردن مقام به سه فرد، بیجهت خواهد بود، زیرا همه افراد با ایمان، محب و دوست و ناصر و یار یکدیگرند و اختصاص به این سه نفر ندارد.
2. ظاهر آیه این است که تنها این سه تن بر جامعه مسلمانان ولایت دارند، در این صورت باید گروهی که ولایت دارند، غیر از گروهی باشند که تحت ولایت هستند. اگر ولی را به معنی رهبر و سرپرست امور مسلمانان بگیریم، طبعاً این دو گروه از هم جدا و متمایز میشوند، امّا اگر آن را به معنی دوست و یاور بگیریم، این دو گروه، یکی میشوند؛ زیرا همه افراد، محب و دوست یکدیگر و ناصر و یاور هم هستند.
3. هرگاه مقصود دوستی و نصرت باشد، میبایست تنها به «الّذینَ آمَنُوا» اکتفا شود و دیگر به آوردن این جمله که «در حال رکوع زکات میدهند»، نیازی نباشد، زیرا در جامعه با ایمان، همه افراد با یکدیگر دوست و یاور هستند؛ خواه در حالت رکوع زکات بدهند یا نه.
از این رو مفاد آیه، همان است که پیامبر گرامی (ص)، در یکی از سخنانش فرموده است:
«ای علی! تو پس از من ولیّ هر فرد با ایمان هستی». (3) لفظ «بعدی» گواه بر این است که مقصود از «ولی» همان مقام رهبری و حکومت و سرپرستی در امور دینی و دنیوی است، نه محبت و دوستی؛ زیرا اگر دوستی بود، به زمان درگذشت پیامبر (ص) اختصاص نداشت.
آیه أولوا الامر
آیه پیشین تنها آیهای نیست که امامت و ولایت را به صورت یک اصل مطرح میکند، بلکه آیه اطاعت «اولو الامر» نیز نمونهای دیگر است، چنان که میفرماید:
«یا أَیُّها الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وَأُولی الأمْرِ مِنْکُمْ ...». (4) «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و اولیای امر خود فرمان برید ...».
«اولو الامر» در آیه که به معنای «فرمانروایان» است، حاکی از فرمانروایی گروهی است که اطاعت آنان در کنار اطاعت خدا و رسول، قرار گرفته است. فخررازی در تفسیر خود، بیان شیوایی دارد و میگوید: از این که اولوالامر در کنار خدا و رسول، قرار گرفته، باید گفت که صاحبان این منصب، معصوم از گناه و پیراسته از خطا بودند؛ زیرا (گذشته از این که در کنار دو فرد معصوم (خدا و پیامبر) واقع شدهاند و باید با آن دو همگون باشند)، از این که اطاعت «اولو الأمر» بدون قید و شرط لازم شمرده شده، باید گفت این فرمانروایان، انسانهای معصومی هستند که پیراسته از گناه و خطا میباشند و اگر غیر آن بود، حتماً باید حدود اطاعت آنها محدود گردد، در حالی که قرآن، بدون حدّ و مرز اطاعت آنها را لازم شمرده است. (5) این دو آیه (آیههای ولایت و اولو الامر) مسأله امامت را به طور مستقل مطرح میکند، در حالی که برخی از آیات هر چند مسأله امامت را مطرح نمیکند ولی شأن نزول آن حاکی است که در این مورد نازل شده است، مانند آیه «اکمال».
آیه اکمال
«الْیَومَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِیناً ...». (6)
«امروز دین شما را برای شما کامل ساختم و نعمت خویش را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم ...».
مفسران و گروهی از محدّثان، نزول این آیه را در حجة الوداع در- روز غدیر خم- روزی که علی (ع) به مقام امامت منصوب گشت، یادآور شدهاند. (7) با توجه به این سه آیه، پاسخ سؤال روشن میشود که مسأله امامت و ولایت در قرآن مطرح است، و هرگز قرآن آن را ناگفته نگذاشته است.
پی نوشت:
1- مائده/ 55.
2- الغدیر، ج 3، صص 156 تا 162.
3- مستدرک حاکم، ج 3، ص 111؛ مسند احمد، ج 4، ص 437.
4- نساء/ 59.
5- مفاتیح الغیب معروف به تفسیر رازی: 10/ 144.
6- مائده/ 3.
7- الدرالمنثور، ج 2، ص 298؛ فتح القدیر، ج 2، ص 57؛ ینابیع الموده، ص 120؛ تفسیر المنار، ج 6، ص 463؛ مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر، نزول این آیه را در روز غدیر از مدارک بسیاری نقل کرده است الغدر، ج 1، ص 447- 458 از 16 منبع نقل کرده است.
امامت،قرآن،امامت در قرآن،امامت و قرآن،آیه امامت،آیات امامت،آیه امامت در قرآن،آیات امامت در قرآن،امامت اصول،اصول امامت،اگر امامت از اصول است ، چرا در قرآن نیامده؟،جایگاه امامت،جایگاه امامت در قرآن،موضوع امامت،در مورد امامت