کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

امیرالمومنین علی(ع) و حضرت سلیمان نبی(ع) و انگشتر او

امیرالمومنین علی(ع) و حضرت سلیمان نبی(ع) و انگشتر او



سلمان فارسی(ره) می گوید که : من و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و محمد بن حنفیه و محمد بن ابوبکر و عمار یاسر و مقداد درمحضر امیرالمومنین علی(ع) شرفیاب بودیم ، فرزندش امام حسن مجتبی(ع) به امیرالمومنین علی(ع) عرض کردند: ای امیر مؤمنان ، سلیمان از خداوند سلطنتی را درخواست کرد که هیچ کس بعد از او لایق و سزاوار آن نباشد ، و خداوند به او مرحمت فرمود ، آیا شما هم از آن پادشاهی و سلطنت بهره ای دارید؟ امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: والّذی فلق الحبّه وبرأ النسمه إنّ سلیمان بن داود سأل اللَّه عزّوجلّ الملک فأعطاه، وإنّ أباک ملک ما لم یملکه - بعد جدّک رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم - أحد قبله ولایملکه أحد بعده . قسم به آن کسی که دانه را شکافت و خلق را آفرید ، سلیمان بن داود از خداوند سلطنتی آنگونه درخواست کرد و خداوند به او عطا کرد ، و همانا پدرت سلطنت دارد بر آنچه جز جدت رسول الله(ص) هیچ کسی قبل از او و بعد از او نداشته و نخواهد داشت . امام حسن(ع) عرض کردند: می خواهیم از کراماتی که خداوند به تو بخشیده و تو را به آن برتری داده به ماها نشان دهی . امیرالمومنین علی(ع) فرمودند : اگر خدای تبارک و تعالی بخواهد این کار را می کنم . آن گاه برخاست ، وضو گرفت ، دو رکعت نماز خواند و خداوند را به دعاهائی خواند که آن را کسی نفهمید ، سپس به طرف غرب اشاره ای کرد ، فوراً ابری از آن ناحیه آمد و بالای سر ما ظاهر شد و کنار آن ابر دیگری پدیدار گشت . امیرالمومنین علی(ع) فرمودند : ای ابر ، به اذن پروردگار متعال فرود آی . پس ابر پائین آمد در حالی که می گفت: أشهد أن لا إله إلّا اللَّه ، و أنّ محمّداً رسول اللَّه ، و أنّک خلیفته ووصیّه ، [من شکّ فیک فقد ضلّ عن سبیل النجاه] . شهادت می دهم که خدائی جز خداوند یکتا نیست ، و محمد(ص) فرستاده و تو جانشین و وصی او هستی ، هر کس درباره تو شک کند از راه نجات و رستگاری دور افتاده است . امام حسن(ع) می فرماید: سپس آن ابر روی زمین گسترده گردید مانند آنکه سفره ای را پهن کرده باشند ، و امیرالمومنین علی(ع) به آن جمع فرمودند: روی این ابر بنشینید ، هر کدام در جائی از آن نشستیم . بعد به ابر دیگری اشاره فرمود ، او هم پائین آمد و همان گفتار ابر اول را گفت ، امیرالمومنین علی(ع) تنها در آن نشست سپس کلماتی فرمود ، و جهت مسیر را که به طرف مغرب بود اشاره کرد ، ناگهان بادی در زیر ابرها پدیدار شد و آنها را با ملایمت بالا برد . من نگاهی به امیرالمومنین علی(ع) کردم ، دیدم روی تختی نشسته است و نور از چهره مبارک او به حدّی می درخشد که چشم طاقت دیدارش را ندارد . امام حسن(ع) عرض کردند: ای امیر مؤمنان ، سلیمان بن داود انگشتری داشت که به خاطر آن همه چیز از او فرمانبرداری می کردند ، شما چه چیزی دارید تا به آن وسیله از شما اطاعت کنند . امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: أنا عین اللَّه فی أرضه ، أنا لسانه الناطق فی خلقه ، أنا نوراللَّه الّذی لایطفی ، أنا باب اللَّه الّذی یؤتی منه وحجّته علی عباده . من چشم بینای خداوند بر روی زمینم ، و زبان گویای او در میان مردمان هستم ، من آن نور خداوندی هستم که خاموشی ندارد ، من آن درب رحمت الهی هستم که باید از آن وارد شوند ، و من حجت خداوند بر بندگان هستم . سپس امیرالمومنین علی(ع) فرمودند : آیا دوست دارید انگشتر سلیمان بن داود را به شما نشان دهم؟ عرض کردیم: بلی . امیرالمومنین علی(ع) دست مبارک خود را میان جیبش کرد و انگشتری را که از طلا بود و نگین یاقوت سرخ داشت بر روی آن نوشته شده بود : (محمد و علی)  بیرون آورد . سلمان گوید: ما از مشاهده آن تعجب کردیم . امیرالمومنین علی(ع) فرمودند : از چه چیزی تعجب می کنید؟ از مثل من نشان دادن این چیزها عجیب نیست ، امروز چیزهائی که هرگز ندیده اید به شما نشان خواهم داد . و حدیث را ادامه داد تا اینکه امیرالمومنین علی(ع) فرمودند : آیا می خواهید سلیمان بن داود را ببینید؟ عرض کردیم: بلی . امیرالمومنین علی(ع) برخاست و ما به دنبال او به راه افتادیم تا اینکه ما را وارد باغی کرد که زیباتر از آن چشم ما ندیده بود ، در آنجا انواع میوه ها و انگورها بود ، نهرها جریان  و پرندگان بر روی درختان باهم گفتگو می کردند ، و وقتی امیرالمومنین علی(ع) را دیدند اطراف او می چرخیدند و بال های خود را می جنباندند تا وسط آن باغ رسیدیم ، به تختی برخورد کردیم که بر روی آن جوانی آرمیده و دست خود را بر سینه اش نهاده بود . امیرالمومنین علی(ع) انگشتر را از جیب خود بیرون آورد و در انگشت او که سلیمان بن داود بود قرار داد ، فوراً حرکتی کرد و از جا برخاست وعرض کرد: السلام علیک یا امیرالمومنین ، ووصیّ رسول ربّ العالمین ، أنت واللَّه الصدّیق الأکبر والفاروق الأعظم ، قدأفلح من تمسّک بک ، وقد خاب وخسر من تخلّف عنک ، وإنّی سألت اللَّه بکم أهل البیت فاُعطیت ذلک الملک . سلام بر تو ای امیر مؤمنان ، و ای وصیّ فرستاده پروردگار عالمیان ، به خدا قسم تو بزرگ ترین راستگو ، و بزرگ ترین جداکننده حق از باطل هستی ، هر کسی دامن تو را گرفت رستگار شد و هر کسی تو را رها کرد و از تو روی برگردانید زیانکار شد و به مقصد نرسید ، من خدا را به واسطه شما اهل بیت(ع) خواندم و خدا آن پادشاهی و سلطنت را به من عطا کرد . سلمان گوید: همین که گفتار سلیمان را شنیدم نتوانستم خودم را نگهدارم ، بر روی قدم های امیرمؤمنان علی(ع) افتادم ، آنها را می بوسیدم و خداوند را سپاس می گفتم که به من لطف فرموده و مرا به ولایت اهل بیت(ع) همان کسانی که خدا هر گونه پلیدی را از آنها دور ساخته و وجود مبارک آنها را از هر جهت پاک و پاکیزه آفریده هدایت نموده است .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد1 - بخش امام امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) - صفحه 317)
مولا علی،سلیمان،سلیمان نبی،انگشتر،انگشتر سلیمان،انگشتر سلیمان نبی،انگشتر حضرت سلیمان،انگشتری حضرت سلیمان،امیرالمومنین و حضرت سلیمان،امام علی و حضرت سلیمان،حضرت سلیمان و امام علی،حضرت سلیمان و امیرالمومنین،انگشتر امیرالمومنین،انگشتر امام علی،انگشتر امیرالمومنین علی(ع)
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام