اسب چموشی که با عنایت ائمه(ع) رام شد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

اسب چموشی که با عنایت ائمه(ع) رام شد



در پیشِ روی امام رضا(ع) اسب چموشی بود و آنجا گروهی بودند که اسبهای چموش را رام می کردند ، ولی هیچ یک از آنها جرأت نمی کرد بر آن سوار شود ، و اگر سوار شد جرأت نمی کرد آن را راه ببرد از ترس اینکه مبادا دست هایش را بلند کند و او را به زمین پرتاب کند و با سُم خود او را لگدمال کند . در این میان کودک هفت ساله ای پیدا شد و عرض کرد : ای فرزند رسول خدا(ص) ، آیا اجازه می دهی آن را سوار شوم و راه ببرم و رام کنم ؟ امام رضا(ع) فرمودند : تو این کار را می کنی ؟ عرض کرد : بلی . امام رضا(ع) فرمودند : چگونه این کار را خواهی کرد ؟ او عرض کرد : لأنّی قد استوثقت منه قبل أن أرکبه بأن صلّیت علی محمّد وآله الطیّبین الطاهرین مائه مرّه وجدّدت علی نفسی الولایه لکم أهل البیت . قبل از اینکه سوار شوم از او پیمان می گیرم و اطمینان حاصل می کنم به اینکه بر محمّد و آل طاهرین او صد بار صلوات می فرستم و بر خودم ولایت شما اهل بیت را تجدید می کنم و تازه می گردانم . امام رضا(ع) فرمود : سوار شو . او سوار شد ، سپس فرمود : او را راه بینداز . پس اسب را راه انداخت و پیوسته او را راه برد و دوانید تا اینکه اسب را خسته و ناتوان کرد بطوری که ناله اش بلند شد و عرض کرد : ای فرزند رسول خدا(ص) ، امروز این (اسب سوار) مرا خسته و دردمند نمود ، یا مرا معاف بدار و یا تحمّل و طاقت مرا افزون کن . پسر بچّه گفت : آنچه برای تو بهتر است که سواری دادن به مؤمن باشد آن را درخواست کن . امام رضا(ع) فرمودند : راست گفت ، بعد برای اسب دعا فرمود که خدایا به او تحمّل بیشتر و توان افزونتر مرحمت فرما . اسب آرام گرفت و به راه خود ادامه داد . و چون پسربچّه از اسب پیاده شد امام رضا(ع) به او فرمودند : از این چهارپایان که در خانه اند ، یا از غلامان و کنیزان و اموالی که در خزانه است هر چه می خواهی درخواست کن ، همانا تو مؤمن هستی و خداوند تو را در دنیا به ایمانت مشهور ساخت . پسر بچّه گفت : ای فرزند رسول خدا(ص) ، آیا اجازه می دهی درخواست خود را مطرح کنم ؟ امام رضا(ع) فرمودند : ای مؤمن ، پیشنهاد کن و آنچه می خواهی مطرح کن ، همانا خداوند تبارک و تعالی تو را به اندیشه درست توفیق دهد . او عرض کرد : سل لی ربّک التقیّه الحسنه، والمعرفه بحقوق الإخوان، والعمل بما أعرف من ذلک . برای من از خداوند تقیّه ای نیکو ، و شناخت حقوق برادران ، و عمل کردن به آنچه شناخته ام تقاضا کن . امام رضا(ع) فرمود : قد أعطاک اللَّه ذلک ، لقد سألت أفضل شعار الصالحین ودثارهم . خداوند آن را به تو عطا فرمود ، و هر آینه بهترین نشانه و زیور بندگان صالح و آنچه آبروی آنها را حفظ می کند درخواست کردی .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد1 - بخش امام علی بن موسی الرضا(ع) - صفحه 616)
اسب،اسب چموش،رام شدن اسب چموش،روش رم شدن اسب چموش،اسب چموشی که رام شد،اسب چموشی که با عنایت ائمه رام شد،رام شدن اسب چموش با عنایت ائمه،عنایت ائمه و رام شدن اسب چموش،رام شدن اسب،رام کردن اسب،اسبی که رام شد