کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
آیا در غیر غنائم جنگی هم باید خمس داد؟
آیا در غیر غنائم جنگی هم باید خمس داد؟

فقیهان سنی خمس را فقط در غنائم جنگی واجب می‌دانند، چرا فقیهان شیعه آن را توسعه داده‌اند؟

در پاسخ باید گفت که: خمس، همان گونه که در غنائم جنگی واجب است، در دیگر درآمدهای مشروع نیز، با شرایطی که فقها در کتاب خمس گفته‌اند، واجب و لازم است. اکنون مسأله را بر قرآن و سنت پیامبر (ص) عرضه می‌کنیم.

قرآن کریم می‌فرماید:

«وَاعْلَمُوا أَنّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُربی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ و ابنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرقانِ یَوْمَ التَقَی الْجَمْعانِ وَاللّهُ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ». (1)

«بدانید هرگونه غنیمتی که به دست آوردید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر به خدا و آنچه که بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل و روز درگیری دو گروه نازل کرده، ایمان دارید، خداوند بر هر کاری تواناست».

آیا آیه مبارکه تنها ناظر به غنائم جنگی است، یا مدلول وسیع و گسترده دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، باید مادّه «غنم» از نظر لغت مورد بررسی قرار گیرد.

در کتاب‌های فقهی هرگاه که لفظ غنیمت به کار رود،، معمولًا مورد آن، غنائم جنگی است، ولی این سبب نمی‌شود که ما دلالت آیه را محدود به درآمدهای جنگی کنیم، بلکه اطلاق آیه که هر درآمدی را شامل است، برای ما حجت می‌باشد.

لغت نویسان عرب برای لفظ غنیمت معنی وسیعی ذکر می‌کنند که اختصاص به غنائم جنگی ندارد. برخی را یادآور می‌شویم:

1. خلیل بن احمد فراهیدی (م 170 ه-) می‌گوید:

«هر چه را که انسان بدون رنج به دست آورد، غنیمت است». (2) 2. ازهری می‌گوید:

«غنم به دست آوردن چیزی است و اغتنام، بهره‌برداری از غنیمت است». (3) 3. ابن فارس می‌نویسد:

«غنم یک ریشه بیش نیست که حاکی از به دست آوردن چیزی است که پیش‌تر دارای آن نبوده است و بعد، در مورد غنائم جنگی به کار می‌رود». (4) در این جا به همین مقدار از گفتار بزرگان ادب اکتفا می‌کنیم، با ذکر این نکته که تفسیر غنیمت به مطلق «درآمد»، در اغلب لغتنامه‌های عربی وارد شده است. (5)

اتفاقاً قرآن این واژه را در مطلق «سود بردن» به کار می‌برد، آنجا که می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلا تَقُولُوا لِمَنِ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلام لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ». (6)

«ای افراد با ایمان، هنگامی که در راه خدا گام می‌زنید- برای جهاد سفر می‌کنید- تحقیق کنید. و به کسی که بر شما سلام می‌کند نگویید مؤمن نیستی، تا بخواهید از این راه به کالاهای دنیوی دست یابید، زیرا نزد خداوند بهره‌های فراوانی است».

جمله «فعند اللّه مغانم» در این آیه، پاداش‌های دنیوی و اخروی را شامل می‌شود، هر چند مربوط به درآمدهای جنگی نباشد، بلکه می‌توان گفت مراد از آن، پاداش اخروی است، در مقابل «عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنیا»، «کالاهای زندگی دنیوی».

ابن‌ماجه در سنن خود، از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که پیامبر (ص) به هنگام دریافت زکات می‌فرمود:

«خداوندا! این زکات را برای پردازنده آن سود و پاداش قرار ده و آن را ضرر و زیان قرار مده». (7) احمد بن حنبل از رسول خدا (ص) نقل می‌کند:

«سود مجالسِ یاد خدا، بهشت است». (8) حضرتش ماه رمضان را چنین توصیف می‌کند: «غنم للجنّة» (9)

«سودی برای بهشت است».

روشن‌ترین گواه بر این که آیه هر چند در مورد غنائم جنگی نازل شده است، ولی حکم آن اختصاص به مورد نزول ندارد، این است که فقهای چهار مذهب اهل سنّت، در مواردی که مال به دست آمده از غنائم جنگی نبوده است، پرداخت خمس را لازم دانسته و با آیه شریفه استدلال نموده‌اند.



خمس در معادن‌
خمس در معادن یکی از مالیات‌های اسلامی است که اسلام آن را واجب کرده است و فقیهان حنفی به هنگام استدلال بر وجوب خمس در معادن با دو چیز استدلال کرده‌اند:

1. آیه غنیمت (که پیش‌تر آن را ذکر کردیم.)

2. حدیث پیامبر (ص): «وفی الرِّکازِ الْخُمُسُ» (10) «در چیزهای زیر خاکی- معدن و گنج- خمس واجب است».

بررسی کتب حدیث بیانگر آن است که در روایات متعددی جمله یاد شده از پیامبر (ص) وارد شده است.



خمس درآمد کسب و کار
از نظر شیعه به کلیه درآمدهای کسبی یک فرد، پس از کسر هزینه سال، خمس تعلق می‌گیرد. البته در این مسأله شرایط دیگری لازم است که اینجا مجال بیان آن نیست، بلکه هدف این است که نشان دهیم قول امامیه در این جا با روایاتی که اهل سنّت از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کنند، کاملًا موافق است. از آنجا که در این مختصر نمی‌توانیم همه آنچه را که در این مسأله آمده است، نقل کنیم، به نقل برخی از آنها بسنده می‌کنیم:

1. هیئت اعزامی «عبدالقیس»

قبیله عبدالقیس در منطقه شرق عربستان زندگی می‌کردند، و امروز نیز مردم قطیف و احساء و حتی بحرین منتسب به همین قبیله می‌باشند. رئیس قبیله به نام عبدالقیس به حضور پیامبر (ص) رسید و گفت: میان ما و شما، قبایلی زندگی می‌کنند که مشرک هستند و اجازه نمی‌دهند ما، جز در ماه‌های حرام، به حضور شما برسیم. از شما می‌خواهیم آموزش‌های لازم را به ما بدهید و ما نیز آنها را به دیگران منتقل کنیم، پیامبر (ص) فرمود:

«من شما را به چهار کار فرمان می‌دهم و از چهار کار باز می‌دارم: 1. فرمان می‌دهم به ایمان به خدا- و می‌دانید ایمان به خدا چیست؟- شهادت به یگانگی او، 2. به برپایی نماز، 3. پرداخت زکات، 4. پرداخت خمس از غنیمت». (11) باید دقت شود که مقصود از مغنم چیست؟ در اینجا دو احتمال وجود دارد:

أ. غنائم جنگی.

ب. درآمدهای حلال.

مسلّماً احتمال نخست منفی است، زیرا هیئت عبدالقیسی آشکارا می‌گفتند که ما توان ملاقات با شما را جز در ماه‌های حرام نداریم؛ زیرا خروج ما از منطقه و عبور از میان قبایل، مایة خطر و خونریزی است. چنین مردمی چگونه می‌توانستند به جنگ با دشمن بپردازند و از آنها غنیمت بگیرند؟! از این گذشته جهاد با دشمن بدون اذن پیامبر و جانشین او جایز نیست.

ممکن است تصوّر شود که مقصود، شبیخون زدن و غارت کردن است. این احتمال نیز صحیح نیست، زیرا پیامبر اکرم (ص) از هر نوع غارت نهی کرده و سخن ایشان در کتب حدیث وارد شده است که: «نهی النبیّ عن النهب ...»؛ (12) «پیامبر از غارت‌گری نهی کرد.»

در این صورت جز درآمدهای حلال انسان، پس از کسر هزینه‌ها، چیز دیگری مورد نظر نخواهد بود.

2. پیامبر (ص) آنگاه که عمرو بن حزم را به یمن اعزام کرد، فرمانی برای او نوشت که بخشی از آن چنین است:

«أَمَرَهُ بِتَقْوَی اللّه فی أَمْرِهِ کُلّهِ، وَأَنْ یَأْخُذَ مِنَ الْمَغانِمِ خُمسَ اللّهِ وَما کَتَبَ عَلی الْمُؤْمِنینَ مِنَ الصَّدَقَةِ مِنَ الْعِقار عُشرُ ما سَقی البَعلَ، وَسَقَتِ السَّماءُ، وَنصفُ العُشر مِمّا سَقَی الغرب». (13)

نخست برخی از واژگان به کار رفته در فرمان را توضیح می‌دهیم:

الف. «العقار» به معنی زمین است و در این جا مقصود، زمین‌های کشاورزی است.

ب. «البعل» درختانی است که نیاز به آبیاری ندارند؛ زیرا ریشه‌های آنان از آب‌های سطحی مجاور رودخانه‌ها استفاده می‌کند.

ج. «الغرب» به معنی دلو بزرگ است و منظور درختانی است که با کشیدن آب با دلو، آبیاری می‌شوند.

پیامبر گرامی (ص) در این حدیث، پس از امر به تقوا، دو نوع مالیات اسلامی را یادآور می‌شود:

1. خمس غنائم.

2. زکات زمین، گاهی یک دهم و گاه یک بیستم زمینی که به وسیله باران یا آبهای مجاور سیراب می‌شود. به خاطر کمتر بودن هزینه یک دهم و زمینی که با دلو و کشیدن آب از چاه آبیاری می‌شود، یک بیستم.

پیامبر (ص)، عمرو بن حزم را به عنوان فرماندار یمن اعزام کرد، نه به عنوان یک فرد نظامی که در آنجا با مشرکان جهاد کند، زیرا اهل یمن اسلام را پذیرفته بودند، طبعاً مقصود از جمله «وأنْ یَأخُذ مِنَ المَغانِم خُمُسَ اللّه» درآمدهای حلال کسب است.

در این مورد، عهدنامه‌های فراوانی از جانب پیامبر (ص) به شخصیت‌هایی که در اطراف شبه جزیره زندگی می‌کردند، نوشته شده و در همه آنها پرداخت خمس از غنائم وارد شده است، در حالی که این افراد، فرماندهان نظامی و رجال جنگی نبودند، بلکه در منطقه خود رهبری و ریاست داشتند و پیامبر (ص) به آنها دستور می‌دهد که خمس درآمدها را جمع کنند و برای او بفرستند.

3. پیامبر (ص) در ضمن عهدی به جهینة بن زید چنین نوشت:

«زیر زمین و روی آن و کف دره‌ها و روی آنها از آن شما باشد، از چراگاه‌های آن استفاده کنید و از آب آنها مصرف کنید، به شرط آن که یک پنجم درآمد خود را بپردازید». (14) گذشته از این، ائمه اهل بیت (ع) که همتای قرآن و هم سنگ آن هستند، در روایات فراوانی پرداخت یک پنجم درآمدها را ضروری و واجب دانسته‌اند. کسانی که بر حدیث ثقلین مهر صحّت نهاده‌اند، باید پیروی از سخن آنان را لازم و واجب بدانند.



پی نوشت:

1- انفال/ 41.

2- کتاب العین، ج 4، ص 426، ماده غنم.

3- تهذیب اللغه، ماده غنم.

4- مقاییس اللغه، ماده غنم.

5- نهایة ابن اثیر، و قاموس فیروز آبادی، تاج العروس زبیدی، ماده غنم مراجعه فرمایید.

6- نساء/ 894.

7- سنن ابن ماجه، کتاب زکات، باب ما یقال عند اخراج الزکاة، حدیث 1797.

8- مسند احمد، ج 2، ص 330 و 374 و 524.

9- همان، ج 2، ص 377.

10- الفقه الإسلامی وأدلّته، ج 2، ص 776؛ مسند احمد، ج 1، ص 314؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 839، چاپ 1373.

11- صحیح بخاری، ج 4، ص 250، باب «واللّه خلقکم وما تعملون» از کتاب توحید؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 35- 36، باب الأمر بالایمان.

12- التاج الجامع للاصول، ج 4، ص 334، به نقل از صحیح بخاری.

13- فتوح البلدان، ج 1، ص 81، باب یمن؛ سیره ابن هشام، ج 4، ص 265.

14- الوثائق السیاسیة، ص 265، شماره 157.

..........................

کتاب راهنمای حقیقت (آیت الله سبحانی)
خمس،غنائم جنگی،غیر غنائم جنگی،خمس غنائم جنگی،خمس غیر غنائم جنگی،خمس در غیر غنائم جنگی،آیا خمس دارد؟،آیا خمس داریم؟،آیا در غیر غنائم جنگی هم باید خمس داد؟،احکام تخصصی خمس،در مورد خمس،جزئیات خمس،خمس چگونه است؟،از خمس بیشتر بدانیم،اطلاعاتی در مورد خمس
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام