اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
آیا ساخت بنا بر روی قبور مشکلی دارد؟
آیا ساختن بنا بر روی قبور جایز است؟
در پاسخ باید گفت که : مشروعیت بنا بر قبور پاکان را از راههای گوناگون میتوان ثابت کرد. اکنون به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
1. سیره سلف صالح در حفظ قبور انبیاء
تاریخ گواهی میدهد که ساخت و حفظ بنا بر روی قبور اولیا و انبیا سنت دیرینه انسانی بوده و قبل از طلوع ستاره اسلام، قبور انبیای بنیاسرائیل و غیره، همگی دارای بنا بوده است و روزی که مسلمانان این مناطق را در فلسطین و اردن و شام فتح کردند، در حفظ و صیانت آنها کوشیدند و تا به امروز به همان حالت باقی مانده است. مسلمانان نه تنها خدشهای بر این بناها وارد نکردند، بلکه در تعمیر و نوسازی آنها و گماردن افرادی برای خدمت و حفاظت، اهتمام ورزیدند.
2. حفظ کردن آثار، حفظ اصالتها است
اصولًا در حفظ آثار، به خصوص آثار پیامبر گرامی (ص)، مانند مدفن وی و قبر همسران و فرزندان و صحابه و یاران او و خانههایی که در آنجا زندگی کرده و مساجدی که در آنها نماز گزارده، فایده عظیمی است که طی مقدمهای به آن اشاره میکنیم.
امروز پس از گذشت بیست قرن از میلاد مسیح، وجود مسیح (ع) و مادر او مریم و کتاب او انجیل و یاران و حواریون او، در غرب به صورت افسانه تاریخی درآمده است که گروهی از شرق شناسان در وجود چنین مرد آسمانی، به نام مسیح که مادرش مریم و کتاب او انجیل است، تشکیک کرده و آن را افسانهای به سان (مجنون عامری) و معشوق وی (لیلی)، تلقی میکنند که زاییده پندارها و اندیشههاست، چرا؟ به خاطر این که یک اثر واقعی ملموس از مسیح در دست نیست؛ مثلًا به طور مشخص، نقطهای که او در آن متولد گردید و خانهای که زندگی کرد و جایی که در آن به عقیده نصاری به خاک سپرده شد، معلوم و روشن نیست. کتاب آسمانی او نیز دستخوش تحریف گردیده و این اناجیل چهارگانه، که در آخر هر کدام جریان قتل و دفن عیسی آمده است، به طور مسلم مربوط به او نیست و بیتردید پس از وی تدوین شدهاند. از این جهت بسیاری از محققان آنها را از آثار ادبی قرن دوم میلادی دانستهاند. ولی اگر تمام خصوصیات مربوط به او محفوظ میماند، به روشنی بر اصالت او گواهی میداد و برای این خیالبافان و شکاکان، جای تشکیک باقی نمیگذارد.
ولی مسلمانان آشکارا خطاب به مردم جهان میگویند: هزار و چهارصد سال قبل در سرزمین حجاز مردی برای رهبری جامعه بشری برانگیخته شد و در این راه موفقیت بزرگی به دست آورد؛ و تمام خصوصیات زندگی او محفوظ است، بی آن که کوچکترین ابهامی در زندگی آن بزرگمرد مشاهده گردد. حتی خانهای که او در آن متولد شده مشخص است و این کوه حرا است که وحی در آنجا بر او نازل میگردید و این مسجد او است که در آن نماز میگزارد و این خانهای است که در آنجا به خاک سپرده شد و اینها خانههای فرزندان و همسران و بستگان او است و این قبور فرزندان و اوصیا و خلفا و همسران او میباشد و ....
اکنون اگر همه این آثار را از میان ببریم، طبعاً علایم وجود و نشانههای اصالت او را از بین بردهایم و زمینه را برای دشمنان اسلام آماده ساختهایم.
بنابراین ویران کردن آثار رسالت و خاندان عصمت، علاوه بر این که نوعی هتک و بیاحترامی است، مبارزه با مظاهر اصالت اسلام و اصالت رسالت پیامبر نیز میباشد.
آیین اسلام، آیین ابدی و جاودانی است و تا روز قیامت آیین هدایت برای انسانها میباشد. نسلهایی که پس از هزاران سال میآیند، باید به اصالت آن، اذعان کنند. لذا برای تأمین این هدف، باید پیوسته تمام آثار و نشانههای صاحب رسالت را حفظ کنیم و از این طریق گامی در راه بقای دین در اعصار آینده برداریم و کاری نکنیم که نبوت پیامبر اسلام (ص) به سرنوشت آیین حضرت عیسی (ع) دچار گردد.
3. ترفیع خانههای انبیاء
قرآن مجید، در آیه معروف به آیه (نور)، نور خدا را به چراغی پرفروع تشبیه میکند که بهسان ستاره فروزان میدرخشد. آنگاه در آیه بعدی جایگاه این مشعل فروزان را بیوتی میداند که در آنها مردانی وارسته، صبح و شام خدا را تسبیح میگویند، آنجا که میفرماید:
(فی بُیُوت أَذِنَ اللّه أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیها اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالغُدُوّ وَالآصال ...). (1)
( [این چراغ فروزان] در خانههایی روشن است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنها والا گردد و نام او در آنها یاد شود، در آن خانهها بامدادان و شامگاهان تسبیح خدا میگویند).
اکنون باید دید مقصود از آن بیوت چیست؟ مسلّماً بیت غیر از مسجد است؛ زیرا بیت از بیتوته، به معنی شب را به پایان رساندن) است و اگر به مسکن انسان بیت میگویند، از آن روست که انسان در آنجا شب را به صبح میرساند.
قرآن، هر جا که درباره معبد و پرستشگاهِ جمعی مسلمانان سخن میگوید، لفظ (مسجد) یا (مساجد) را به کار میبرد و لذا این واژه در قرآن 28 بار به صورت جمع و مفرد به کار رفته است، در حالی که هرگاه قرآن از (مسکن) و (مأوی) سخن به میان آورد، از واژه (بیت) به صورت جمع یا مفرد بهره میگیرد. لذا این واژه 66 بار در قرآن در همین مورد به کار رفته است. نتیجه این که در زبان قرآن (بیت) و (مسجد)، مصداقاً یکی نبوده، و یکی شمردن آن دو، مدعایی بی دلیل است.
به طور مسلّم، مقصود از این بیوت، بیوت انبیا و اولیا و انسانهای وارسته است که در آنها، صبح و شام، خدا را تسبیح میگویند. جلالالدین سیوطی، از انس بن مالک نقل میکند: زمانی که رسول خدا (ص) آیه (فی بُیُوت أَذِنَ اللّه أَنْ تُرفَعَ) را در مسجد تلاوت کرد، فردی از یاران رسول خدا (ص) به پا خاست و پرسید: مقصود از این خانهها چیست؟ پیامبر (ص) فرمود: خانههای پیامبران. در این هنگام ابوبکر برخاست و گفت: ای پیامبر خدا، این خانه (اشاره به خانه علی و فاطمه) از همین خانههاست که خدا رخصت بر رفعت و بالا بردن منزلت آنها داده است؟ پیامبر (ص) فرمود: آری از برترین آنهاست). (2) تا این جا روشن شد که مقصود از بیوت خانههای پیامبران است نهمساجد، اکنون باید دید مقصود از رفع چیست؟ در اینجا دو احتمالاست:
1. مقصود از رفع، رفع حسی است.
2. مقصود از رفع، رفع معنوی است.
بنابر احتمال اوّل، مقصود، بالا بردن دیوارها و زدن سقف است، چنان که در آیه میفرماید: (رَفَعَ سَمْکَها فَسوّاها). (3) (4)
ولی چون قرآن درباره بیوتی سخن میگویند که دیوار و سقف دارند طبعاً مقصود از (ترفیع)، رفع معنوی است؛ یعنی رفعت و منزلت و بزرگداشت آنها و یکی از مظاهر ترفیع این بیوت آن است که از هر نوع آلودگی حفظ و به هنگام فرسودگی تعمیر شوند.
این ویژگیها به پاس حضور مردان بزرگی است که در آن خانهها به راز و نیاز پرداخته و خدا را یاد میکنند و داد و ستد، آنان را از برپاداشتن نماز و پرداخت زکات باز نمیدارد. به پاس وجود این شخصیتها، خدا اذن داده است که به این آثار، از دیده تعظیم و تکریم نگریسته شود و از ویرانی و آلودگی صیانت گردد.
همگی میدانیم که پیامبر گرامی (ص) در خانه خود به خاک سپرده شد؛ یعنی در آن نقطهای که خدا را یاد میکرد و ستایش مینمود. خانه وی، به حکم این آیه، دارای ارج و احترام بوده و هر نوع ایجاد ویرانی و تخریب و ایجاد آلودگی در آن، دور از شأن آن و بر خلاف دستور قرآن است.
بلکه بخشی از بیوت مدینه مدفن و آرامگاه شخصیتهای بزرگی است: وبنابر روایت صحیح (5)، حضرت زهرا در خانه خود که تاکنون نیز موجود است به خاک سپرده شد.
حضرت هادی و حضرت عسکری نیز در خانههایی که خدا را پرستش میکردند به خاک سپرده شدند. در این صورت این خانهها به تصریح آیه، دارای منزلت و رفعت هستند و تخریب آنها با مفاد این آیه ناسازگار است.
در محله بنیهاشم مدینه، تا چندی قبل خانههای حسنین و مدرسه امام صادق (ع) برپا بود و نگارنده خود در سال 51 ه-. ش به زیارت این بیوت تشرف یافتم، ولی متأسفانه به عنوان توسعه مسجد نبوی همه این آثار نابود گردید، در حالی که توسعه مسجد النبی (ص) با حفظ این آثار منافاتی نداشت.
4. صیانت کردن از قبور، نشانه مهر و محبت است
اشاره
دوستی پیامبر (ص) و خاندان او از اصول مؤکد اسلام است و آیات و روایاتی بر این مورد گواهی میدهد. پیامبر اکرم (ص) فرمود:
(سه چیز است که هر کس آن را دارا باشد، مزه شیرین ایمان را میچشد. یکی از آنها این است که خدا و پیامبر او، نزد انسان از همه چیز محبوبتر باشند ...). (6) مهر ورزیدن به پیامبر (ص) روشهای گوناگونی دارد که به برخی اشاره میکنیم:
نشر سخنان و برنامههای آنها.
حفظ و صیانت آثار و یادگارهای آنان. بنای یادبود بر قبور آنان.
همه این امور، نوعی مهرورزی به آنان شمرده میشود.
ترمذی در سنن خود نقل میکند که:
(پیامبر (ص) دست حسن و حسین را گرفت و فرمود: هر کس مرا و این دو کودک و پدر و مادر آنها را دوست بدارد، روز رستاخیز با من هم رتبه خواهد بود). (7) همگی میدانیم سبط اکبر پیامبر (ص) در سرزمین بقیع و سبط اصغر وی در کربلا به خاک سپرده شدهاند و مرقدشان پیوسته زیارتگاه مسلمانان بوده و خواهد بود. ساختن هر نوع سایبان برای حفاظت از تربت پاک آنان نوعی ابراز محبت به دو سبط بزرگوار پیامبر (ص) است و این عمل همان پاداش را خواهد داشت که پیامبر (ص) در روایت فوق متذکر شده است.
امروز ملل زنده جهان سعی میکنند که یاد شخصیتهای ملی و مذهبی خویش (سران نظامی، سیاسی و اصلاحگران عرصه فرهنگ) را به اشکال گوناگون زنده نگه دارند و بدین خاطر پیکر آنان را با عظمت تشییع میکنند و در محلی با صفا تحت بنای مجلّلی به خاک میسپارند تا آیندگان نیز همچون نسل حاضر، شخصیتهای مزبور را همواره مدنظر داشته و گرامی بدارند، ما مسلمانان نیز بایستی با شیوههای گوناگون (ساختن آرامگاه، بنای یادبود و غیره) شخصیتهای برتر و بینظیر خویش را پاس بداریم.
با توجه به این ادله:
الف. سیره سلف صالح در حفظ قبور انبیای پیشین.
ب. صیانت آثار، حفظ اصالتها است.
ج. حفظ ابنیه مربوط به اولیا نوعی ترفیع بیوت آنها است.
د. حفظ آثار اولیا مظهر مهر و مودّت آنها است.
برای احدی جای شک و تردید باقی نمیماند که بنای بر قبور، نه تنها مشکل شرعی ندارد، بلکه امری مطلوب و مرغوب است.
حدیثی از امام جعفر صادق(ع) در تعمیر قبور اولیاء
امام جعفر صادق (ع) فرمود: پدرم از پدرش و او از حسین بن علی و او از علی بن أبی طالب (ع) نقل کرد که پیامبر (ص) فرمود: ای علی! تو را در سرزمین عراق میکشند و در آنجا به خاک سپرده میشوی. علی (ع) میگوید: به پیامبر (ص) عرض کردم: کسانی که قبرهای ما را زیارت کنند و در آبادی آن بکوشند و پیوسته به آنجا رفت و آمد نمایند، چه پاداشی دارند؟
پیامبر (ص) فرمود: ای اباالحسن! خدا مرقد تو و مرقد فرزندان تو را بخشی از سرزمین بهشت و قسمتی از خاک آن قرار داده است و خدا دلهای انسانهای بزرگوار و برگزیده از بندگان خود را به شما علاقهمند ساخته است. آنان اذیت و آزار را در راه شما پذیرا میشوند. قبور شما را آباد میکنند و آن هم برای تقرب به خدا و اظهار دوستی به پیامبر (ص). (8)
پی نوشت:
1- نور/ 37.
2- الدر المنثور: 6/ 203.
3- نازعات/ 28.
4- (سقف آن را برافراشت و آن را منظم ساخت). نازعات/ 28.
5- کافی: 1/ 461.
6- جامع الاصول: 1/ 37، حدیث 22 به حدیث های 20 و 21 نیز مراجعه شود.
7- جامع الاصول: 9/ 157، حدیث شماره 6706.
8- شیخ طوسی- تهذیب الاحکام 6/ 22، حدیث 5؛ وسایل الشیعه: 10 از ابواب مزار، باب 26، حدیث 1- لطفاً دنباله حدیث را مطالعه فرمایید.
.................................
(کتاب راهنمای حقیقت - آیت الله جعفر سبحانی)
ساخت بنا روی قبور،ساخت بنا بر روی قبور،جواز ساخت بنا روی قبور،جواز ساخت بنا بر روی قبور،ساخت بنا روی قبور جایز است،آیا ساخت بنا روی قبور جایز است،آیا ساخت بنا بر روی قبور جایز است؟،ساخت بنا بر روی قبور مشکلی دارد؟،شبهات قبر