اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
بهار مهدوی (ربیع الانام و نضرة الایام)
بهار، همیشه با تحفه سرسبزی و شادابی و نشاط همراه است بنابراین، طبیعت و تمام موجودات به بهار عشق می ورزند.
بررسی روایات نشان می دهد، ترسیمی که از امام مهدی(عج) و دستاوردهای آن بزرگمرد، صورت گرفته است؛ مملو از جلوه های بهاری است. بالاترین که از امام7، به عنوان بهار نام برده شده است.
این مقاله نه تنها به دنبال تبیین برخی شباهتهای حضرت مهدی(عج) و بهار است بلکه با توجه به این که امام احیاگر جان هاست و هیچ امری به اهمیت احیاء جانها نمی رسد؛ چنین ندا سر می دهد:
شاد از وی شو، مشو از غیر ویاو بهار است و دگرها ماه دی
السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام(1)
سلام بر بهار مردم، خرّمی دوران
پس همی گویند هر نقش و نگارمژده مژده نک همی آید بهار(2)
یکم: از ویژگی بهار، باران فراوان، جوشش نهرها و چشمه ساران است:
1 ـ 1. مهدی فاطمه، خود ابر باران خیز، باران بهاری و چشمه جوشان است:
الامام السحاب الماطر و الغیث الماطل و الشمس المضیئه و السماء الظلیله و الارض البسیطه و العین الغریزه و الغدیر و الروضه؛(3) امام، ابر بارنده، باران پیاپی، آسمان سایه افکن، زمین گسترده، چشمه جوشان، برکه و گلزار است.
2 ـ 1. او در بر جایی قدم نمی گذارد جز آن که بهاری شدن را به آن عرضه می کند و اسماعیل وار، چشمه ها را
زو بخندد هم نهار و بهاردر هم آمیزد شکوفه و سبزه زار(4)
فلا ینزل منزلاً الا ینبت منه عیون فمن کان جائعا شبع و من کان ظمانا روی(5)
سیراب می گرداند.
3 ـ 1. به برکت او، آسمان اشک شادی می ریزد، چشمه سارها سرازیر، زمین چندین برابر محصول می دهد.
فعند ذلک... و تفیض العیون و تنبت الارض ضعف اکلها(6)؛ در آن هنگام چشمه سارها، سرازیر و زمین چندین برابر محصول خود می رویاند.
تعطی السماء قطرها(7)، آسمان، باران خویش را فرو می فرستد.
4 ـ 1. فراوانی نهرها و چشمه ها از جلوه های دیگر این بهار زیباست:
تزید المیاه فی دولته و تمد الانهار(8) آبها در عهد او فراوان می شود، رودخانه ها پرآب می گردد.
(9)
سرسبز می شود و به وسیله آن چشمه سارها روان می گردد.
دوم: ویژگی دیگر بهار، سرسبزی دشت و دمن است؛ هر کجا پا می گذاری، بوی طروات و تازگی به مشام می خورد:
1 ـ 2. هنگام ظهور، از کویرها، خشکی ها، سخنی نباید گفت، مسافت های طولانی، چون عراق تا شام، پای بر
و لو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها ولاخرجت الارض نباتها و... حتی تمشی المرأة بین العراق الی شام لاتضع قدمیها الا علی النبات(10) قائم ما که قیام کند، آسمان باران خویش را فرو می فرستد و زمین، گیاهان خویش بیرون می فرستد و... تا جایی که زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد.
آری، خداوند با باران رحمتش، بهار مردمان، مهدی زهرا (علیه السلام) را سیراب می سازد، زمین گیاه خویش را بیرون می فرستد، دامها فراوان می شوند.
یسقیه اللّه الغیث و تخرج الارض نباتاتها و تکثر الماشیه؛(11) خداوند با باران رحمتش، او را سیراب می سازد، زمین گیاه خود را بیرون می فرستد، دامها فراوان می شوند.
تخرج الارض نباتها و تنزل السماء برکاتها و تظهر له الکنوز؛(12) زمین نباتات خود را خارج می کند، آسمان برکاتش را فرو می فرستد، گنج های نهفته در دل زمین برای او آشکار می شود.
امام صادق (علیه السلام):
ینتج اللّه فی هذه الامة رجلاً منی و انا منه یسوق اللّه به برکات السماوات و الارض فتنزل السماء قطرها و یخرج الارض بذرها و تأمن وحوشها و سباعها؛(13) خداوند به این امت، مردی عطا می کند که از من است و من از اویم، به برکت او، برکات آسمان و زمین را عنایت می کند، آسمان، باران خویش را فرو می فرستد و زمین، بذر خویش را بیرون می فرستد.
2 ـ 2. زمین برای اهل خود، چون عروسی زینت می بندد و زیبا می شود:
تعطی السماء قطرها و الشجر ثمرها و الارض نباتها و تزین لاهلها؛(14) آسمان بارانهایش را فرو ریزد، درختان میوه های خود را آشکار می سازد. زمین گیاهان خود را بیرون می فرستد و برای ساکنان خود آرایش می کند.
سوم: تازگی، نو و جدید شدن از دیگر ویژگی های بهار است، که جان را صفا می بخشد:
بهار جان ها، مهدی زهرا نیز، با تازگی توأم است، جاهلیتها را زدوده و اسلام را از نو بنا می نهد.
امام صادق (علیه السلام): یصنع کما صنع رسول اللّه یهدم ما کان قبله کما هدم رسول اللّه امر الجاهلیة و یستأنف الاسلام جدیدا بعد ان یهدم ما کان قبله؛(15) او چون پیامبر عمل می کند، چنانکه پیامبر آنچه در قبل بوده را از بین برده، جاهلیت را نابود ساخته و اسلام را بنا نهاد، او نیز گذشته را نابود و پس از ریشه کن ساختن بدعتها، اسلام را از نو پیاده می کند.
امام جواد (علیه السلام): یقوم بامر جدید و سنة جدیده و قضاء جدید.(16)
امر، سنت و قضا جدیدی را اقامه می سازد.
چهارم: بهار یعنی رفتن تمام مظاهر سردی، خشکی و مردگی و فرج و گشایش برای تمام آن ها که آرزوی روییدن را به سر داشته اند.
پیش از ظهور بهار، سوز سرما، رنج آور و تلخ است: «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس»(17)
خواهد بود که آروزی بهار به فریاد و ناله می کشد.
و اشتد الطلب.
بر هر دیاری بگذری، بر هر گروهی بنگریبا صد بیان با صد زبان در ذکر او غوغا بود(18)
(19)
براندازد.
این قاصم شوکة المعتدین، این هادم ابنیة الشرک و النفاق این مبید اهل الفسوق و العصیان و الطغیان، این حاصد فروع الغیّ و الشقاق، این طامس آثار الزیغ و الاهواء این قاطع حبائل الکذب و الفتراء؛(20) کجاست آنکه شوکت ستمکاران را در هم شکند. کجاست آنکه بنا و سازمان های شرک و نفاق را ویران می سازد. کجاست آنکه اهل فسوق و عصیان و ظلم و طغیان را نابود می گرداند. کجاست آنکه نهال [شاخه های[ گمراهی و دشمنی و عناد را از زمین برمی کند. کجاست آنکه آثار اندیشه باطل و هواهای نفسانی را محو و نابود می سازد کجاست آنکه حبل و دسیسه های دروغ و افتراء را از ریشه قطع خواهد کرد.
بهار رخ می نماید، سردی ها را می زداید. آنان که به سردی ها خو کرده و از عادات زشت سرما جدایی ناپذیرند، سرنوشت سرما را خواهند داشت و آنان که در اوج سرما، روح خویش را به گرمای انتظار، تقوی و انجام وظیفه، زنده نگه داشته اند، به دیدن بهار خوشنود می گردند و به یاریش به جنگ سرما و سرمائیان می روند. برای بشریّت، هیچ سوز سرمایی بدتر از ظلم، تبعیض و بی عدالتی نیست و بهار واقعی زمانی است که از این امور، خبری نباشد.
1 ـ 3. عدالت برپا شده، احدی به دیگری ستم روا نمی دارد.
امام رضا (علیه السلام) فاذا خرج اشرقت الارض بنور ربها و ضوح المیزان بالعدل بین الناس فلا یظلم احدا احدا؛(21) به هنگام ظهورش جهان با نور پروردگارش می درخشد. او میزان را به عدل در میان مردم قرار می دهد. دیگر کسی در حق کسی ستم نمی کند.
یبید الظلم و اهله؛(22) ستم و ستمگران را نابود می سازد.
فتسبشر الارض بالعدل(23) جهان با پیاده شدن عدالت، خوشحال می شود.
(24)
کسی را مورد ضرب قرار نمی دهد.
2 ـ 3. حق بر قرار و باطل نابود می گردد.
هو الذی یجمع الکلم و یتم النعمه و یحق اللّه به الحق و یزهق الباطل و هو مهدیکم المنتظر.(25)
اوست که سخن ها را یکی می کند (وحدت کلمه ایجاد می کند) نعمت ها را کامل می گرداند.
خداوند به وسیله او حق را تحقق می بخشد و باطل را ریشه کن می سازد. او مهدی منتظر شماست.
3 ـ 3. زدودن بدعتها و باطل ها با کمک یاران بهاری.
هذه لال محمد الی آخر الائمه و المهدی و اصحابه یملکهم اللّهُ مشارق الارض و مغاربها و یظهر الدین یمیت اللّه عزوجل و باصحابه البدع و الباطل کما امات السفهة الحق حتی لایری اثر من الظلم یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر؛(26)
(27)
دیگر از ستم ها و بدعتها نشانه ای نمی ماند.
4 ـ 3. زمان سختی ها سپری می گردد
رسول گرامی اسلام: به یفرج اللّه عن الامه،(28) خداوند به وسیله او از امت، رفع گرفتاری می نماید.
(29)
برمی دارد.
5 ـ 3. فتنه ها و غارتها رخت برمی بندد
امام باقر (علیه السلام): و تعدم الفتن و الفارات؛(30) فتنه ها و چپاولگری ها از بین می رود.
6 ـ 3. زمین از هرگونه آلودگی پاک و پاکیزه می گردد
و تکون الارض کفاتور الفضه؛(31) زمین همانند نقره از هرگونه تیرگی پیراسته خواهد بود.
شد:
فحینئذٍ تظهر الارض کنوزها و تبدی برکاتها؛(32) آن هنگام، زمین گنج های خود را نمایان و برکات خویش را آشکار می سازد.
یکثر الخیر و البرکات؛(33) خیرات و برکات بسیار می شود.
آنجا که غنا و بی نیازی رخ می نماید.
1 ـ 6. همه چیز در خدمت امام:
تجمع الیه اموال الدنیا کلها من بطن الارض و ظهرها؛(34) تمام اموال دنیا، از برون و درون زمین، در اختیار او گرد می آیند.
تظهر له کنوز الارض(35)؛ گنج های زمین، برای او نمایان می گردد.
یستخرج الکنوز(36)؛ گنج ها را استخراج می کند.
(37)
آنها را می فهمد. نیک و بد آنان را می شناسد.
ان الدنیا لمتمثّل للامام مثل فلقة الجوز فلا یعزب عنه منها شی و انه لیتناولُها من اطرافها کما یتناول احدکم من فوق مائدتهِ ما یشاء؛(38) همه دنیا مثل حبه گردو در برابر امام نمایان می شود؛ چیزی از آن برای او پوشیده نمی باشد. از هر طرف بخواهد در آن تصرف می کند. آن چنان که یکی از شما در سفره ای که در برابرتان گسترده است از هر طرف بخواهد دست می برد و از آن بهره می گیرد.
ینزل له من السماء قطرها و تخرج له الارض بذرها؛(39) به خاطر او از آسمان باران می بارد.
و زمین برای او، بذرهای خویش را عرضه می داد.
تفی الارض افلاذ کبدها امثال الاسطوان من الذهب و الفضه،(40) زمین جگرپاره های خود را چون قطعات طلا و نقره بیرون می ریزد.
2 - 6. بهار سرسبز آروزها، بی حساب می بخشد.
فیعطیکم فی السنة عطاءین و یرزقکم فی الشهر رزقین(41)
سالی دوبار و ماهی دو مرتبه، عطایایش شامل حالتان می شود.
پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله): ثم یبعث اللّه رجلاً منی و من عترتی....یحثوالمال حثوا لایعده عدا و ذلک حین یضرب الاسلام بجرانه؛(42) اموال را چون سیل می ریزد، ثروت را کلان کلان می بخشد و آن را نمی شمارد این هنگامی است که اسلام به طور کامل اجرا شود.
3 ـ 6. چنان می بخشد که تا حال چنین نعمتی ندیده ااند:
تنعم امتی فی زمانه نعیما لم ینعموا مثله قط البر منهم و الفاجر، یرسل السماء علیهم مدرارا و لاتحبس الارض شیئا من نباتها و المال کدوس یاتیه الرجل فیسأله فیحثوله؛(43) در دولت او مردم آن چنان در رفاه و آسایش به سر می بردند که هرگز نظیر آن دیده نشده، مال به قدری فراوان می شود که هر کس نزد او بیاید، درخواست کند، اموال فراوانی زیر پایش می ریزد.
یفیض المال فیضا؛ و یحثو المال حثوا و لایَعدُّهُ عَدّا؛(44) اموال را چنان سیل می ریزد، ثروت را کلان کلان می بخشد و آنرا نمی شمارد.
امام صادق (علیه السلام): المهدی سمح بالمال، شدید علی العمال رحیم بالمساکین؛(45) مهدی، بخشنده ایست که مال را به وفور می بخشد، بر مسؤلین کشوری بسیار سخت می گیرد و بر بی نوایان بسیار رئوف و مهربانست.
فیعطی شیئا لم یعطه احد کان قبله؛(46) آن گاه آنچنان عطایای کلان به آنها می دهد که هرگز در تاریخ بشری سابقه نداشته است.
یکون عطایاه هنینا؛(47) عطایایش گوارا می باشد.
4 ـ 6. بی نیازی:
این بی نیازی، گاه در اثر غنای مالی است و رفع فقر و از این مهم تر، روح بی نیازی است که در اثر رشد عقلی، رخ می نماید:
فحینئذٌ تظهر الارض کنوزها و تبدی برکاتها فلا یجد الرجل منکم یومئذٍ موضعا لصدقته و لالبره لشمول الغنی جمیع المؤمنین؛(48) در آن هنگام، زمین گنجینه های خود را برای او آشکار می سازد و برکاتهایش را بیرون می فرستد، دیگر انسان برای صدقه و بخشش محلّی پیدا نمی کند، زیرا بی نیازی همه مومنان را زیر پَر می گیرد.
رسول اسلام (صلی اللّه علیه و آله): یفیض فیهم المال حتی یَهمّ الرجل بماله من یقبَلُهُ حتی یتصدق فیقول الذی یعرضه علیه لا ارب لی به؛(49) ثروت را در میان آنها به فراوانی می بخشد. کسی که درصدد صدقه دادن باشد، اموالی را برمی دارد و به مردم عرضه می کند. به هر کس عرضه کند می گوید: من نیازی ندارم.
یَقْسِم المال صحاحا و یملأُ قلوب اُمّة محمد غنی و یسعهم عدلُهُ؛(50) مال را علی السویه تقسیم می کند و دلهای امت محمدی (صلی اللّه علیه و آله) را بابی نیازی پر می کند و عدالتش همه آنها را فرا می گیرد.
امام صادق (علیه السلام): یامرُ منادیا فیقول: من کان له فی المال حاجة فلیقم. فما یقوم من الناس الارجل واحد فیقول: انا فیقول القائم: ائتِ السادن فقل له: ان المهدی یامرک ان تعطینی مالا فیقول السادن: اُحثُ و یحثو له فی ثوبه حثوا حتی اذا جعله فی حجره و ابرزه ندم و قال: کنتُ اَجْشَعَ اُمّةِ محمدٍ نفسا او عجز عَنّی ما و سعهم ثم یَرُدُّ المال الی الخازن فلا یُقِبلَ منه و یقول المهدی: انا لاناخذ شیئا اعطیناه؛(51) به منادی دستور می دهد که در میان مردم اعلام کند که هر کس نیازی به مال دنیا دارد برخیزد. از میان همه مردم فقط یک نفر برمی خیزد و می گوید: من. حضرت قائم (علیه السلام) به او می فرماید: برو پیش کلیددار و بگو: مهدی (عجل اللّه فرجه شریف) به تو دستور می دهد که مالی به من بدهی. کلیددار می گوید: جامه ات را بیاور. جامه اش را پهن می کند و وسط آن را پر می کند. هنگامی که آن را بر دوش گیرد پشیمان می شود که چرا در میان امت محمدی (صلی اللّه علیه و آله) من از همه آزمندتر باشم؟ چرا آن عفّت نفس عمومی را من دارا نباشم؟! آنگاه مال را به کلیددارمی دهد و پذیرفته نمی شود و حضرت مهدی (عجل اللّه فرجه شریف) می فرماید: ما آنچه عطا کردیم هرگز باز پس نمی گیریم.
هفتم: باران های حیاتبخش بهاری، زمین مرده را پس از مدتها خواب و مرگ حیات می بخشد. استعدادها شکوفا می شود ـ بذر خشک مرده که باور نمی شد، چیزی را در دورن داشته باشد. شکوفا شده، گیاه زیبایی می گردد. زمین خشک و نفوذناپذیر با بارش پیاپی باران، رام گشته و آنچه در درون دارد، به وزش باد بهاری می سپارد. بذرهایی که سالم به خاک سر سپرده اند، رجعتی دوباره می یابند و به روی بهار لبخند می زنند و در سرسبزی طبیعت، به یاریش برمی خیزند، بهار زیبای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) نیز چنین می کند:
1 ـ 7. ویژگی بهار، حیات بخشیدن است و مهدی برترین حیات بخشی است که آرزوی تمام انبیاء و اوصیاء را
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «اعملو ان اللّه یحیی الارض بعد موتها (52)؛ بدانید که خداوند زمین را پس از مرگش زنده می سازد» فرمود: کُفر أهلها فیحیها اللّه بالقائم؛(53) پس از مرگ زمین به وسیله کافر شدن مردمان، خداوند آن را بوسیله قائم (عجل اللّه فرجه شریف) زنده می کند.
امام باقر (علیه السلام) درتفسیر همین آیه فرمود: یحییها بالقائم (علیه السلام) فیعدل فیها، فیحیی الارض بعد موتها بالظلم؛(54) خداوند آنرا به وسیله قائم (علیه السلام) زنده می کند پس عدالت را در آن به اجراء درمی آورد و زمین را زنده می سازد پس از آنکه به وسیله ستم مرده باشد
جعلهم حیاة للانام و مصابیح للظلام،(55) خداوند آنان را مایه حیات مردم، و مشعل های هدایت در گمراهی ها قرار داد.
این دم ابدال باشد ز آن بهاردر دل و جان روید از وی سبزه زار(56)
2 ـ 7. حیات، راه، فرائض و سنن الهی:
امام، قلبها را زنده می سازد، دین و سنت پیامبر که به خمودی گراییده را زنده می سازد:
احیی به مناهج سبیله و فرائضه و حدوده؛(57) خداوند به وسیله او راههای هدایت و فرائض و حدود خویش را زنده می سازد.
احیی بهم دینه و اتمَّ بهم نوره(58) به وسیله آنان دین خود را زنده کرد و نور خود را به اتمام رسانید.
(59)
می سازد.
یُعزّ اللّه به الاسلام بعد ذله و یحیه بعد موته؛(60) خداوند به وسیله او اسلام را پس از ذلّت به عزت می رساند و پس از افسردنش زنده می سازد.
3 ـ 7. حضرت، استعدادها را شکوفا می کند، عقل های به خواب رفته را بیداری می بخشد، زمین ها را حیات و
و یثیروا لهم دفائن العقول؛(61) تا بر ایشان گنج های اندیشه و عقل را استخراج نموده، نمایان سازند.
آن خزان نزد خدا نفس و هواستعقل و جان عین بهار است و بقاست(62)
فجمع به عقولهم و کملت به احلامهم ثم مد اللّه فی ابصارهم و اسماعهم؛(63)
می افزاید.
اذا هز رایته اضاء لها ما بین المشرق و المغرب و وضع اللّه یده علی روس العباد؛(64) چون پرچم او به اهتزاز درآید، میان مشرق و مغرب با نور آن روشن می شود و خداوند دستش را بر سربندگان می گذارد.
هشتم: شادمانی، مسرت و شادمانی دستاورد دیگر بهار است.
بهار دلها، مهدی زهرا، نیز غم و اندوه را می زداید و شادی و نشاط را نه تنها به انسان که به پرندگان و آبزیان و همه و همه هدیه می دهد.
آن روز مردگان نیز خرسند می گردند و به هم مژده ظهور می دهند:
وقت پژمردگی و غمزدگی آخر شدروز آویختن از دامن یار آمد باز
مردگی ها و فروریختگی ها بشدندزندگی ها به دو صد نقش و نگار آمد باز(65)
1 ـ 8 زدودن رنج ها و غم ها و بیماری ها، انسان را از هر نوع بیماری جسمی، روحی نجات می یابد:
من ادرک قائم اهل بیتی من ذی عاهة بری و من ذی ضعف قوی؛(66) هر کس که قائم اهلبیت مرا درک کند. اگر بیمار باشد بهبودی می یابد و اگر ناتوان باشد، نیرومند می شود.
و نزول کل عاهة عن معتقدی الحقِ من شیعة المهدی؛(67) هر بیماری که از معتقدین به حق از شیعیان مهدی (علیه السلام) باشد بهبودی می یابد.
یشفی اللّه قلوب اهل الاسلام؛(68) خداوند به دست او دلهای مسلمین را تسکین می بخشد.
(69)
می دهم و زمین را به وسیله او از دشمنانم پاک می سازم.
اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و کملت به احلامهم ثم مد اللّه فی ابصارهم و اسماعهم(70) هنگامی که قائم ما قیام کند، دست شریفش را بر سر بندگان گذارد و خردهای آنان را گرد آورد، رشدهای آنان را کامل گرداند و خداوند بر وسعت بینایی و شنوایی آنان می افزاید.
2 ـ 8. شادمانی:
1 ـ 2 ـ 8. شادمانی زندگان: مسلمانان و مؤمنان:
اذا ادرکت ذلک الزمان قرت عینک؛(71) چون آن روز را درک کنی، چشمانت روشن می شود.
(72)
نماید، همه مسلمانان از خواص و عوام به وسیله آن، خوشحال می شوند.
امام کاظم (علیه السلام): یفرج بخروجه المومنون و اهل السماوات و لاییقی کافر و لامشرک الا کره خروجه.(73)
ظهور او را ناخوش دارد.
2 ـ 2 ـ 8. شادمانی مسلمانان و مؤمنان درگذشته:
لا یبقی مؤمن الا دخلت علیه تلک الفرحة فی قبره و ذلک حیث یتزاورون فی قبورهم و یتباشرون بقیام القائم؛(74) مؤمنی نیست جز آنکه، این شادمانی در قبر او نیز وارد آید، هنگامی که در قبرها به دیدار هم می روند و قیام قائم را به هم بشارت می دهند.
3 ـ 2 ـ 8. شادمانی همگانی:
یفرح بخروجه اهل السماوات و مکانها؛(75) به قیام او، اهل آسمان ها و ساکنین آن ها شادمانی کردند.
(76)
می کنند.
فعند ذلک تفرح الطیور فی او کارها و الحیتان فی بحارها و تفیضُ العیون و تنبت الارضُ ضعفَ اُکُلها؛(77) در آن هنگام پرندگان در آشیانه های خود شادمان می شوند و ماهیان در قعر دریاها شادمانی می کنند و چشمه ها سرازیر می شوند و زمین چندین برابر محصول خود، می رویاند.
امام حسن عسکری (علیه السلام) به امام زمان (عجل اللّه فرجه الشریف) فرمود:
یود الطفل فی المهد لواستطاع الیک نهوضا و نواشطُ الوحشُ لو وجد نحوک مجازا تهتز بک اطرافُ الدنیا بهجة و تهتز بک اعطاف العِزِّ نُضرةً؛(78) کودکی که در گهواره آرمیده، آرزو می کند که بتواند به سوی تو بشتابد، وحشیان صحرا آرزو می کنند که بتوانند به سوی تو راهی یابند. اقطار و اکناف جهان سبز و خرم می شود، چهره دنیا خندان و قله های شرف و عظمت از تو شاداب و خرامان می گردد.
نهم: بهار، خیر و برکت، طراوت و... همه و همه زمینه محبت را فراهم می آورد، نفرتها از بین می روند، گویی الفت و مهربانی و صمیمیت ارمغانی جدا ناشدنی از بهار است.
1 ـ 9. زدودن نفرتها و کینه توزی ها:
و تذهب الشحناء من قلوب العباد و یذهب الشر و یبقی الخیر؛(79)
کینه ها را از دل مردم بیرون رود و شرّ از جهان رخت بربندد و تنها خیر باقی بماند.
2 ـ 9. الفت:
الفت، یکی از نعمت هایی است که قرآن بر آن تأکید فراوان دارد:
و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت اللّه علیکم اذ کنتم اعداءً فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمة اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها(80)...؛ همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمتِ (بزرگ) خدا را برخود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او، برادر شدید و شما بر لب حفره ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد....
ذریه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله)، چون رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) که بهار یتیمان (ربیع الایتام)(81) و بهار خیر (ربیع الخیر)(82) بود، مظهر رحمت الهی اند. مهدی فاطمه (عجل اللّه فرجه الشریف) که رحمت واسعه الهی(83) است کمال رحمت، الفت و مهربانی را هدیه می آورد:
(84)
دست ما برادر ایمانی گشتند.
3 ـ 9. صمیمیّت:
اذا قام القائم جاءت المزامله و یاتی الرجل الی کیس اخیه فیأخذ حاجته لا یمنعه؛(85) هنگامی که قائم قیام کند، دوستی واقعی و صمیمیت حقیقی پیاده می شود. هر نیازمندی دست می برد و از صندوق برادر ایمانی خویش، به مقدار نیاز برمی دارد و صاحب صندوق هم او را منع نمی کند.
دهم: برترین بهار، محبوب ترین یار
شاد از وی شو مشو از غیر ویاو بهار است و دگرها ماه دی(86)
می رساند اینجاست که او از هر بهاری، بهارتر و از هر چیزی مهربانتر است.
1 ـ 10. دلسوز و مهربان
امام صادق (علیه السلام): المهدی سمح بالمال شدید بالعمال رحیم بالمساکین؛(87) مهدی بخشنده ایست که مال را به وفور می بخشد، بر مسؤلین کشوری سخت می گیرد و بر بی نوایان بسیار رئوف و مهربانست.
2 ـ 10. پناه مردمان
او سعکم کهفا؛(88) او از همه آغوش پناهش برایتان گشاده تر است.
مفزع العباد؛(89) پناهگاه بندگان است.
3 ـ 10. رفیقی صمیمی، پدری مهربان، از مادر مهربانتر
الامام الانیس الرفیق و الولد الشفیق و الاخ الشقیق و الام البره بالولد الصغیر؛(90) امام انیسی رفیق، پدری شفیق و برادری همزاد است، همانند مادری نکوکار نیست به فرزند خردسال است.
4 ـ 10. این بهار، دوست داشتنی ترین بهار است.
المهدی محبوب فی الخلائق؛(91) مهدی در میان همه مخلوقات، محبوب است.
5 ـ 10. محبوب آسمانیان و زمینیان.
یحبه ساکن الارض و ساکن السماء؛(92) ساکنان زمین و آسمان به او عشق می ورزند.
بی زبان گویند سرو و سبزه زارشکر آب و شکر عدل نوبهار(93)
6 ـ 10. عشق وصف ناشدنی امت.
یاوی الی المهدی امتة کما تاوی النحل الی یعسوبها؛(94) امت اسلامی به مهدی (عج اللّه فرجه الشریف) مهر می ورزند و به سویش پناه می برند. آن چنان که زنبوران عسل به سوی ملکه خود پناه می برند.
عاشقان، چنان او را دوست دارند که چون حضرت سخن می گویند، آن قدر گریه می کنند که نمی فهمند حضرت چه می گوید:
یدخل المهدی الی الکوفه و... فیدخل حتی یاتی المنبر و یخطُبُ فلا یدری الناس ما قال من البکاء؛(95)
می ریزند که) از شدت گریه نمی فهمند که او چه می گوید؟!
تلک عشرة کامله(96)
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوستهر کجا هست خدایا به سلامت دارش(97)
پی نوشت ها:
1. بحار الانوار، ج 99 ص 101 باب 7؛ مفاتیح الجنان به نقل از سید بن طاووس، بلد الامین ص 286؛ با تعبیر «ربیع الیتام و نضرة الایتام»؛ مصباح کفعمی ص 497 با تغییر.
2. مثنوی معنوی، دفتر اول، 131.
3. کافی، ج 1، ص 198، تحف العقول؛ 439.
4. مثنوی معنوی، دفتر دوم، 246.
5. کمال الدین، 2، 67، باب 58؛ غیبت نعمانی، ص 238، باب 13.
6. ینابیع الموده، ج 3، ص 136؛ روزگار رهایی، 601.
7. بحار الانوار، 53، ص 85 باب 29.
8. منتخب الاثر، ص 472.
9. ینابیع الموده، ج 3، ص 78 و 132.
10. خصال / 2 / 626.
11. مستدرک علی الصحیحین؛ ج 4، ص 557، کتاب الفتن و الملاحم؛ منتخب الاثر، ص 591.
12. احتجاج، 2، 290.
13. غیبت طوسی، ص 188.
14. بشارة الاسلام، ص 71؛ روزگار رهایی، ص 639.
15. غیبت نعمانی، باب 13، ص 230.
16. غیبت نعمانی، باب 13، 234.
17. روم / 41.
18. دیوان امام خمینی (ره)، ص 103.
19. دعای ندبه، مفاتیح الجنان، ترجمه الهی قمشه ای.
20. همان.
21. اعلام الوری، فصل ثانی، 434؛ کمال الدین ج 2، باب 35، 372.
22. بشارة الاسلام، 297؛ روزگار رهایی، ص 524.
23. بشارة الاسلام، ص 71؛ روزگار رهایی، ص 639.
24. الملاحم و الفتن، 66؛ روزگار رهایی، 603.
25. ینابیع الموده، ص 92؛ روزگار رهایی، ص 500.
26. بحار الانوار، 51، 47، الزام الناصب، ص 25 و 237.
27. حج / 41.
28. غیبت طوسی، 187.
29. همان.
30.ینابیع المودّة، 3، 78.
31. الملاحم و الفتن، 66؛ روزگار رهایی، 603.
32. ارشاد/2/384.
33. ینابیع المودة، 3، 78؛ روزگار رهایی، 602.
34. علل الشرایع، 1، 161 باب 129.
35. خرائج، 3، 1165.
36. کشف الغمه، ج 2، 470.
37. الزام الناصب، ص 11.
38. اختصاص مفید، ص 217.
39. غیبت طوسی، 180.
40. ینابیع الموده، ج 3، ص 86، روزگار رهایی، 601.
41. غیبت نعمانی، باب 13، 338.
42. امالی طوسی، باب 18، 512.
43. روضة الواعظین، 2، 485.
44. کشف الغمه، 2، 470.
45. الملاحم و الفتن، ص 137؛ روزگار رهایی 598.
46. غیبت، نعمانی، باب 13، 237.
47. کشف الغمه، ج 3، 262؛ روزگار رهایی، 596.
48. ارشاد، 2، 384.
49. مسند احمد، ج 2، 530؛ روزگار رهایی، 597.
50. کشف الغمة، ج 3، 261؛ روزگار رهایی 597.
51. الصواعق المحرقه، 164؛ روزگار رهایی، ص 642.
52. حدید: 17.
53. الزام الناصب، ص 244؛ روزگار رهایی ص 636.
54. الامام المهدی ص 57، روزگار رهایی ص 636.
55. غیبت نعمانی، 232.
56. مثنوی مولوی / دفتر اول / 92.
57. غیبت نعمانی، 233.
58. الزام الناصب، ص 128؛ روزگار رهایی، 106.
59. اصول کافی، ج 1، ص 412؛ روزگار رهایی، ص 109.
60. بشارة الاسلام، 297؛ روزگار رهایی، 514.
61. شرح نهج البلاغه / 1/ 113.
62. مثنوی، دفتر اول، 93.
63. بشارة الاسلام، 254؛ روزگار رهایی، 622.
64. اعلام الوری، 435؛ روزگار رهایی، 462.
65. دیوان امام، 125.
66. بشارة الاسلام، 243؛ روزگار رهایی 421.
67. الزام الناصب، 185؛ روزگار رهایی، 421.
68. الزام الناصب، 228؛ روزگار رهایی، 475.
69. ینابیع الموده، 3، 160، روزگار رهایی 78.
70. بشارة الاسلام، 254؛ روزگار رهایی 622.
71. نعمانی 152/.
72. المهدی 221؛ روزگار رهایی 526.
73. روزگار رهایی، 526 نقل از منتخب الاثر 439.
74. غیبت نعمانی، 323.
75. نعمانی / 223.
76. المهدی، 221؛ روزگار رهایی 526.
77. ینابیع المودة، ج 3، 136؛ روزگار رهایی، 601.
78. وفات العسکری 49؛ روزگار رهایی، 531.
79. بشارة الاسلام، 249؛ روزگار رهایی 640.
80. آل عمران، 103.
81. بحار الانوار، 98، 320.
82. بحار الانوار، ج 15، ص 392.
83. زیارت آل یس (رحمة الواسعه)
84. البیان، 86؛ روزگار رهایی 594.
85. اختصاص مفید، 24؛ روزگار رهایی، 631.
86. مثنوی، مولوی، دفتر سوم، 365..
87. الملاحم و الفتن 137، روزگار رهایی 598.
88. غیبت، نعمانی، 212.
89. تحف العقول، 516؛ کافی ج 1، 198.
90. تحف العقول، 516؛ کافی ج 1، 198.
91. بشارة الاسلام 185، روزگار رهایی 640.
92. بشارة الاسلام، 28 و 280؛ روزگار رهایی 601.
93. مثنوی، مولوی، دفتر ششم، 1123.
94. الحاوی للفتاوی، ج 2، 153؛ روزگار رهایی 599.
95. کشف الغمه، ج 3/ 324؛ روزگار رهایی 499.
96.بقره / 196.
97. حافظ.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
بهار،مهدوی،بهار مهدوی،بهار مهدی،بهار مهدویت،ربیع،ربیع الانام،نضرة الایام،السلام علی ربیع الانام،ربیع الانام و نضرة الایام،السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام،ربیع الانام امام زمان،امام زمان ربیع الانام،امام مهدی ربیع الانام،ربیع الانام امام مهدی،ربیع الانام و نضرة الایام کیست؟،ربیع الانام کیست؟،منظور از ربیع الانام،منظور از ربیع الانام کیست؟