کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
چگونه ائمه(ع) و پیامبران(ع) علم غیب داشتند؟
چگونه ائمه(ع) و پیامبران(ع) علم غیب داشتند؟

علم غیب از آن خداست ، چگونه پیامبران و  امامان شیعه از غیب آگاهند؟

علم غیب به دو معنی اطلاق می‌گردد:

1. علم غیب ذاتی؛ دانشی که از درون موجود سرچشمه گرفته، اکتسابی نیست و برای آن حد و مرزی وجود ندارد. چنین علم غیبی تنها از آن خداست و هیچ مخلوقی در این نوع علم همتای او نیست؛ زیرا غیر از خدا، آنچه در عالم آفرینش وجود دارد، فقیر بالذات بوده، دانش و توانایی را از خدا می‌گیرد. در این قسمت، بین علم به محسوس و غیر محسوس تفاوتی نیست. انسان با اراده و قدرت خدا دیده باز می‌کند و اشیا را می‌بیند و یا امواج صوتی را می‌شنود.

هرگاه اراده الهی- بنا بر مصلحت- بر این تعلق بگیرد که انسان والایی را در موارد خاصی از پس پرده غیب آگاه سازد، این امر ممکن و شدنی است و برای آن کوچک‌ترین مانعی نیست. افراد عادی دریچه‌های گوناگونی به جهان غیب دارند، تا چه رسد به انسان‌های والایی مانند انبیا و اولیا.

از آنجا که روی سخن در این بحث‌ها با گروهی است که در برابر آیات قرآن خضوع بیشتری دارند، آیاتی را مورد بحث قرار می‌دهیم که آشکارا به آگاهی پیامبران از امور غیبی تصریح می‌کند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی می‌داند، پس از شنیدن این آیات و دقت در مفاد آن، نمی‌تواند منکر چنین فضیلتی باشد، و بدون علت و دلیل آنها را تأویل کند.

آیاتی که در این زمینه وارد شده، دو دسته‌اند:

نخست، آیاتی که به طور کلی آگاهی پیامبران را از غیب تصدیق می‌کند و می‌فرماید خداوند پیامبران خویش را از امور پنهان آگاه می‌سازد.

دوم، آیاتی که به روشنی گواهی می‌دهند که پیامبران در موارد مخصوصی از غیب خبر داده‌اند و به مضمون گروه نخست (خداوند پیامبران خود را از غیب آگاه می‌سازد) در این آیات جامه عمل می‌پوشاند.

آیات گروه نخست‌

1. «ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَما کانَ اللّهُ لیُطْلِعَکُمْ عَلی الْغَیْبِ وَلکِنَّ اللّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ». (1)

«خداوند مؤمنان را بر این حال که شما هستید نمی‌گذارد، تا پلید را از پاک جدا کند، خدا شما را از غیب مطلع نمی‌سازد، ولی از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند، و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید پاداش بزرگ برای شما است».

منظور آیه، این است که هرگز خداوند اجازه نخواهد داد که خبیث از طیب؛ و منافق از مؤمن بازشناسی نشوند و برای انجام این هدف دو کار صورت می‌دهد:

الف. از طریق امتحان و آزمایش، مؤمنان واقعی را از منافقان مشخص می‌سازد و به این راه با این جمله اشاره می‌کند:

«ما کانَ اللّه لِیَذر المُؤمنین علی ما أَنْتُمْ عَلَیه حتّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» و بهترین راه برای جداسازی این گروه، امتحان‌های الهی در میدان جهاد است.

ب. گروهی از رسولان را از پس پرده غیب آگاه می‌سازد، تا آنان از این طریق این افراد را باز شناسند و به این مطلب با این جمله اشاره می‌کند: «وَما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلی الْغَیْبِ وَلکِنَّ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاء».

این جمله حاکی از آن است که خدا برخی از رسولان را برای آگاه ساختن از غیب برمی‌گزیند و این خود دلیل بر آگاهی آنان از غیب است.

اگر در مفاد آیه دقت کنیم، خواهیم دید که این فضیلت از آن همه پیامبران نیز نیست، بلکه از آن گروه برگزیده‌ای از آنان می‌باشد و لفظ «مِنْ رُسُلهِ» بر این مطلب گواهی می‌دهد؛ زیرا لفظ «مِنْ» در آن به معنی تبعیض و انتخاب است. معنی جمله «یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ» این است که از رسولان خود انتخاب می‌کند.

*** 2. «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً* إِلّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً». (2)

«دانای غیب او است، هیچ کس را از غیب خویش مطلع نمی‌سازد مگر آن کس که برگزیند از پیامبر ...».

مفاد آیه روشن است و در حقیقت علم غیب را از آن خدا می‌داند و می‌رساند که هرگز کسی را بر غیب مسلط و مطلع نمی‌سازد، جز رسول خویش که با تعلیم او از غیب مطلع می‌گردد».

اکنون وقت آن رسیده است به برخی از مواردی که پیامبران از غیب خبر داده‌اند، اشاره‌ای گذرا داشته باشیم:



مواردی که پیامبران از غیب خبر داده‌اند
با بررسی آیاتی که در مورد آگاهی پیامبران از غیب وارد شده است، می‌توان گفت که پیامبران الهی در مواردی که مصلحت ایجاب می‌کرد، از پس پرده غیب گزارش داده‌اند که برخی از آنها را به اختصار بیان می‌کنیم:



1. حضرت نوح و آگاهی از غیب
نوح فرمود:

«ربّ لا تَذَرْ عَلی الأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیّاراً* إِنّک إِنْ تَذَرْهُمْ یُضلُّوا عِبادَک ولا یَلِدُوا إلّا فاجراً کَفّاراً». (3)

«پروردگارا! از کافران کسی را روی زمین باقی مگذار؛ زیرا اگر آنان را مجال دهی، بندگان با ایمان تو را گمراه می‌سازند و جز بدکار و ناسپاس به بار نمی‌آورند».

این پیامبر عالی‌قدر در این آیه از دو مطلب کاملًا مخفی و پنهان خبر داده است:

1. از این به بعد، هیچ‌کس از کافران به وی ایمان نمی‌آورند.

2. از نسل این گروه، جز بدکار و ناسپاس، کسی متولّد نخواهد شد.



2. یعقوب و یوسف و خبرهای غیبی‌
سوره یوسف مالامال از خبرهای غیبی یعقوب و فرزند عزیز او (یوسف) است و با نگاهی گذرا، آگاهی آنان از اخبار غیبی آشکار می‌گردد. که در اینجا به دو مورد اشاره می‌کنیم:

یوسف در آخرین ملاقات خویش با برادران، خود را به آنان معرفی کرد وپیراهن خود را به مژده رسانی داد تا آن را به یعقوب برسانند. وقتی برادران یوسف و مژده رسان، مصر را ترک کردند، یعقوب بی‌درنگ گفت:

«إِنّی لأجدُ ریحَ یُوسفَ لَولا أَنْ تُفنّدون». (4)

«من بوی یوسف را می‌شنوم، اگر مرا تخطئه نکنید».

یعقوب (ع) از فرسنگ‌ها فاصله، بوی یوسف را می‌شنود و از وصال نزدیک خبر می‌دهد.

همچنین یوسف (ع) در زندان عزیز، با دو هم‌بند رو به رو شد که هر دو مشرک بودند و خواب خود را برای وی نقل کردند. یوسف پس از دعوت آنان به توحید، خواب آنان را به درستی تعبیر کرد و پرده از روی غیب برداشت و فرمود:

«أَمّا أَحَدُکُما فَیَسْقی ربَّهُ خَمراً وأَمّا الآخَرُ فَیُصلَبُ فَتأکُلُ الطَّیرُ مِنْ رَأسهِ». (5)

«یکی از شما ساقی پادشاه می‌شود، ولی دیگری را به دار می‌زنند و پرندگان مغز سر او را می‌خورند».



3. مصاحب موسی و خبر از غیب
این تنها پیامبران الهی نیستند که به اذن خداوند از غیب خبر می‌دهند، مصاحب موسی که معلم او نیز بود، در سه رویداد از غیب خبر داد:

1. شکستن کشتی.

2. کشتن نوجوان.

3. تعمیر دیوار. (6)



4. خبرهای غیبی حضرت مسیح‌
حضرت مسیح که آخرین حلقه اتصال میان پیامبران پیشین و پیامبر اسلام (ص) است، از آگاهان به غیب به شمار می‌رود. او خویش را با جمله زیر توصیف کرده، می‌فرماید:

1. «وأُنبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخرُونَ فِی بُیُوتِکُم». (7)

«من به شما خبر می‌دهم که چه می‌خورید و چه چیزهایی را در خانه ذخیره می‌کنید».

واین امر را از معجزات خود برمی‌شمارد و می‌فرماید:

«وَأُبْری‌ءُ الأکْمَهَ وَالأَبْرَصَ وأُحْی الْمَوتی بِإِذْنِ اللّه وَأُنبئکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ». (8)

«من نابینایان و متبلایان به بیماری پیسی را شفا می‌بخشم و مردگان را به اذن خداوند زنده می‌کنم و شما را از آنچه می‌خورید و در خانه‌هاتان ذخیره می‌کنید، خبر می‌دهم».

شاید همین مقدار از آیات، راه را برای اثبات آگاهی برخی از اولیا از غیب، گشوده باشد.



اکنون وقت آن رسیده است که به برخی از خبرهای غیبی پیامبر اعظم (ص) و امامان دوازه‌گانه (ع) اشاره کنیم:



5. خبرهای غیبی پیامبر اعظم (ص)
1. خبر شهادت امیرمؤمنان (ع) به دست بدبخت‌ترین انسان‌ها: پیامبر (ص) در حالی که اشک در دیدگان او حلقه زده بود، به علی (ع) فرمود: در چنین ماهی (ماه رمضان) خون تو حلال شمرده می‌شود، من می‌بینم که در حال نماز به دست بدبخت‌ترین انسان‌های تاریخ کشته می‌شوی. او که همانند پی کننده ناقه صالح سنگدل است، ضربتی بر سرت می‌زند و محاسنت را از خون سرت رنگین می‌کند. (9) 2. مرگ ابوذر در تنهایی: ابوذر در یکی از جنگ‌ها از ارتش اسلام عقب ماند، هر چه بر مرکب خود فشار آورد که از جای برخیزد، سودی نبخشید، شتر را رها کرد و اثاث سفر را بر پشت خود نهاد و به راه افتاد تا هر چه زودتر به مسلمانان برسد.

ارتش اسلام در نقطه‌ای به دستور پیامبر (ص) منزل کرده و به استراحت پرداخته بودند، ناگهان سیاهی شخصی که با بار گران پیاده می‌آمد، از دور نمایان شد. یکی از یاران رسول خدا (ص) از دور او را شناخت و به پیامبر گفت: این مرد که تنها می‌آید، ابوذر است، در این لحظه پیامبر (ص) گفت:

«خدا ابوذر را رحمت کند که تنها راه می‌رود، تنها می‌میرد و تنها برانگیخته می‌شود». (10)

آینده نشان داد که خبر پیامبر (ص) عین واقع بود؛ زیرا وی در بیابان «ربذه» در تبعید، دور از اجتماع در کنار دختر خویش با وضعی رقّت‌بار جان سپرد.

این دو، نمونه‌ای از خبرهای غیبی پیامبر گرامی است که مطرح گردید و گرنه ذکر خبرهای غیبی پیامبر (ص) خود به کتابی مستقل نیاز دارد.

بر این اساس، اولیای الهی بر اثر صفای باطن، به اذن الهی از آینده خبر می‌دهند و چه بسا به خاطر محدَّث بودن، پرده از چهره غیب بردارند.



خبرهای غیبی امیرمؤمنان (ع)
امیرمؤمنان و امامان یازده‌گانه (ع) به خاطر محدّث بودن، گزارش‌هایی از غیب داده‌اند که به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا می‌کنیم:



1. شهر بصره غرق می‌شود
در جنگ جمل بصره فتح شد و سپاه دشمن تار و مار گردید و طلحه و زبیر کشته شدند، امام (ع) وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت، پس از مقدمه‌ای، رو به مردم کرده، گفت:

«به خدا سوگند شهر شما غرق خواهد شد و مسجد شما به سان سینه کشتی (که بدنه آن در آب فرو می‌رود، و تنها سینه آن روی آب ظاهر می‌گردد) دیده می‌شود. خداوند عذاب خود را از بالا و پایین به این شهر خواهد فرستاد». (11) ابن ابی الحدید می‌گوید:

«بصره تاکنون دوبار در آب غرق شده است، یک بار در زمان «القادر باللّه» و بار دیگر در زمان «القائم باللّه» طغیان آب‌های خلیج فارس و باران‌های سیل آسا این شهر را در آب فرو برد و از میان آن همه ساختمان تنها کنگره‌های مسجد جامع که در بلندی قرار داشت، به سان سینه کشتی یا سینه مرغ در دریا دیده می‌شد». (12)



2. معاویه بر سرزمین عراق مسلط می‌گردد
امیرمؤمنان (ع) از مرگ خود، قبل از مرگ معاویه، خبر داد و اعلام کرد که معاویه پس از آن حضرت بر اهل عراق مسلط می‌گردد. البته ایشان از معاویه نام نمی‌برد، ولی صفات او را متذکر می‌گردد که جز معاویه کسی نیست، سپس می‌فرماید:

«از شما می‌خواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری بجویید اگر از شما بخواهند از من بدگویی کنید، بدگویی بنمایید؛ زیرا آن مایه پاکی من و نجات شما است، ولی هرگز در باطن از من بیزاری نجویید؛ زیرا من بر فطرت اسلام چشم به جهان گشوده‌ام و قبل از همه اسلام آورده‌ام و به رسول خدا در مدینه پیوسته‌ام». (13)



3. ده نفر از خوارج جان به سلامت نمی‌برند و از یارانم ده نفر کشته نمی‌شود
در نبردی که میان امام و خوارج در سرزمین نهروان رخ داد، امام پس از اتمام حجت و بازگشت گروهی از خوارج به صفوف امام، رو به یاران خود کرد و چنین فرمود:

«قتلگاه آنان کنار آب نهروان است سوگند به خدا از گروه خوارج ده نفر جان به سلامت نمی‌برند و از شما هم ده تن کشته نمی‌شود». (14) ابن ابی الحدید می‌گوید: «این خبر غیبی، یکی از کرامات امام است و صحت آن به طور تواتر نقل شده است و در نبردی که میان سربازان امام و خوارج نهروان رخ داد، نه نفر جان به سلامت بردند و از میان یاران علی تنها هشت تن به شهادت رسیدند».



پی نوشت:

1- سوره آل عمران، آیه 179.

2- سوره جن، آیه 26- 27.

3- سوره نوح، آیه 26 و 27.

4- یوسف/ 95.

5- یوسف/ 41.

6- به سوره کهف، آیه‌های 60 تا 82 مراجعه شود.

7- آل عمران/ 49.

8- صف/ 6.

9- تاریخ بغداد، ج 1، ص 135؛ کامل مبرد، ج 2، ص 132؛ نهج البلاغه، خطبه 151.

10- سیره ابن هشام، ج 2، ص 523.

11- نهج البلاغه، خطبه 12.

12- شرح حدیدی، ج 71 ص 253.

13- همان.

14- نهج البلاغه، خطبه 58.

کتاب راهنمای حقیقت(آیت الله جعفر سبحانی)
غیب،علم غیب،خبر از غیب،علم غیب ائمه،علم غیب پیامبر،علم غیب پیامبران،علم غیب اهلبیت،علم غیب اهل بیت،آیا ائمه علم غیب داشتند؟،علم غیب ائمه چگونه است؟،علم غیب اهلبیت چگونه است؟،آیا اهل بیت علم غیب داشتند؟،آیا پیامبر علم غیب داشت؟،آیا پیامبران علم غیب داشتند؟چگونه ائمه و پیامبران علم غیب داشتند؟
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام