اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
علت قیام نکردن امیرالمومنین علی(ع) بعد از سقیفه
امام علی(ع) در خطبه پنجم نهج البلاغه، چند دلیل براى عدم قیام خود ذکر فرموده است: 1- کسانى که به او پیشنهاد قیام دادند مانند «ابوسفیان» به یقین حسن نیّت نداشته اند. 2- امام(ع) در این مسیر یاران اندکی داشت. 3- هدف امام(ع) از حکومت، احقاق حق و اجراى عدالت بود در حالی که قیام در آن شرائط به این هدف نمی انجامید، بلکه اساس اسلام را به خطر می انداخت. 4- مقدمات این قیام فراهم نشده بود.
بسیارى سؤال مى کنند با این که «على»(علیه السلام) براى خلافت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) از همه شایسته تر بود و افزون بر این پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بارها بر جانشینى و خلافت او تأکید فرمود، چرا آن حضرت براى گرفتن این حقّ مسلّم خویش که در واقع حقّ امّت اسلامى بود بپانخاست و قدرت نمایى نکرد؛ بلکه سکوت فرمود و میدان به دست دیگران افتاد؟
پاسخ این سؤال به وضوح در عبارت کوتاه و پر معناى خطبه پنجم آمده است؛ و در واقع چند دلیل براى عدم قیام خود ذکر فرموده است:
نخست این که کسانى که به او پیشنهاد قیام کرده اند مانند «ابوسفیان» به یقین حسن نیّت نداشته اند و یا ـ مانند عبّاس ـ تحت تأثیر کسانى بود که حسن نیّت نداشتند؛ و لذا امام آنان را در این خطبه، فتنه جو و برترى طلب خوانده است.
دیگر این که حضرت به خوبى مى دید که در مسیر خود تقریباً تنهاست و جز یارانى اندک کسى را ندارد؛ به همین دلیل در بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه نیز امام با صراحت مى گوید: «تنها یاوران من اهل بیت من بودند و من نخواستم آنها را به خطر بیفکنم»! (1)
از همه اینها گذشته، حکومت و زمامدارى مردم براى امام یک هدف نبود؛ چرا که او آن را آبى متعفّن و لقمه اى گلوگیر مى داند؛ بلکه وسیله اى براى احقاق حق و اجراى عدالت و یا دفع باطل مى دانست. (2) ولى هنگامى که مى بیند این قیام به این هدف منتهى نمى شود، بلکه ایجاد خلاف میان صفوف مسلمین مى کند و ممکن است منافقان که منتظر بودند از آب گِل آلود ماهى بگیرند، برخیزند و اساس اسلام را به خطر بیندازند، چاره اى جز سکوت نمى بیند.
«ابن ابى الحدید» مى گوید: روایت شده است که روزى «فاطمه»(علیها السلام) امام(علیه السلام) را به قیام ترغیب کرد و در همان حال صداى مؤذّن برخاست (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) امام(علیه السلام) رو به همسر گرامیش فاطمه(علیها السلام) کرد، فرمود: «اَیَسُرُّکِ زَوالُ هذَا النِّداءِ مِنَ الاَرْضِ»؛ (آیا دوست دارى این صدا از روى زمین برچیده شود؟) عرض کرد: نه فرمود: پس مطلب همان است که من مى گویم (باید سکوت و تحمّل کرد). (3)
از همه اینها گذشته هر کار ـ مخصوصاً قیامهاى مهم اجتماعى سیاسى ـ نیاز به فراهم شدن شرایط دارد و باید زمینه هاى آن فراهم گردد و در غیر این صورت نتیجه اى جز ناکامى و شکست و اتلاف نیروها نخواهد داشت و مانند آن است که میوه نارسیده را از درخت بچینند یا بذر در شوره زار بریزند. امام که از این واقعیّتها با خبر بود، وظیفه الهى خود را در این دید که سکوت را بر قیام ترجیح دهد. (4)
پی نوشت:
(1) . به خطبه 26 مراجعه شود.
(2) . به خطبه 33 مراجعه شود.
(3) . شرح ابن ابى الحدید، ج 11، ص 113.
(4) . پيام امام امير المومنين عليه السلام، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1387 ه. ش، ج 1، ص 441.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی
امیرالمومنین بعد از سقیفه،امام علی بعد از سقیفه،امیرالمومنین علی بعد از سقیفه،حضرت علی بعد از سقیفه،علی بعد از سقیفه،حضرت امیر بعد از سقیفه،علت قیام نکردن امیرالمومنین بعد از سقیفه،علت قیام نکردن امام علی بعد از سقیفه،علت قیام نکردن حضرت علی بعد از سقیفه،علت قیام نکردن امیرالمومنین بعد از سقیفه،علت قیام نکردن امیرالمومنین علی بعد از سقیفه