اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
اراده امام محمد باقر(ع) در برگشتن روح به بدن یک مرده
جوانی از اهل شام در جلسه امام محمد باقر(ع) زیاد حاضر می شد ، روزی در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا، من به جهت محبت به شما در جلسه شما حاضر نمی شوم ، بلکه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست که در این محفل حاضر می شوم .امام محمد باقر(ع) تبسمی نمودند و چیزی نفرمودند . چند روزی گذشت و خبری از آن جوان نشد ، امام محمد باقر(ع) جویای حال آن جوان شدند . شخصی گفت: او بیمار است . در این حین شخصی وارد شد و گفت: ای فرزند رسول خدا(ص) ، جوان شامی که در مجلس شما زیاد حاضر می شد از دنیا رفت . او وصیت کرده که شما بر جنازه او نماز بخوانید . امام محمد باقر(ع) فرمودند : وقتی او را غسل دادید ، بگذارید روی سریر باشد و کفن نکنید تا من بیایم . آنگاه امام محمد باقر(ع) برخاست و وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دعا نمود ، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد ، بعد برخاست و ردای رسول خدا(ص) را بر تن کرد و نعلین بر پا نمود و به سوی او رفت . وارد خانه شد ، آنگاه وارد اتاقی شد که او را غسل می دادند . او را غسل داده روی سریر گذاشته بودند ، امام محمد باقر(ع) با نامش او را صدا زد و فرمودند : ای فلانی ، ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبیک گفت و سر بلند کرد و نشست ، امام محمد باقر(ع) شربت سویقی خواست ، و به او خورانید . آنگاه پرسید: چه شده به تو؟ آن جوان گفت: تردیدی ندارم که قبض روح شدم ، وقتی روح از بدنم خارج شد ، صدای دلنشینی را شنیدم که تا حال نیکوتر از آن نشنیده ام که گفتند : ردوا إلیه روحه ، فإن محمد بن علی قد سألناه . روح او را باز گردانید ، زیرا محمد بن علی(ع) او را از ما خواسته است .
(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام محمد بن علی الباقر(ع) - صفحه 562)
برگشتن روح،برگشتن روح به بدن،برگشتن روح به یک مرده،برگشتن روح به بدن یک مرده،مرده زنده کردن،مرده زنده کردن امام باقر،مرده زنده کردن امام محمد باقر،امام باقر و مرده زنده کردن،امام محمد باقر و مرده زنده کردن