اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
قیام توابین ، یکی از ثمرات قیام عاشورا
یکی از نخستين عكس العمل های مستقيم شهادت امام حسين(ع) ، (جنبش توابين) در شهر(كوفه) بود.
همين كه امام حسين به شهادت رسيد، و ابن زياد از اردوگاه خود در(نخليه) به شهر باز گشت، شيعيانى كه فرصت طلايى يارى امام در كارزار عاشورا را از كف داده بودند، بشدت پشيمان شده خود را ملامت نمودند. آنان تازه متوجه شدند كه اشتباه بزرگى مرتكب شده اند، زيرا حسين(عليه السلام) را دعوت نموده و سپس از يارى او دست نگه داشته اند و او كه بنا به دعوت آنها به عراق آمده بود، در كنار شهر آنان به شهادت رسيده و آنها از جا تكان نخورده اند! اين گروه احساس كردند كه ننگ اين گناه از دامن آنها شسته نخواهد شد مگر آنكه انتقام خون حسين را از قاتلان او بگيرند و يا در اين راه كشته شوند.
به دنبال اين فكر بود كه شيعيان نزد پنج تن از رؤساى خود در كوفه كه عبارت بودند از:
(سليمان بن صرد خزاعى)، (مسيب بن نجبه فزارى)، (عبد الله بن سعد بن نفيل ازدى)، (عبد الله بن وال تميمى)، و (رفاعه بن شداد بجلى) رفتند و در منزل سليمان اجتماعى تشكيل دادند. نخست مسيب بن نجبه رشته كلام را به دست گرفت و پس از ذكر مقدمه اى چنين گفت:
(... ما پيوسته دلباخته خوبي هاى موهوم خود بوده ياران و پيروان خود را مى ستوديم، ولى در اين امتحانى كه خداوند در مورد پسر پيامبر پيش آورد، دروغ ما آشكار گرديد و ما از اين امتحان سر شكسته و خجلت زده بيرون آمديم و از هر جهت در مورد فرزند پيامبر كوتاهى كرديم.
حسين پسر پيامبر به ما نامه ها نوشت و پيك ها فرستاد و بارها، چه پنهان و چه آشكار، از ما يارى خواست و راه هر گونه عذر و بهانه را بر مابست. ولى ما از بذل جان خود در ركاب او دريغ ورزيديم تا آنكه در بيخ گوش ما به خشن ترين وضع كشته شد. ما آنقدر سستى نموديم كه نه با عمل و زبان او را يارى كرديم، نه با مال و ثروت خود به پشتيبانى وى شتافتيم و نه قبائل خود را جهت يارى او فرا خوانديم.
حال، در پيشگاه خدا و در حضور پيامبر چه عذرى داريم؟ به خدا عذرى غير از اين نداريم كه قاتلان حسين(عليه السلام) را به كيفر اعمالشان برسانيم و يا در اين راه كشته شويم، باشد كه خداوند از ما راضى گردد...)
آنگاه پس از چند سخنرانى پر شور ديگر،(سليمان بن صرد خزاعى) كه به رهبرى جمعيت بر گزيده شده بود، سخنانى بدين مضمون ايراد كرد:
(ما در انتظار ورود خاندان پيامبر به سر مى برديم و به آنها وعده يارى داده براى آمدن به عراق تشويقشان نموديم، ولى وقتى در خواست ما عملى شد و پسر پيامبر به سرزمين ما آمد، سستى كرده ناتوانى پيشه ساختيم و وقت را به امروز و فردا گذرانده در انتظار حوادث نشستيم تا آنكه پسر پيامبر كشته شد...
هان! بپا خيزيد و دست به قبضه شمشير ببريد! چه آنكه خشم خدا را بر انگيخته ايد، و مادام كه رضاى خدا را به دست نياورده ايد، نبايد به ميان زنان و فرزندان خود باز گرديد. خدا از شما راضى نخواهد بود مگر آنكه انتقام خون فرزند پيامبر را بگيريد.
از مرگ نترسيد! به خدا سوگند هر كس از مرگ بترسد محكوم به شكست و ذلت است. بايد مثل بنى اسرائيل باشيد كه موسى(عليه السلام) به آنان فرمود: شما با گوساله پرستى، به خود ظلم كرديد، اينك در پيشگاه آفريدگار خود توبه نماييد و خود را بكشيد...)(1)
به دنبال اين اجتماع، سليمان بن صرد جريان را به (سعد بن حذيفه بن يمان) و شيعيان ديگر (مدائن) نوشت و از آنان يارى خواست. آنان نيز دعوت سليمان را پذيرفتند همچنين سليمان به (مثنى بن محرمه عبدى) و شيعيان ديگر (بصره) نامه نوشت و آنها نيز پاسخ مساعد دادند.(2)
پی نوشت:
(1). (وَ إِذ قالَ مُوسى لِقَومِهِ يا قَومِ إِنَّكُم ظَلَمتُم أَنفُسَكُم بِاتِّخاذِكُمُ العِجلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُم فَاقتُلُوا أَنفُسَكُم..). (سوره بقره، آیه 54).
(2). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 221.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی
توابین،قیام توابین،جنبش توابین،ثمرات عاشورا،ثمرات قیام عاشورا،ثمرات کربلا،در مورد توابین،پیرامون توابین،حرکت توابین،جنگ توابین،ثمرات توابین،یکی از ثمرات قیام عاشورا،توابین یکی از ثمرات قیام عاشورا،قیام توابین یکی از ثمرات قیام عاشورا،توابین چه کسانی بودند؟،توابین چه اوصافی داشتند؟،تحقیق پیرامون قیام توابین