کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام

گفتگوی مهم و طولانی جابر با امام محمد باقر(ع)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

گفتگوی مهم و طولانی جابر با امام محمد باقر(ع)



گفتگوی مهم و طولانی (جابر بن یزید جعفی) با امام محمد باقر(ع)



حدیثی طولانی از جابر بن یزید جعفی نقل شده که ما در اینجا مختصری از آن را ذکر مینماییم .

(جابر بن یزید جعفی) به امام محمد باقر(ع) عرض کرد : سپاس و ستایش سزاوار خداوندی است که به معرفت شما بر من منت گذاشته و فضیلت شما را به من الهام فرمود ، و به فرمان برداری از دستورات شما توفیقم داد ، و دوستی دوستان شما و دشمنی با دشمنان شما را نصیبم ساخت . امام محمد باقر(ع) فرمودند : یا جابر؛ أتدری ما المعرفه؟ المعرفه إثبات التوحید أولاً ، ثم معرفه المعانی ثانیاً ، ثم معرفه الأبواب ثالثاً ، ثم معرفه الأنام رابعاً ، ثم معرفه الأرکان خامساً ، ثم معرفه النقباء سادساً ، ثم معرفه النجباء سابعاً . ای جابر ، آیا می دانی معرفت چیست ؟ معرفت هفت مرحله دارد :1) اثبات توحید ، 2) شناخت معانی ، 3) شناخت ابواب (آنها که باب امام محمد باقر(ع) هستند ، حکم درِ ورودی را دارند و از طریق آنها می شود به امام محمد باقر(ع) راه پیدا کرد) ، 4) شناخت مردمان ، 5) شناخت ارکان (آنها که نقش عمده ای در آفرینش دارند و در حکم پایه و ستون خیمه اند) ، 6) شناخت نقباء که سروران و مهتران و رؤساء قوم هستند ، 7) شناخت نجباء که مردمان پاک طینت و با اصل و نسب می باشند . و خداوند تبارک و تعالی فرموده است : (قُلْ لَوْ کانَ البَحْرُ مِداداً لِکَلماتِ رَبی لَنَفِدَ البَحْر قَبْل أنْ تَنْفَد کَلماتِ رَبی وَلَوْ جِئْنا بِمِثْلِه مَدداً) . (سوره کهف ، آیه 109) ، (بگو اگر دریا مرکب شود برای نوشتن کلمات پروردگارم ، هر آینه قبل از آنکه کلمات پروردگارم تمام شود دریا به پایان می رسد ، گرچه دریای دیگری او را یاری کند) . و در جای دیگر فرموده است : (وَلَوْ أن ما فِی الأرْض مِنْ شَجَرَهٍ أقْلامٌ وَالبَحْرُ یَمُده مِن بَعْدِه سَبْعَهُ أبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ الله إن اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ ) .(سوره لقمان ، آیه 27) (اگر درختان روی زمین همگی قلم شوند و آب دریا مرکب گردد و هفت دریای دیگر هم آن را کمک کند تا کلمات خداوندی نوشته شود ، باز کلمات پروردگار ناتمام می ماند ، همانا خدا مقتدر و باحکمت است) . بعد امام باقر(ع) فرمودند : ای جابر ، اثبات توحید ؛ شناختن خداوند ازلی و بی ابتدای پنهانی است که دیدگان او را نمی بیند و او دیدگان را می بیند ، و او خالق اشیاء لطیف و بر همه چیز آگاه است . و او ناپیدای پنهان است همانطور که او خود را اینگونه وصف کرده است . اما معانی : بدان که ما معانی و مظاهر توحید در میان شما هستیم ، خداوند ما را از نور ذاتش آفرید ، و امور بندگانش را به ما واگذار کرد ، ما با اجازه و فرمان او آنچه می خواهیم انجام می دهیم ، و آنچه می خواهیم همان است که او می خواهد ، و اراده ما همان اراده پروردگار است ، و او چنین مقام و مرتبه و موقعیتی به ما مرحمت فرموده و ما را از میان بندگانش برگزیده و حجت خود در مملکتش قرار داده است . فمن أنکر شیئاً ورده فقد رد علی الله جل اسمه وکفر بآیاته وأنبیائه ورسله . اگر کسی فضایل ما و یا گفتار ما را انکار کند و نپذیرد ، در حقیقت خدا را رد کرده و به آیات پروردگار و پیغمبران و رسولان الهی کافر گشته است . ای جابر ، هر کس خداوند را با این اوصاف شناخت ؛ توحید را اثبات کرده است ، زیرا این اوصاف مطابق و موافق آنچه در قرآن ذکر شده می باشد ، و آن فرمایش خداوند تبارک و تعالی است که می فرماید : (لاتُدْرِکُه الأبْصارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأبْصار ) (سوره انعام ، آیه 103) . (از دیدن او دیدگان عاجز (بلکه تفکر و اندیشه و وهم از درک و فهم او عاجز است) و او دیدگان را می بیند) . و فرموده است : (لَیْسَ کَمِثْلِه شَیْ ءٌ وَهُوَ السمیعُ البَصیر )( سوره شوری ، آیه 11) . (هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بینا است) . و فرموده است : (لایُسْئلُ عَما یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُون )( سوره انبیاء ، آیه 23) . (از آنچه او انجام می دهد سئوال نمی شود و مردم هستند که از افعال آنها سئوال می شود و مورد بازخواست قرار می گیرند) . جابر گفت : ای سرور من ، چقدر اصحاب من و آنها که با من هم فکر و هم عقیده اند اندک هستند . فرمودند : هیهات ، هیهات ، آیا می دانی چقدر بر روی این زمین پهناور یاور داری ؟ عرض کرد : ای فرزند رسول خدا(ص) ، گمان می کنم در هر شهری بین صد تا دویست نفر ، و در هر ناحیه ای بین هزار تا دو هزار نفر باشند و در تمام اطراف و نواحی گمان می کنم بیش از صد هزار نفر باشند . امام محمد باقر(ع) فرمودند : ای جابر ، با گمانی که داری مخالفت کن و نظرت را نارسا بدان ، آن طور که تو گمان کرده ای نیست بلکه آنهائی را که فکر می کنی همگی مقصرند و از نظر فکر و عقیده خود را به کمال نرسانده و ناقص مانده اند و آنها اصحاب و همراهان تو نیستند . جابر گوید : عرض کردم : ای فرزند رسول خدا(ص) ، چه کسی مقصر است ؟ فرمودند : الذین قصروا فی معرفه الأئمه، وعن معرفه ما فرض الله علیهم من أمره وروحه . کسانی که در معرفت و شناخت امامان ، و شناخت امر و روح که خدا بر آنها واجب کرده است کوتاهی کرده اند . عرض کردم : ای سرور من ، شناخت روح چیست ؟ امام محمد باقر(ع) فرمودند : درک کند و بشناسد که هر که خداوند روح را مخصوص او گردانیده در حقیقت امر خود را به او واگذار نموده است ، به اذن او خلق می کند و زنده می کند ، و آنچه در نیت ها و اندیشه ها است می داند و به آنچه انجام شده و تا روز قیامت انجام می شود دانا است ، و این بدان جهت است که روح از امر خداوند تبارک و تعالی است ، پس هر که را خداوند به این روح مخصوص گرداند او کامل است و هیچگونه نقص و کمبودی ندارد ، آنچه بخواهد به اذن پروردگار انجام می دهد ، مشرق تا مغرب را در یک لحظه می پیماید ، به آسمان بالا می رود و از آسمان فرود می آید ، و آنچه بخواهد و اراده کند انجام می دهد . عرض کردم : ای سرور من ، دوست دارم بیان این روح را از کتاب پروردگار و اینکه این از اموری است که خداوند پیغمبرش محمد(ص) را به آن اختصاص داده دریابم و بفهمم . فرمودند : این آیه را بخوان : (وَکَذلکَ أوْحَیْنا إلَیْک رُوحاً مِنْ أمْرِنا ما کُنْتَ تَدْری مَا الکتابُ ولا الإیمانُ ولکنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدی بِه مَن نَشاءُ مِنْ عِبادِنا )( سوره شوری ، آیه 52) . (و همچنین ما روح را که از امر ما است به سوی تو وحی فرستادیم ، قبل از آن نمی دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است ، ولی ما آن را نور قرار دادیم و به سبب آن هر کدام از بندگان خود را که بخواهیم هدایت می کنیم) . و فرموده است : (اُولئکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الإیمانَ وأیدَهُمْ برُوح مِنْه )( سوره مجادله ، آیه 22) . (در دلهای ایشان ایمان را ثبت نموده و آنها را به روح که از ناحیه او است تأیید کرده است .) عرض کردم : خدا در کار شما گشایش دهد همانطور که در کار من گشایش دادید و مشکلم را برطرف کردید و مرا بر شناختن روح و امر موفق نمودید . سپس عرض کردم : ای سرور من ، درود خداوند بر شما باد ، بنابراین بیشتر شیعیان مقصر هستند و من یکی از رفقای خود را به این صفت نمی شناسم . امام باقر(ع) فرمودند : ای جابر ، اگر تو از میان آنها کسی را اینگونه نمی شناسی ، ولی من عده کمی را می شناسم که نزد من می آیند سلام می کنند و از من اسرار و علوم نهانی که دیگران از آن مطلع نیستند می آموزند . عرض کردم : فلانی و رفقای او ان شاء الله اهل این صفتند ، یعنی آشنا به اسرار شما می باشند ، زیرا از آنها اسرار شما و علوم پنهانی شما را شنیده ام و گمان می کنم که آنها کامل گشته اند و به حد کمال رسیده اند . امام باقر(ع) فرمودند : ای جابر ، فردا آنها را دعوت کن و همراه خود بیاور . جابر گوید : فردا ایشان را به محضر امام محمد باقر(ع) حاضر کردم ، چون خدمت امام محمد باقر(ع) رسیدند بر او سلام کردند و احترام نمودند و آن بزرگوار را بزرگ و گرامی داشتند . امام باقر(ع) فرمودند : ای جابر ، اینها برادران تو هستند ، ولی هنوز مقداری مانده است تا کامل شوند . بعد رو به آنها کرد و فرمودند : آیا شما اعتراف می کنید که خداوند تبارک و تعالی آنچه را بخواهد انجام می دهد ، و آنچه را اراده فرماید حکم می کند ، و هیچ کسی قادر نیست حکم او را نقض کند و رأی او را رد کند ، و از آنچه انجام می دهد سئوال نمی شود ، و مردمان هستند که مورد سئوال و بازجوئی قرار می گیرند . عرض کردند : بله ، همان طور است که فرمودید ، خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد ، و آنچه را اراده کند فرمان می دهد . من گفتم : خدا را سپاس ، اینها همگی آگاهند و معرفت دارند و کاملند . امام باقر(ع) فرمودند : ای جابر ، آنچه را نمی دانی شتاب زده درباره اش قضاوت مکن . من متحیر و سرگردان شدم . امام باقر(ع) فرمودند : از آنها بپرس آیا علی بن الحسین(ع) می تواند به صورت فرزندش محمد(ع) تغییر کند ؟ جابر گوید : از آنها پرسش نمودم و ایشان از جواب دادن خودداری کردند و ساکت ماندند . امام باقر(ع) فرمودند : ای جابر ، از آنها سئوال کن آیا محمد(ع) می تواند به صورت علی بن الحسین(ع) درآید و تغییر کند ؟ جابر گوید : از ایشان سئوال کردم ، و آنها باز هم از جواب دادن خودداری کردند و ساکت ماندند . آنگاه امام محمد باقر(ع) به من نگاهی کرد و فرمودند : این است آنچه به تو خبر دادم که اینها هنوز کامل نشده اند . من به آنها گفتم : چه شده است ، چرا به امام خود جواب نمی دهید ؟ باز هم ساکت ماندند و در شک فرو رفتند . امام محمد باقر(ع) دوباره به جابر فرمودند : این همان است که گفتم اینها باید مراحل دیگری را طی کنند تا کامل شوند . و آنگاه امام محمد باقر(ع) فرمودند : چه شده چرا صحبت نمی کنید ؟ آنها به هم نگاه کردند و گفتگو نمودند سپس عرض کردند : ای فرزند رسول خدا(ص) ، ما نمی دانیم به ما بیاموز . امام علی بن الحسین(ع) به فرزندش امام محمد باقر(ع) نگاه کرد و به آنها فرمودند : این شخص کیست ؟ عرض کردند : فرزند شما است . فرمودند : من کیستم ؟ عرض کردند : علی بن الحسین(ع) پدر او هستید . جابر گوید : بعد از این پرسش ها ، امام محمد باقر(ع) کلماتی فرمود که ما نفهمیدیم ناگهان دیدیم محمد(ع) به صورت پدرش علی بن الحسین(ع) و امام سجاد(ع) به صورت فرزندش محمد(ع) گردید ، آنها با مشاهده این دگرگونی از روی تعجب گفتند : (لا إله الا الله) . امام محمد باقر(ع) فرمودند : لاتعجبوا من قدره الله، أنا محمد و محمد أنا، وقال محمدعلیه السلام : یا قوم لاتعجبوا من أمر الله، أنا علی و علی أنا، وکلنا واحد من نور واحد وروحنا من أمر الله، أولنا محمد وأوسطنا محمد و آخرنا محمد وکلنا محمد . از قدرت پروردگار تعجب نکنید ، من محمد هستم و محمد من است ، و محمد بن علی الباقر(ع) فرمودند : ای گروه ، از کار خدا تعجب نکنید ، من علی هستم ، و علی من است و همه ما یکی هستیم و از یک نور آفریده شده ایم ، و روح ما از امر خدا و از عالم امر است ، اول ما محمد است وسط ما محمد است و آخر ما محمد است و همه ما محمد هستیم . جابر گوید : وقتی این کلمات را از امام محمد باقر(ع) شنیدند ، همگی با صورت به روی زمین افتاده و سجده کردند و گفتند : ما به ولایت شما و مقامات پنهان شما ایمان آوردیم و به ویژگی های شما اقرار کردیم . امام سجاد(ع) فرمودند : یا قوم، ارفعوا رؤوسکم فأنتم الآن العارفون الفائزون المستبصرون، وأنتم الکاملون البالغون، الله الله لاتطلعوا أحداً من المقصرین المستضعفین علی ما رأیتم منی ومن محمد فیشنعوا علیکم ویکذبوکم . ای گروه ، سر از سجده بردارید ، اکنون شما عارف ، رستگار و آگاه شدید ، و الآن کامل گردید و به حد کمال رسیدید ، شما را به خدا آنچه از من و فرزندم محمد(ع) دیدید به هیچ یک از آشنایان خود که به این مرتبه نرسیده اند بلکه کوتاهی کرده اند و آنها را به ضعف کشیده اند خبر ندهید که شما را سرزنش و تکذیب می کنند . عرض کردند : گفتارتان را شنیدیم و اطاعت می کنیم . حضرت فرمودند : شما که به حد رشد و کمال رسیده اید اکنون برگردید ، و آنها برگشتند .  جابر گوید : عرض کردم : ای سرور من ، هر کس این امر را به وجهی که بیان کردید نشناسد ولی شما را دوست داشته باشد و از دشمنان شما بیزار باشد و به برتری شما قائل باشد حالش چگونه است ؟ حضرت فرمودند : او در مسیر سعادت و خیر و خوبی است تا آنکه به آن پایه از معرفت برسد ....

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد1 - بخش امام محمد بن علی الباقر(ع) - صفحه 521)
جابر بن یزید جعفی،جابر و امام باقر،امام باقر و جابر،جابر جعفی و امام باقر،امام باقر و جابر جعفی،گفتگوی مهم،گفتگوی طولانی،گفتگوی مهم و طولانی،گفتگوی مهم امام باقر،گفتگوی طولانی امام باقر،جابر جعفی و امام محمد باقر،امام محمد باقر و جابر جعفی
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام