گوشه ای از سیاست بازی های مأمون ، و هدیه دادن به شاعرانِ امام رضا(ع)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

گوشه ای از سیاست بازی های مأمون ، و هدیه دادن به شاعرانِ امام رضا(ع)



یاسر خادم می گوید : هنگامی که مأمون ، امام رضا(ع) را ولیعهد خود قرار داد و سکّه به نام آن حضرت زد و بر منبرها خطبه برای او خواند ، شعراء از همه نواحی به سوی دربار آمدند ، هر شاعری شعر خود را که در مدح آن سرور سروده بود خواند مگر ابو نُؤاس حسن بن هانی که از شعراء بود و با آنها آمده بود ولی شعری نخواند . مأمون او را سرزنش نمود و به او گفت : تو با آنکه شیعه هستی و مایل به این خاندان می باشی چرا مدح علیّ بن موسی الرضا(ع) که همه خصلت های نیکو در آن جمع گشته است ننمودی ؟ ابونؤاس در این هنگام شعری سرود و با آن جواب اعتراض مأمون را نیز گفت :

قیل لی أنت أوحد الناس طرّاً

إذ تفوّهت بالکلام البدیه

لک من جوهر القریض مدیح

یثمر الدرَّ فی یدی مجتنیه

فلما ذا ترکت مدح ابن موسی

والخصال الّتی تجمّعن فیه؟

قلت: لا أستطیع مدح امام

کان جبریل خادماً لأبیه

قصرت ألسن الفصاحه عنه

ولهذا القریض لایحتویه

به من گفته شد که تو یگانه دوران هستی ، زیرا با اشعارت که بدون اندیشه پیشین می گویی عطرافشانی می کنی . تو از گوهرهای شعر سروده هائی داری که مروارید را در دست های آنکه می چیند ثمر می دهد . پس چرا مدح امام رضا(ع) را رها کردی ، و درباره آن خصلت های نیکویی که در او جمع شده شعر نگفتی . گفتم: من هرگز توانایی ندارم مدح و ستایش کنم امامی را که جبرئیل امین خادم دربار پدر آن بزرگوار بوده است . زبان فصیح سخنوران از مدح او عاجز و نارسا است ، و بخاطر همین هرگز شعر هم نمی تواند صفات او و خوبی های او را فراگیر باشد .

مأمون بعد از شنیدن این اشعار ظرف مروارید را طلب کرد و دهان ابو نؤاس را پر از مروارید کرد . و نیز نسبت به علی بن هامان چنین عکس العملی انجام داد ، هنگامی که امام رضا(ع) در صدر مجلس نشست مأمون گفت: ای علی بن هامان ، درباره حضرت علی بن موسی(ع) و اهل بیت رسالت چه می گویی؟ گفت: چه بگویم درباره طینت و سرشتی که با آب حیات سرشته شده و درختی که به آب وحی و رسالت آبیاری گشته است؟ و آیا از آن جز تقوی و عطر هدایت می وزد ، در این هنگام مأمون دهان او را پر از مروارید کرد .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد1 - بخش امام علی بن موسی الرضا(ع) - صفحه 632)



نکته : مأمون خیلی اهل سیاست بازی بود و سعی میکرد صحنه را جوری نمایش دهد که خطری حکومتش را تهدید نکند ، واین موضوع بسیار جای تحقیق و پژوهش و تفکر و بصیرت افزایی دارد . لعنتِ خدا بر مامون عباسی و لعنتِ خدا بر پدرش هارون عباسی .
سیاست،سیاست بازی،سیاست مأمون،سیاست بازی های مأمون،گوشه ای از سیاست،شاعران امام رضا،هدیه دادن،هدیه دادن به شاعر،هدیه دادن به شاعران،هدیه دادن به شاعران امام رضا،شاعر امام رضا،مأمون و هدیه دادن به شاعر،مامون و هدیه دادن به شاعران امام رضا(ع)