همه چیز و همه امورات در نزد ائمه(ع) هست

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

همه چیز و همه امورات در نزد ائمه(ع) هست



علی بن ابی حمزه و ابوبصیر می گویند : ما وعده داشتیم که خدمت مولایمان امام محمد باقر(ع) شرفیاب شویم ، به همین جهت ، به همراه ابولیلی خدمت حضرتش شرفیاب شدیم . امام محمد باقر(ع) فرمودند : ای سکینه ، چراغ را بیاور ، او چراغ را آورد ، آنگاه فرمود: صندوقچه ای را که در فلان جاست نیز بیاور . او صندوقچه را آورد ، حضرت مهر آن را باز کرد ، و صحیفه زرد رنگی را از آن بیرون آورد . علی بن ابی حمزه گوید: امام محمد باقر(ع) آن صحیفه را از بالایش نگاه می کرد و می پیچید و از پایینش باز می کرد و نگاه می فرمود تا این که به یک سوم یا یک چهارم آن رسید ، در این هنگام نگاهی به من کرد ، از نگاهش چنان لرزه بر اندام من افتاد که بر خود ترسیدم . وقتی مرا در این حال دید ، دست مبارکش را بر سینه ام گذاشت و فرمودند : خوب شدی؟ عرض کردم: آری ، قربانت گردم . حضرت فرمودند : چیزی نیست ، آنگاه فرمودند : نزدیک بیا . من نزدیکتر رفتم . فرمودند : چه می بینی؟ عرض کردم: نام خودم ، نام پدرم و نام فرزندانی برای خودم که آنها را نمی شناسم . حضرت فرمودند : یا علی ، لولا أن لک عندی ما لیس لغیرک ما اطلعتک علی هذا ، أما إنهم سیزدادون علی عدد ما هاهنا . ای علی ، اگر نبود که در نزد من مقامی داری ، تو را از این اسرار آگاه نمی کردم ، آگاه باش که به زودی (فرزندانت) به اندازه عددی که اینجا دیدی اضافه خواهند شد . علی بن ابی حمزه گوید: سوگند به خدا، بیست سال از این ماجرا گذشت ، در این مدت برای من فرزندانی به تعدادی که با چشمانم در آن صحیفه دیده بودم ، متولد شد .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام محمد بن علی الباقر(ع) - صفحه 572)
ائمه،ائمه معصومین،ائمه ما،نزد ائمه،امورات در نزد ائمه،همه امورات در نزد ائمه،همه چیز،همه امورات،همه چیز و همه امورات،ائمه چه کسانی هستند؟،همه چیز و همه امورات در نزد ائمه(ع)