کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام

معرفت امیرالمومنین علی(ع) به نورانیت چگونه است؟

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

معرفت امیرالمومنین علی(ع) به نورانیت چگونه است؟



ابوذر غفاری(ره) از سلمان فارسی(ره) سئوال کرد: معرفت امیرالمؤمنین علی(ع) به نورانیّت چگونه است ؟ سلمان فارسی(ره) گفت: ای جندب ؛ (لقب ابوذر است) بیا برویم تا از خود آن حضرت سئوال کنیم . می گوید: نزد آن حضرت آمدیم و او را نیافتیم در آنجا منتظر ماندیم تا تشریف آورد . فرمود: چه باعث شده که اینجا بیائید ؟ گفتند: آمده ایم تا از معرفت شما به نورانیّت سئوال کنیم . فرمود: خوش آمدید ای دوستان من که در دین خود متعهّد و پایبند هستید و کوتاهی نمی کنید ، و هر آینه دانستن این مطلب بر هر مرد مؤمن و زن مؤمنه ای واجب است. سپس فرمود: ای سلمان و ای جندب ؛ ایمان کسی کامل نمی گردد تا به حقیقت و نورانیّت من معرفت پیدا کند و وقتی چنین شناختی از من پیدا کرد از کسانی می شود که خدا قلب او را برای ایمان امتحان کرده و سینه اش را برای اسلام گشاده گردانیده و عارف آگاه شده است، و کسی که در این گونه معرفت و شناخت کوتاهی کند او در شکّ و تردید باقی می ماند. ای سلمان و ای جندب ؛ (معرفتی بالنورانیّه معرفه اللَّه عزّوجلّ ومعرفه اللَّه عزّ وجلّ معرفتی بالنورانیّه) . (شناختن من به نورانیّت در حقیقت شناختن خداست، و شناخت خدا در حقیقت معرفت من به نورانیّت است) . و این دین خالص است که خدای تبارک و تعالی فرموده است: (وَما اُمِروا إلّا لِیَعْبُدوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدین حُنَفاء وَیُقیمُوا الصَلاه وَیُؤْتُوا الزکوهَ وَذلک دینُ القَیِّمَه) ( سوره بیّنه، آیه 5) (و بندگان امر نشدند مگر به اینکه خدا را خالصانه و در حالی که دین خود را خالص کرده اند عبادت کنند، و نماز را بپا دارند وزکات را بپردازند و این دینی است که از افراط و تفریط به دور و در حدّ اعتدال است) . فرموده است: امر نشدید مگر به نبوّت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و این دین سهل و آسان محمّدیّه است. بعد در تفسیر (ویقیموا الصلاه) فرمود: هر کس ولایت مرا بپا داشت نماز را برپا داشته است، و برپا داشتن ولایت من سخت و دشوار است که آن را تحمّل نمی کند و طاقت پذیرش آن را ندارد مگر فرشته مقرّب یا پیغمبر مرسل و یا بنده مؤمنی که خدا قلب او را برای ایمان امتحان کرده است. پس فرشته هنگامی که مقرّب نباشد و پیغمبر وقتی مرسل نباشد و مؤمن هنگامی که امتحان شده نباشد نمی تواند آن را بپذیرد. سلمان عرض کرد: ای امیر مؤمنان ؛ مؤمن کیست و حدود ایمان چیست ؟ آن را بیان فرمایید تا کاملاً بشناسیم. فرمود: المؤمن الممتحن هو الّذی لایرد من أمرنا إلیه شی ء إلّا شرح صدره لقبوله ولم یشکّ ولم یرتدّ. مؤمن امتحان شده کسی است که از امور ولایت ما چیزی به او نمی رسد مگر اینکه خدا سینه اش را برای قبول آن باز کند وبدون هر گونه شکّ و تردیدی آن را بپذیرد. ای ابوذر ؛ بدان من بنده خدا و خلیفه او بر بندگان هستم، ما را خدا قرار ندهید و آنچه می خواهید در فضیلت و برتری ما بگوئید و بدانید به باطن مقامات ما ونهایت آن نخواهید رسید، خداوند تبارک و تعالی به ما کمالاتی و عنایاتی برتر از آنچه گوینده شما وصف کند یا به قلب یکی از شما خطور کند مرحمت فرموده است، و وقتی ما را اینگونه شناختید شما مؤمن هستید. سلمان گوید: عرض کردم ای برادر رسول خدا ؛ کسی نماز را برپا داشته که ولایت شما را برپا داشته باشد ؟ فرمود: بلی ای سلمان ؛ شاهد آن و تصدیق این مطلب؛ فرمایش خداوند است که در کتاب مجیدش فرموده است: «وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْر وَالصَّلاه وَإنَّها لَکبیرَهٌ إلّا عَلَی الخاشِعین» (سوره بقره، آیه 45) . مراد از صبر در این آیه شریفه، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است و مقصود از «نماز» برپا داشتن ولایت من است، لذا فرموده است: «وإنّها لکبیره» ضمیر را مفرد آورده ونفرموده: «وإنّهما لکبیره» که ضمیر را تثنیه بیاورد، زیرا ولایت است که تحمّل آن سخت است و فقط خاشعین می توانند آن را بپذیرند، و خاشعین شیعیان عارف و آگاه هستند. و در خارج می بینیم که گروه های مختلف از مرجئه، قدریّه، خوارج، نواصب و غیر اینها همگی به محمّد صلی الله علیه وآله وسلم اقرار و اعتراف دارند و در آن اختلافی ندارند وفقط درباره ولایت من است که اختلاف کرده اند، آن را اکثراً انکار کرده اند و جز عدّه کمی نپذیرفته اند که این آیه به آنها اشاره فرموده است «وَإنَّها لَکبیرَهٌ إلّا عَلَی الخاشِعین». و در جای دیگری از قرآن؛ نبوّت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و ولایت مرا این گونه بیان می کند: «وَبِئْرٌ مُعَطَّلَهٌ وَقَصْرٌ مَشید» (سوره حجّ، آیه 45) .  «چاهی که معطّل مانده و قصری که پابرجا و استوار است». مراد از «قصر» محمّد صلی الله علیه وآله وسلم است و «بئر معطّله» یعنی آن چاهی که تعطیل شده ولایت من است، آن را تعطیل کردند و انکار کردند و از آن بهر برداری نکردند. و کسی که اقرار به ولایت من نداشته باشد اقرار او به نبوّت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم سودی برایش نمی بخشد، زیرا این دو قرین یکدیگرند، به خاطر اینکه نبیّ اکرم پیغمبر است که به سوی مردم فرستاده شده و امام و پیشوای آنها است، بعد از او علی امام و پیشوای مردم و جانشین محمّد صلی الله علیه وآله وسلم است، همان طور که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «أنت منّی بمنزله هارون من موسی إلّا أ نّه لا نبیّ بعدی». جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی است، (یعنی همان طور که او جانشین موسی بود توجانشین من هستی) جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. اوّل ما محمّد است، وسط ما محمّد و آخر ما محمّد است، پس هر کس معرفتش به من کامل باشد او بر دین قیّم و استوار الهی است که فرموده: «وَذلکَ دینُ القَیِّمَه» (سوره بیّنه، آیه 5.) «و آن دین استوار است»، و به توفیق و یاری خداوند آن را برای شما بیان می کنم: آنگاه آن دو را مخاطب ساخت و فرمود: ای سلمان و ای جندب ؛ عرض کردند: بلی ای امیر مؤمنان ؛ درود ورحمت خداوند بر شما باد، فرمود: من و محمّد صلی الله علیه وآله و سلم یک نور از نور خدا بودیم، آنگاه خداوند این نور را امر فرمود دو نصف گردد، به نیمی از آن فرمود: محمّد باش، و به نصف دیگر آن فرمود:علی باش، لذا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: علیّ منّی وأنا من علیّ ولایؤدّی عنّی إلّا علیّ. علی از من است و من از علی هستم، و ادا نمی کند از طرف من مگر علی. آن هنگامی که ابوبکر را برای برائت از مشرکین به طرف مکّه فرستاده بود، جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: ای رسول خدا ؛ پروردگارت فرموده است آن را خودت و یا شخصی از خودت ابلاغ کند، مرا به دنبال ابوبکر فرستاد تا او را برگردانم، او به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم عرض کرد: آیا درباره من چیزی نازل شده ؟ فرمود: نه، ولی این کار را انجام نمی دهد مگر من یا علی. ای سلمان و ای جندب ؛ من لایصلح لحمل صحیفه یؤدّیها عن رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم کیف یصلح للإمامه؟ کسی که شایستگی ندارد دستوری را از طرف رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ابلاغ کند چگونه صلاحیّت امامت و پیشوائی مردم را خواهد داشت ؟ ای سلمان و ای جندب ؛ پس من و رسول خدا یک نور بودیم سپس او محمّد مصطفی شد، و من وصیّ او علیّ مرتضی شدم، محمّد صلی الله علیه وآله وسلم سخنگو گردید و من ساکت، و در هر زمانی باید یکی ناطق و دیگری ساکت باشد. ای سلمان ؛ محمّد صلی الله علیه وآله وسلم بیم دهنده گردید و من هدایت کننده و این فرمایش خداوند است: «إنَّما أنْتَ مُنْذِر وَلِکُلِّ قَوْم هاد» (سوره رعد، آیه 7) . مراد از «منذر» در این آیه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و مقصود از «هادی» من هستم. سپس آیات بعد از آن را تلاوت فرمود: «اَللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِل کُلّ اُنْثی وَما تَغیضُ الأرْحام وَما تَزْدادُ وَکُلّ شَیْ ء عِنْدَه بِمقْدار × عالِمُ الغَیْب وَالشَهادَه الکَبیرُ المُتَعال × سَواءٌ مِنْکم مَنْ أسَرَّ الْقَوْل وَمَنْ جَهَر بِه وَمَن هُوَ مُسْتَخْف بِاللیل وَسارِب بِالنهار × لَهُ مُعَقَّباتٌ مِنْ بَیْن یَدَیْه وَمِنْ خَلْفِه یَحْفَظُونَه مِنْ أمْرِ اللَّه». (سوره رعد، آیه 11 - 8.) . خدا می داند که زن آبستن چه چیزی حمل می کند (نر است یا ماده) و می داند هر چه را رحم ها ناقص گذارد (کمبود در خلقت طفل یا مدّت حمل) و می داند آنچه را که می افزاید (زیادی در اعضاء طفل یا آنکه چند جنین در رحم باشد) و هر چیزی نزد خدا به اندازه معیّن است × خدا به پنهان و آشکار دانا است او بزرگ است و برتر از هر چیز است × کسی سخن پنهانی بگوید یا آشکار نزد خدا مساوی است و کسی که مخفی شود در شب یا ظاهر گردد در روز فرقی ندارد × خدا فرشتگانی دارد که آن شخص را از پیش روی او و از پشت سرش به فرمان پروردگار نگهداری کنند. بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را بر دیگری زد و فرمود: محمّد صلی الله علیه وآله وسلم جمع کننده گردید و من نشردهنده، محمّد صلی الله علیه وآله وسلم اختیاردار بهشت گردید و من اختیاردار دوزخ، به آن می گویم: این را بگیر و آن را رها کن، محمّد صلی الله علیه وآله وسلم اختیاردار لرزاندن زمین و زلزله گردید و من اختیاردار صداهای شدید و رعد و غرّش شدم، و من صاحب لوح محفوظم، و خداوند علومی که در آن است به من الهام نموده است. ای سلمان و ای جندب ؛ درباره محمّد صلی الله علیه وآله وسلم این آیات نازل گشته است: «یس × وَالْقُرْآن الحَکیم» سوره یس، آیه 1 و 2 . مراد از «یس» وجود نازنین محمّد صلی الله علیه وآله وسلم است و بعد خداوند به قرآن قسم یاد می کند. «ن وَالْقَلَم» (سوره قلم، آیه 2) . که مقصود از «ن» آن حضرت است بعد به قلم قسم یاد می کند. «طه ما أنْزَلْنا عَلَیْکَ القُرآن لِتَشْقی» (سوره طه، آیه 1 و 2.) . ، در این آیه مقصود از «طه» پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است، می فرماید: ای رسول ما ؛ قرآن را بر تو نازل نکردیم تا خود را در رنج و سختی بیندازی. محمّد صلی الله علیه وآله وسلم صاحب دلالت ها و راهنمائی ها شد و من صاحب معجزات، نشانه ها و علامات شدم. محمّد صلی الله علیه وآله وسلم خاتم انبیاء گردید و من خاتم اوصیاء، و در آیه مبارکه «الصِراطُ المُسْتَقیم»( سوره فاتحه، آیه 4) من مقصود از صراط مستقیم هستم. و من نبأ عظیم هستم، و آن خبر مهمّی که در آن اختلاف کردند در آیه شریفه «النَبَأ العَظیم × الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفون»( سوره نبأ، آیه 2 و 3.)  منم ، و کسی جز در ولایت من اختلاف نکرد. محمّد صلی الله علیه وآله وسلم صاحب دعوت گردید که مردم را به طرف خدا بخواند و من صاحب شمشیر که سرکشان آنها را نابود کنم. محمّد صلی الله علیه وآله وسلم پیغمبر مرسل گردید و من صاحب امر آن حضرت. خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «یُلْقِی الرُوحَ مِنْ أمْرِه عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِه»( سوره مؤمن، آیه 15.) «روح را به امر خود بر هر کس ب خواهد القاء می کند»، و آن روح خداست که آن را عطا نمی کند و القاء نمی کند مگر بر فرشته مقرّب یا پیغمبر مرسل و یا جانشین بزرگوار او، و هر که این روح را خدا به او عنایت کند او را امتیاز داده و از بقیّه مردم جدا نموده است، و به او قدرتی واگذار کرده است که مرده را زنده می کند، و آنچه را که واقع شده و یا واقع خواهد شد به سبب آن می داند، و مشرق به مغرب یا مغرب به مشرق را در یک لحظه سیر می کند، و از آنچه در نیّت ها و دل ها خطور می کند باخبر می گردد، و آنچه را در آسمان ها و زمین است می داند. ای سلمان و ای جندب ؛ محمّد صلی الله علیه وآله وسلم «ذِکْر» یعنی یادآوری کننده گردید که در قرآن کریم می فرماید: «قَدْ أنْزَلَ اللَّه إلَیْکُم ذِکْراً × رَسولاً یَتْلُوا عَلَیْکم آیات اللَّه»( سوره طلاق، آیه 10 و 11.). «خدا به سوی شما ذکْر یعنی رسولش را فرستاد تا آیات الهی را بر شما بخواند». إنّی اُعطیت علم المنایا والبلایا وفصل الخطاب، واستودعت علم القرآن وما هو کائن إلی یوم القیامه. به من علم مرگ و میرها و بلاها و احکام قاطع عطا شده است، دانش قرآن و آنچه تا روز قیامت به وقوع خواهد پیوست در نهاد من به ودیعه گذاشته شده است. محمّد صلی الله علیه وآله وسلم حجّت و برهان برای مردم اقامه کرد و من حجّت خدا گردیدم، خداوند برای من قرار داد آنچه را که هیچ کس از اوّلین و آخرین ندارد حتّی پیغمبران مرسل و فرشتگان مقرّب از آن بی بهره اند. سپس فرمود: ای سلمان و ای جندب ؛ عرض کردند: بلی ای امیر مؤمنان، فرمود: منم که نوح را در کشتی به امر پروردگارم آرامش بخشیدم و او را به ساحل رساندم ، منم که یونس را از شکم ماهی به اذن خداوند خارج کردم ، منم که موسی را از دریای نیل به امر خداوند عبور دادم ، منم که ابراهیم را از آتش نجات دادم ، منم که نهرها را جاری و چشمه ها را جوشان و درخت ها را برجا نهاده ام ، و من عذاب یوم الظلّه ام(سوره شعراء، آیه 189)، من نداکننده ام از محلّ نزدیکی که جنّ و انس آن را بشنوند، منم که هر روز صدای جبّارین و منافقین را با لغت خود آنها می شنوم. منم خضری که موسی را تعلیم داد ، و من معلّم سلیمان بن داودم، من ذوالقرنین ام، و من قدرت پروردگار می باشم. ای سلمان و ای جندب ؛ من محمّدم و او من است، من از محمّدم و محمّد از من است، خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «مَرَجَ الْبَحْرین یَلْتَقِیان × بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لایَبْغِیان»( سوره الرحمن، آیه 19 و 20.). «او است که دو دریای علم و عصمت را بهم درآمیخت و میان آن دو فاصله ای قرار داد که تجاوز نمی کنند». ای سلمان و ای جندب ؛ کسی که از ما بمیرد در حقیقت نمرده و کسی که از ما غائب گردد در حقیقت غائب نیست، و کسی که از ما کشته می شود در حقیقت کشته نیست . سپس فرمود: ای سلمان و ای جندب ؛ عرض کردند: بلی ای امیر مؤمنان ؛ درود و رحمت خداوند بر شما باد، فرمود: أنا أمیر کلّ مؤمن ومؤمنه ممّن مضی وممّن بقی، واُیّدت بروح العظمه، إنّما أنا عبد من عبیداللَّه لاتسمّونا أرباباً وقولوا فی فضلنا ما شئتم، فإنّکم لن تبلغوا من فضلنا کنه ما جعله اللَّه لنا، ولا معشار العشر. من فرمانروای همه مردان مؤمن و زنان مؤمنه از گذشتگان و آیندگان هستم و به روح عظمت تأیید شده ام و با همه این اوصاف بنده ای از بندگان خدا هستم، ما را خدا نخوانید و ننامید و سپس آنچه می خواهید در فضیلت ما بگوئید، و هر چه تلاش کنید به حقیقت آنچه که خداوند برای ما قرار داده بلکه به یکدهم از یکدهم آن نخواهید رسید. به خاطر اینکه ما نشانه های خدا و راهنمایان و حجّت ها و جانشینان و امینان و پیشوایان از طرف او هستیم، ما چهره زیبای خدا و چشم بینای او و زبان گویای او هستیم، به سبب ما خداوند بندگانش را عذاب می کند و به سبب ما پاداش می دهد، و ما را از میان خلق خود برگزیده و اختیار کرده و طاهر گردانیده است و اگر کسی چون و چرا کند و اعتراض به گزینش پروردگار نماید به خداوند کافر گشته و مشرک گردیده است، زیرا «لایُسْئَل عَمّا یَفْعَل وَهُمْ یُسْئَلون»( سوره انبیاء، آیه 23). «از آنچه خدا انجام می دهد سئوال نمی شود، او مورد بازجوئی قرار نمی گیرد بلکه بندگان هستند که بازخواست می شوند». سپس فرمود: ای سلمان و ای جندب ؛ عرض کردند: بلی ای امیر مؤمنان ؛ درود و رحمت خداوند بر شما باد، فرمود: کسی که به آنچه گفتم ایمان آورد و آنچه را بیان کردم و تفسیر نمودم و شرح دادم و روشن ساختم، و با دلیل اثبات کردم تصدیق کند او مؤمن امتحان شده است که خداوند قلب او را برای ایمان آزمایش نموده و سینه اش را برای اسلام باز کرده و گشایش بخشیده و او عارف آگاه است که به حدّ بلوغ و کمال و نهایت معرفت رسیده است و کسی که در آنچه گفتم شکّ کند و یا آگاهانه مخالفت کند، و انکار کند و یا توقّف کند و سرگردان و مضطرب باشد او تقصیر کرده و دشمنی نموده است. سپس فرمود: ای سلمان و ای جندب ؛ عرض کردند: بلی ای امیر مؤمنان ؛ درود و رحمت خداوند بر شما باد، فرمود: أنا اُحیی واُمیت بإذن ربّی، وأنا اُنبّئکم بما تأکلون وما تدّخرون فی بیوتکم بإذن ربّی وأنا عالم بضمائر قلوبکم والأئمّه من أولادی یعلمون ویفعلون هذا إذا أحبّوا وأرادوا، لأنّا کلّنا واحد. من به اذن پروردگارم می میرانم و زنده می کنم، و به اذن او به آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان اندوخته می کنید خبر می دهم، و آنچه را در دلهایتان پنهان کنید می دانم، و امامان دیگر از فرزندان من اینها را می دانند، و هر گاه دوست داشته باشند و بخواهند چنین کاری می کنند ؛ زیرا ما همگی یک حقیقت هستیم. اوّل ما محمّد است، وسط ما محمّد است و همه ما محمّد هستیم، پس بین ما فرق نگذارید، ما هرگاه بخواهیم خدا می خواهد و هر زمان نپسندیم خدا نمی پسندد. الویل کلّ الویل لمن أنکر فضلنا وخصوصیّتنا وما أعطانا اللَّه ربّنا لأنّ من أنکر شیئاً ممّا أعطانا اللَّه فقد أنکرقدره اللَّه عزّوجلّ ومشیّته فینا. بدبختی و تمام بدبختی نصیب کسی می شود که فضائل ما و خصائص ما و آنچه را که خدا به ما عنایت کرده انکار کند ؛ زیراکسی که چنین کند در حقیقت قدرت خداوند و خواست و مشیّت پروردگار را درباره ما نپذیرفته و انکار کرده است. ای سلمان و ای جندب ؛ خداوند به ما برتر و والاتر و بزرگتر از همه اینها عطا کرده است. عرض کردیم: ای امیر مؤمنان ؛ آن چیست که بزرگتر از همه اینها است ؟ فرمود: پروردگار ما به ما اسم اعظم عطا کرده و بخشیده است که با آن آسمانها و زمین و بهشت و جهنّم را می شکافیم و در می نوردیم، به آسمان بالا می رویم، و به زمین فرود می آئیم، به مغرب می رویم، به مشرق می رویم، به عرش الهی قدم گذاشته و در پیشگاه الهی بر آن می نشینیم، و هر چیزی حتّی آسمان ها، زمین، خورشید، ماه، ستارگان، کوه ها، درختان، جنبندگان، دریاها، بهشت و جهنّم از ما اطاعت می کنند، تمام اینها را خداوند به اسم اعظمی که به ما آموخت و به ما اختصاص داد عطا کرده است، و با تمام این اوصاف ما می خوریم و می آشامیم و در میان بازارها راه می رویم، و این امور را به امر پروردگارمان انجام می دهیم، وما بندگان باکرامت خداوندیم که او را به گفتار سبقت نمی گیریم و به امر و فرمان او عمل می کنیم، ما را معصوم و پاک قرار داد و بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید. و ما می گوئیم: «الحمدللَّه الّذی هدانا لهذا وما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا اللَّه»( سوره اعراف، آیه 43.) «حمد و سپاس مخوص خداوندی است که ما را هدایت نمود و اگر هدایت و لطف الهی نبود به آن راه نمی یافتیم»، و «حقّت کلمه العذاب علی الکافرین»( سوره زمر، آیه 71.) «وکافرین سزاوار عذاب شدند و وعده عذاب درباره آنها حتمی است»، و آنها کسانی هستند که آنچه خداوند به ما بخشش و احسان نموده قبول ندارند و انکار می کنند. ای سلمان و ای جندب ؛ این است پاسخ شما که از معرفت من به نورانیّت پرسش نمودید، آن را حفظ کنید و نگهدارید که باعث رشد و کمال است، و همانا هیچ یک از شیعیان ما به حدّ بصیرت نمی رسند تا مرا به نورانیّت بشناسند، و وقتی چنین معرفتی پیدا کردند به حدّ بصیرت و بلوغ و کمال رسیده و در میان دریائی ازعلم فرو رفته و درجه ای از فضل و برتری را پیموده اند و بر سرّی از اسرار پروردگار و گنجینه های پوشیده او آگاهی یافته اند .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد1 - بخش امام امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) - صفحه 208)
معرفت به نورانیت،حدیث معرفت،حدیث معرفت به نورانیت،معرفت به نورانیت امام علی،معرفت به نورانیت امیرالمومنین،معرفت به نورانیت مولا علی،حدیث معرفت به نورانیت امام علی،معرفت به نورانیت امیرالمومنین،معرفت به نورانیت امیرالمومنین علی،معرفت به نورانیت چگونه است؟،معرفت امام علی به نورانیت،معرفت امیرالمومنین به نورانیت،معرفت امیرالمومنین علی به نورانیت،معرفت امیرالمومنین به نورانیت چگونه است؟
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام