اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
امام کاظم،شفاء،هدایت،شفاء و هدایت،مسیر شفا،مسیر شفاء،مسیر هدایت،مسیر شفا و هدایت،روشن کردن،روشن کردن مسیر،روشن کردن مسیر شفا،روشن کردن مسیر هدایت،امام کاظم و شفا،شفا و امام کاظم،طب امام کاظم،امام کاظم و هدایت،هدایت امام کاظم،روشن کردن مسیر هدایت توسط امام کاظم،امام کاظم و روشن کردن مسیر هدایت
امام کاظم(ع) و روشن کردن مسیر شفاء و هدایت
حسین بن عبداللَّه بن جندب می گوید که : جعفر بن محمّد نامه ای بیرون آورد و گفت: پدرم برای ابو الحسن امام موسی بن جعفر الکاظم(ع) نوشت : قربانت گردم ، من پیر و ناتوان شده ام ، اینک از انجام خیلی از کارهایی که پیش از این توانائی داشتم و انجام می دادم عاجزم ، فدایت شوم ، دوست دارم چیزی به من بیاموزی که مرا به پروردگارم نزدیک کرده و فهم و دانش مرا بیافزاید . امام کاظم(ع) در پاسخ او نوشتند : قد بعثت إلیک بکتاب فأقرأه وتفهمه ، فإنّ فیه شفاء لمن أراد اللَّه شفاه ، وهدی لمن أراد اللَّه هداه . نامه ای به تو نوشتم و فرستادم ، آن را بخوان و بفهم ، زیرا که آن نامه ، شفای هر کسی است که خداوند بخواهد او را شفا بخشد و هدایت هر کسی است که خداوند بخواهد او را هدایت کند . ذکر (بسم اللَّه الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوّه إلّا باللَّه العلی العظیم) ، را بسیار بگو و این نامه را به صفوان و آدم بخوان . علیّ بن الحسین(ع) می فرماید : همانا حضرت محمّد مصطفی(ص)امین خدا در روی زمین بود ، وقتی آن حضرت از دنیا رفت ، ما اهل بیت(ع) ، امینان خداوند در روی زمین هستیم ، علم بلایا ، مرگ و میرها ، انساب عرب و زادگاه اسلام نزد ماست . ما هر کسی را ببینیم می فهمیم که آیا حقیقتاً ایمان دارد یا در واقع منافق است . به راستی که شیعیان ما ، نامشان و نام پدرانشان نوشته شده ، خداوند متعال بر ما و بر ایشان عهد و پیمان گرفته است که هر کجا ما وارد شویم آنها وارد شوند ، و هر کجا داخل گردیم آنها نیز داخل شوند ، بر ملّت و دین حضرت ابراهیم(ع) ( خلیل خدا ) جز ما و آنها کسی نیست . ما در روز رستاخیز بر نور پیامبرمان چنگ می زنیم و پیامبر ما چنگ به نور خدا می زند ( که همانا دامن کبریایی ، همان نور است ) شیعیان ما از نور ما پیروی می نمایند . من فارقنا هلک ومن تبعنا نجا ، والجاحد لولایتنا کافر والمتّبع لولایتنا وتابع أولیائنا مؤمن ، لایحبّنا کافر ، ولا یبغضنا مؤمن . من مات وهو محبّنا کان حقّاً علی اللَّه أن یبعثه معنا ، نحن نور لمن تبعنا ، ونور لمن اقتدی بنا ، من رغب عنّا لیس منّا ، ومن لم یکن معنا فلیس من الإسلام فی شی ء . هر که از ما جدا شود به هلاکت می رسد ، هر که پیرو ما باشد نجات می یابد ، منکر ولایت ما کافر است و پیرو ولایت ما و اولیای ما مؤمن . کافر ما را دوست نمی دارد و مؤمن ، با ما دشمنی نمی ورزد . هر که با محبّت ما بمیرد بر خداست که او را با ما محشور فرماید ، ما نوریم برای کسی که از ما پیروی کند ، و کسی که به ما اقتدا نماید ، هر که از ما روی گرداند از ما نیست ، و هر که از ما نباشد از اسلام بهره ای نبرده است . دین به وسیله ما شروع و به وسیله ما پایان می پذیرد ، به وسیله ما خداوند شما را از روییدنی های زمین بهره مند ساخته ، و به وسیله ما باران از آسمان می بارد ، و به واسطه ما خداوند شما را از غرق در دریا ، فرو رفتن در خشکی نگه می دارد . خداوند به وسیله ما شما را در زندگیتان ، در قبر ، در محشر ، در صراط ، کنار میزان و موقع ورودتان بر بهشت سود می رساند . به راستی که مَثَل ما در کتاب خدا مَثَل آن مشکات (و چراغدان) است ، که مشکات در قندیل است . پس ما همان مشکاتی هستیم که (فیها مِصْباحٌ) ، (در آن چراغ است) و آن چراغ ، حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم) است . (المِصْباحُ فی زُجاجَهٍ) ، (آن چراغ در شیشه و حبابی قرار دارد) . ما همان حباب هستیم که (الزُجاجَهُ کأنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَلا غَرْبِیَّهٍ) ، (حبابی که همانند ستاره درخشان است که از درخت مبارک زیتونی که نه شرقی است و نه غربی شعله ور است) (یعنی بر همه جا همچون خورشید نورافشانی می کند) نه (جایی را) انکار کرده (و از نورافشانی خودداری می کند) و نه (آن را) از خود خوانده (و بیشتر بر او می تابد) . (یَکادُ زَیْتُها) ، (روغنش (نورش) نزدیک است) ، (یُضی ءُ وَلَوْ لَم تَمْسَسْهُ نارٌ) ، (روشنی می بخشد بدون این که با آتش تماس بگیرد) که نور قرآن است ، (نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ) ، (نوری است بر فراز نوری ، خدا به نور خود هدایت می کند) یعنی به ولایت ما ، (مَن یَشاء وَاللَّهُ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلیمٌ) (سوره نور ، آیه 35) ، (هر که را بخواهد ، و خداوند به هر چیزی داناست) ، این که هر کسی را دوست دارد به وسیله ولایت ما هدایت می فرماید . بر خداست که در روز قیامت دوست ما را با چهره ای درخشان ، با برهانی فروزان که دلیلش در پیشگاه خداوند رحمان بزرگ است و دشمن ما را با چهره ای سیاه و با دلیلی باطل و سرافکنده در پیشگاه خدا ، محشور نماید . و سزاوار است که خداوند دوست ما را رفیق پیامبران ، صدیقان، شهیدان و صالحان ( که رفقای خوبی هستند) قرار دهد . و بر خداوند است که دشمن ما را رفیق شیاطین و کافران ( که بد رفقایی هستند ) قرار دهد . شهیدان ما ده درجه و مرتبه و شهیدان شیعیان ما هفت درجه و مرتبه از سایر شهدا برترند . فنحن النجباء ، ونحن أفراط الأنبیاء ، ونحن أبناء الأوصیاء ، ونحن خلفاء الأرض ، ونحن أولی الناس باللَّه ، ونحن المخصوصون فی کتاب اللَّه ونحن أولی الناس بدین اللَّه . پس ما برگزیدگان ، بازماندگان پیامبران ، فرزندان اوصیا و خلفای زمین هستیم ، ما از همه مردم به خداوند نزدیک تریم ، ما همان شخصیّت های برگزیده و ممتاز در کتاب خدا بوده و ما از همه مردم بر دین خدا سزاوارتریم . ما همان کسانی هستیم که خداوند دینش را برای ما تشریع نموده و فرمود : (شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً وَالَّذی أَوْحَیْنا إلَیْکَ وَما وَصَّیْنا بِهِ إبْراهیمَ وَمُوسی وَعیسی) ، (آیینی را برای شما تشریع نمود که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را که بر تو وحی نمودیم ( ای محمّد ) و آنچه به ابراهیم(ع) ، موسی(ع) و عیسی(ع) سفارش نمودیم) به راستی که ما دانستیم و آنچه را که دانستیم ابلاغ نمودیم ، و علم همه انبیاء در ما به ودیعه نهاده شده است . ما وارثان پیامبران، و فرزندان پیامبران اولی العزم هستیم که (أَنْ أَقیمُوا الدّینَ) ، (این که دین را برپا دارید) به وسیله آل محمد (علیهم السلام) (وَلاتَتَفَرَّقُوا فیهِ) ، (و در آن ، تفرقه ایجاد نکنید) و بر جماعت خود متّحد باشید ، (کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکینَ) ، (گران است بر مشرکان) ( کسی که به ولایت علیّ بن ابی طالب (علیهما السلام) شرک ورزید) . (ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ) ، (آنچه شما آنان را به سوی آن می خوانید) که ولایت امیرالمومنین علی(ع) می باشد ، و به راستی (اللَّه) ، (خداوند) ای محمّد ، (یَجْتَبی إِلَیْهَ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدی إِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ) (سوره شوری ، آیه 13) ، (هر کس را بخواهد برمی گزیند و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می کند) . امام کاظم(ع) فرمودند :[ (یعنی) برمی گزیند و هدایت می کند کسی را که دعوت تو را در مورد ولایت علی بن ابی طالب (علیهما السلام) بپذیرد .
(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام موسی بن جعفر الکاظم(ع) - صفحه 659)