خلاصه زندگينامه امام سجاد عليه السلام

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

خلاصه زندگينامه امام چهارم حضرت علىّ بن الحسين السجاد(ع)

ويژگيهاى زندگى امام چهارم (ع )
بعد از امام حسين (عليه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام على بن الحسين (عليهماالسلام ) رسيد، او را ((ابومحمّد)) و ((زين العابدين )) مى خواندند و گاهى ((ابوالحسن )) ياد مى كردند.
مـادرش ((شـاه زنـان )) دخـتـر كـسـرى (آخـريـن پـادشـاه سلسله ساسانى ) بود كه به او ((شـهـربـانـويـه )) مـى گـفـتـند. اميرمؤ منان على (عليه السلام ) حريث بن جابر حنفى را كـارگزار جانب مشرق قلمرو حكومت (اسلامى ) قرارداد بعدا حريث دو دختر يزدگرد (سوّم ) را بـراى عـلى (عـليـه السـلام ) فـرستاد و آن حضرت ، شهر بانويه را به حسين (عليه السـلام ) بـخـشـيـد و از او امام زين العابدين (عليه السلام ) به دنيا آمد و ديگرى را به مـحـمـد بـن ابوبكر بخشيد، كه از او قاسم بن محمد، متولّد شد و قاسم و امام سجّاد (عليه السلام ) با هم پسر خاله هستند.
و امـام سـجـّاد بـه سـال 38 هـجـرى (پـنـجـم شـعـبـان ) در مـديـنـه مـتـولّد شـد، دو سـال از آخـر عـمـر جـدّش امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) را درك كـرد و دوازده سـال از عـمـر عـمـويـش امـام حـسـن (عـليـه السـلام ) را درك نـمـود و 23 سـال بـا پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام ) بـود و بـعـد از پـدر، 34 سـال عـمـر كـرد و سـرانـجـام (بـنـابـرمـشـهـور، در روز 25 مـحـرم ) سـال 95 هـجـرى در سـن حـدود 56 سـالگـى در مـديـنـه از دنـيـا رفـت و دوران امامت او 34 سال بود و قبرش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه ) در كنار قبر عمويش امام حسن (عليه السلام ) است .
دلايل امامت امام سجّاد (ع )
دلايل صدق امامت امام علىّ بن الحسين (عليه السلام ) بسيار است مانند:
1 ـ او بـعـد از پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام ) در جـهـت عـلم و عـمـل از هـمـه مـردم بـرتـرى داشـت و بـه دليـل عـقـل ، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل ، برترى دارد.
او نـزديـكـتـر بـه امـام گـذشـتـه و سـزاوارتـر بـه مـقـام او نسبت به ديگران بود، هم در فـضـايـل انـسـانـى و هـم از جـهـت نـژاد و نـسـب و آن كـس كـه نـزديـكـتـر بـه امـام قـبـل بـاشـد، او سـزاوارتـر بـه عـهـده دارى مـقـام امـامـت اسـت بـه دليـل آيـه ذوى الارحـام . و ماجراى حضرت زكريّا( عليه السلام ) كه در قرآن آمده است .
3 ـ امـامـت از نـظر عقل در هر زمانى لازم است و ادّعاى مدّعيان (دروغين ) امامت در زمان امام سجّاد (عـليـه السلام ) و در زمانهاى ديگر، بى اساس بود بنابراين ، مقام امامت تنها براى امام سـجـّاد (عـليـه السـلام ) ثـابـت مـى گـردد؛ زيـرا خـالى بـودن زمـانـى از امـام ، محال مى باشد.
4 ـ از نـظـر عـقـل و روايـات ثـابـت شـده كـه مـقـام امـامـت مـخـصوص عترت و خاندان پيامبر ) (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) اسـت و ادّعـاى كـسـى كـه قـايـل بـه امـامـت ((مـحـمـد حـَنـفـيـّه )) (فـرزنـد عـلى ( عـليـه السـلام ) ) اسـت ، بـاطـل و بـى اسـاس اسـت ؛ زيـرا دربـاره امـامت او نصّى (روايت صريح از پيامبر و امامان قـبـل ) نـرسـيده ، بنابراين ، مقام امامت ، تنها براى على بن الحسين (عليهماالسلام ) ثابت مـى گـردد؛ زيـرا در مـيان دودمان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) براى هيچ كس جز ((مـحـمـّد حـنـفـيّه )) ادعاى امامت نشده است و محمّد حَنفيّه نيز همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است .
5 ـ يـكـى از دلايـل امـامـت امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) تـصـريـح رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر امامت اوست ، چنانكه ((روايت لوح )) بيانگر اين مطلب است ، اين روايت را جابر بن عبداللّه انصارى از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده است .
و هـمـچـنـين امام باقر (عليه السلام ) آن را از پدرش و او از جدّش و او از حضرت فاطمه ( عـليـهـاالسـلام ) دخـتـر رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) نـقـل نـمـوده اند. و نيز جدّش اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در زمان حيات امام حسين (عليه السلام ) به امامت امام سجّاد (عليه السلام ) تصريح نموده است .
و همچنين امام حسين (عليه السلام ) به امامت آن حضرت ، وصيّت نموده است و آن را به عنوان امانت به اُمّ سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ) داده كه بـعـدا امـام سجّاد (عليه السلام ) آن را از او گرفته است . و اينكه تنها امـام سـجـّاد (عـليـه السـلام ) آن امـانـتـهـا و وصـيـّت را از اُمّ سـَلَمـه درخـواسـت نـموده است دليـل امامت درخواست كننده در ميان مردم است و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات بـه آن دسـت مـى يـابـد و مـا در ايـن كـتـاب در مـقـام شـرح و بـسـط نـيـسـتـيـم تـا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و به همين مقدار اكتفا مى كنيم .
چند نمونه از فضايل امام سجّاد (ع )
1 ـ ((عـبدالعزيز بن ابى حازم )) مى گويد:((از پدرم شنيدم مى گفت در ميان دودمان هاشم هيچ كس را برتر از علىّ بن الحسين (عليه السلام ) نديدم )).
2 ـ ((سـعـيـد بـن كلثوم )) مى گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام ) بودم از اميرمؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) سـخن به ميان آمد، آن حضرت او را بسيار ستود و آنگونه كه شايسته اوست مدح كرد، سپس  فرمود:
((سـوگـنـد بـه خدا! علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در دنيا تا آخر عمر، هرگز لقمه حـرام نـخـورد و هـرگز به او پيشنهاد انجام يكى از دو كار خداپسندانه نشد مگر اينكه آن كـارى را كـه دشـوارتـر بـود بـه عـهـده مـى گـرفـت و بـراى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) هيچ حادثه سختى پيش نيامد، مگر اينكه على (عليه السلام ) را (به كمك ) مى طلبيد به خاطر اعتماد و اطمينانى كه به او داشت .
و در مـيـان اُمـّت هـيـچ فـردى جـز عـلى (عـليـه السـلام ) قـدرت انـجـام كـار رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را نداشت و كار على (عليه السلام ) همانند كار مـردى بـود كـه خـود را بـيـن بـهشت و دوزخ ببيند و اميد پاداش اين و ترس عقاب آن داشته باشد. او از مال شخصى خود، هزار برده را براى خدا و نجات از آتش (خريد و) آزاد كرد، از مالى كه از دسترنج خود و از عرق جبين به دست آورده بود، او غذاى زن و بچّه اش را از زيـتون و سركه و خرما قرار داده بود و لباسش از كرباس  بود كه اگر از آن چيزى از آستينش زياد مى آمد، آن را قيچى مى كرد (آرى او اينگونه ساده زندگى مى كرد) و در ميان افراد خانواده و فرزندانش ، هيچ كس در لباس و علم ، مانند على بن الحسين (عليهماالسلام ) شباهت به او نداشت .
چهره امام سجّاد (ع ) از ديدگاه امام باقر (ع )
(در دنـباله روايت قبل از گفتار امام صادق (عليه السلام ) آمده :) امام باقر (عليه السلام ) روزى نـزد پـدرش امـام سـجـّاد (عـليـه السـلام ) آمـده ، پـدرش را ديـد، او را در عبادت به گـونـه اى ديد كه هيچ كس را ياراى وصول به آن نيست ، او را ديد كه بر اثر شب زنده دارى ، چـهـره اش زرد شـده و بـر اثر گريه ، چشمهايش ناتوان گشته و بر اثر سجده بـسـيـار، پـيـشانى و بينى او پينه بسته و بر اثر بسيارى عبادت (و نماز) پاها و ساق پاهايش ورم كرده است .
امـام بـاقـر (عـليـه السـلام ) مـى فـرمـايـد: وقـتى پدرم را چنين ديدم ، بى اختيار از روى دلسـوزى بـراى او گـريـسـتم ، او غرق درياى فكر بود، بعد از چند لحظه از ورودم به حضور او، به من فرمود:
((پـسـرم ! مقدارى از اين كتابها كه عبادت علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در آن نوشته شـده بـه مـن بـده )). مـن آنها را به او دادم ، كمى آن را خواند و سپس در حالى كه اندوهناك بـود، آن را بـه زمـين گذارد و فرمود:((مَنْ يَقْوِى عَلى عِبادَةِ عَلِي ؛ چه كسى را قدرت و نيروى عبادت كردن على (عليه السلام ) هست ؟!)).
3 ـ ((زُرارة بـن اعـيـن )) مـى گـويـد: شـنـيـده شـد گـويـنـده اى در دل شـب مـى گـفـت :((كـجـايـنـد پـارسـايـان كـه از دنـيـا دل كنده اند و به آخرت دل بسته اند؟)).
آواز آواز دهنده اى از جانب قبرستان بقيع شنيده شد ولى خودش  ديده نمى شد كه مى گفت :((ذلِكَ عَلِىُّ بْنِ الْحُسَيْنِ؛ چنين شخصى ، على بن حسين (عليهماالسلام ) است )).
فرزندان امام سجّاد (ع )
امام عَلِىّ بن الْحُسين (عليه السلام ) داراى پانزده فرزند بود:
1 ـ مـحـمـّد بـاقـر (عـليـه السـلام ) كه كُنيه اش ((ابوجعفر)) بود، مادرش  (فاطمه ) ((اُم عبداللّه )) دختر امام حسن مجتبى (عليه السلام ) است .
2 ـ عبداللّه .
3 ـ حسن .
4 ـ حسين .
5 ـ زيد.
6 ـ عمر.
7 ـ حسين اصغر.
8 ـ عبدالرّحمان .
9 ـ سليمان .
10 ـ على ، كه كوچكترين فرزند اما سجّاد (عليه السلام ) بود.
11 ـ خديجه .
12 ـ محمّد اصغر.
13 ـ فاطمه .
14 ـ عِلِيّه .
15 ـ اُمّ كلثوم .
مادرهاى اين فرزندان ، از شش نفر اُمّ ولد بودند.
سایت جامع سربازان اسلام
امام سجاد،امام زین العابدین،امام چهارم،زندگینامه امام سجاد،زندگی نامه امام سجاد،زندگی امام سجاد،زندگانی امام سجاد،زندگانی،زندگینامه بزرگان،زندگی نامه علما،زندگی نامه علما و بزرگان،زندگینامه امامان،14معصوم،بقیع
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام