کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام

امام زمان(عج) و حکایت پریشانی آیت الله نائینی(ره)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

امام زمان(عج) و حکایت پریشانی آیت الله نائینی(ره)



در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیسی و روسی که حملات و هجوم ها به ملت شیعه اوج گرفته بود، مرحوم آیت الله العظمی نائینی خیلی پریشان بودند و نگران از اینکه این وضع به کجا خواهد انجامید، نکند این کشور محبّ و دوستدار امام زمان (عج) از بین برود و سقوط کند و...



در همین حال، شبی به امام عصر (عج) متوسل می شوند و در حال توسل و گریه و ناراحتی در عالم رؤیا می بینند:



دیواری است به شکل نقشه ایران که شکست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زیر این دیوار، یک عده زن و بچه نشسته اند و دیوار دارد روی سرشان خراب می شود.



مرحوم نائینی وقتی این صحنه را می بیند به قدری نگران می شود که فریاد می زند و می گوید: خدایا! این وضع به کجا خواهد انجامید؟



در این حال می بیند که حضرت ولی عصر(عج) تشریف آوردند و دست مبارکشان را به طرف دیواری که خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند کردند و آن را سرجایش قرار دادند و فرمودند:



«اینجا شیعه خانه ماست؛ می شکند، خم می شود، خطر هست، ولی ما نمی گذاریم سقوط کند.



ما نگهش می داریم».



پی نوشت:

کتاب میر مهر، مسعود پورسید آقایی(با اندک تصرف)

پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
آیت الله نائینی و امام زمان،امام زمان و آیت الله نائینی،حکایت آیت الله نائینی،ماجرای آیت الله نائینی،اینجا شیعه خانه ماست،ما نمی گذاریم سقوط کند،ما نمیگذاریم ایران سقوط کند،کتاب میر مهر،حکایت پریشانی آیت الله نائینی،امام زمان و حکایت پریشانی آیت الله نائینی
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام