سيماي اميرالمومنين علي (ع) در جنگ بني زبيد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

سيماى اميرالمومنين على (ع ) در جنگ بنى زُبَيد

((بنى زُبيد)) قبيله اى در سرزمين حجاز بودند كه رئيسشان ((عمرو بن معديكرب )) بود، گـاهـى دسـت بـه شـورش و يـاغـيـگـرى مـى زدنـد و لازم بـود كـه گـوشـمـال شـونـد و سـر جاى خود بنشينند، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ، على (عليه السلام ) را همراه جمعى براى سركوبى اين قوم سركش فرستاد.
اميرمؤ منان على (عليه السلام ) در وادى ((كسر)) (نواحى يمن ) با آنان برخورد كرد،بنى زُبـيـد به رئيس خود ((عمرو بن معديكرب )) گفتند: چگونه خواهى بود آن هنگام كه بااين جـوان قريشى (على (عليه السلام ) ) ديدار كنى و او از تو باج و خراج بگيرد (يعنى او حـاكـم گـردد و ريـاست تو از بين برود ـ آنان خواستند با اين گفتار، او را بر ضدّ على (عليه السلام ) بشورانند).
عمرو بن معديكرب گفت : اگر با من رو به رو شود به زودى خواهد ديد.
عمرو بن معديكرب ، به ميدان تاخت و مبارز طلبيد. على (عليه السلام ) به ميدان او رفت ، آنـچـنـان فـريـادى كـشـيـد كـه ((عـمـرو)) وحـشت زده شد و پا به فرار گذاشت ، برادر و بـرادرزاده اش كـشـتـه شـدنـد و هـمـسر او به نام ((ريحانه )) دختر سلامه و زنان ديگرى اسـير سپاه اسلام شدند، آنگاه على (عليه السلام ) ((خالد بن سعيد بن عاص )) را جانشين خـود بـر قـبـيـله بـنـى زُبـيـد كـرد تـا زكـات امـوال آنـان را بـگـيـرد و كـسـانـى را كـه قبول اسلام مى كنند، امان بدهد.
(به اين ترتيب ياغيان ، سركوب شدند و تسليم حكومت اسلام گشتند).
توطئه اى كه خنثى شد
امـيـرمؤ منان على (عليه السلام ) در ميان زنان اسير، كنيزكى را (بابت خمس غنايم جنگى ) بـراى خـود بـرگـزيـد. خـالد بـن وليـد (كـه از عـلى (عـليـه السـلام ) دل پرى داشت از اين فرصت سوء استفاده كرد) بريده اسلمى را به حضور پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرستاد و به او گفت ، جلوتر به مدينه نزد پيامبر (صلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) بـرو و بـه او بـگـو كه على (عليه السلام ) چنين كارى كرده است و هرچه مى خواهى از على (عليه السلام ) بدگويى كن .
((بـريـده )) جـلوتـر از سـپاه اسلام خود را به مدينه رساند، و با عمر بن خطاب ملاقات كـرد، عـمـر از جـريـان جـنـگ و بـازگشت او سؤ ال كرد، بريده جريان آمدنش را براى عمر بـازگـو كـرد، عمر گفت :((آرى ، آنچه در دل دارى برو و به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بگو كه به زودى آن حضرت را به خاطر دخترش كه همسر على است نسبت به على خشمگين مى يابى )).
بـريـده اسـلمـى بـه حـضـور پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رفت و نامه خالد بن وليـد را بـراى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خواند، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خشمگين شد و آثار خشم لحظه به لحظه در چهره اش ديده مى شد.
بـريـده گـفـت :((اى رسـول خـدا! اگـر تـو مـسـلمـيـن را ايـنـگونه آزاد بگذارى غنايم (بيت المال ) آنان حيف و ميل مى شود)).
پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به او فرمود:((واى بر تو اى بريده ! راه نفاق را پيش گرفته اى )).
((اِنَّ عَلىَّ بْنَ اَبِيطالِبٍ (عليه السلام ) يَحِلُّ لَهُ مِنَ الْفَىْءِ مِثْلَ ما يَحِلُّ لِى اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبِى طالِبٍ خَيْرُ النّاسِ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَخَيْرُ مَنْ اَخْلَفَ بَعْدِى لِكافَّةِ اُمَّتِى ...)).
((براى على (عليه السلام ) از غنيمت جنگى ، رواست آنچه را كه بر من رواست ، على (عليه السـلام ) بـراى تـو و قـبـيـله تـو، بـهـتـرين انسانهاست و على (عليه السلام ) برترين شخصى است كه او را جانشين خود بعد از خودم بر همه امّتم مى كنم ...)).
اى بـريـده ! بـپرهيز از اينكه على (عليه السلام ) را دشمن بدارى كه در اين صورت خدا تو را دشمن بدارد.
بـريـده مى گويد: از كار خودم به قدرى ناراحت شدم كه حاضر بودم زمين دهن باز كند و مـرا در كـام خـود فـرو بـرد و گـفـتـم :((پـنـاه مـى بـرم بـه خـدا از خـشـم خـدا و خـشـم رسـول خـدا، اى رسول خدا! براى من از پيشگاه خدا طلب آمرزش كن و ديگر هرگز با على (عليه السلام ) دشمنى نمى كنم و در باره او جز خير سخنى نمى گويم )).
پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) بـراى او طـلب آمـرزش كرد (و به اين ترتيب توطئه كينه توزان خنثى گرديد).

نـتـيـجـه ايـنـكـه : در آيـنـه ايـن جـنـگ نـيز مى بينيم ، على (عليه السلام ) از ويژگيهايى بـرخـوردار اسـت كـه احدى در اين راستا همسان او نيست ؛ فتح و پيروزى به دست او انجام شده و همگونى او با رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به مرحله اى رسيده كه آن حضرت مى فرمايد:((آنچه براى من رواست براى على (عليه السلام ) نيز رواست )) و نيز پـيـونـد دوستى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با على (عليه السلام ) آشكار شـد كـه تـا آن وقـت آنـگـونه براى بعضى ، آشكار نبود و برخورد شديد پيامبر (صلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) بـا ((بـريـده اسـلمى )) و هشدار آن حضرت به او و هركسى كه كينه على عليه السلام را به دل گيرد و تاءكيد او بر دوستى على (عليه السلام ) و رد نيرنگ دشمنان على (عليه السلام ) بر خودشان ، همه و همه بيانگر روشنى بر برترى او بـر سـايـر مـردم در پـيـشـگـاه خـدا و در مـحـضـر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، و حكايت از آن دارد كه على (عليه السلام ) سـزاوارتـريـن مـردم بـه جـانشينى از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از اوست و مخصوصترين و برگزيده ترين انسانها در پيش پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى باشد.
سایت جامع سربازان اسلام
جنگ بنی زبید،بنی زبید،مقتدای شیعه،مقتدای شیعیان،جنگ های علی،جنگ های امام علی،ابوتراب،ابوتراب حیدر،یا ابوتراب،حیدریون،حیدریون زنجان،هیئت مذهبی،زبیده،امام علی،اسدالله،یدالله
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام