اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
جملاتی از امیرالمومنین علی(ع) ، بعد از سقیفه
امام علی (ع) در بخشی از خطبه پنجم، در این باره می فرماید: «اگر درباره آن سخن بگویم، می گویند حریص بر حکومت است و اگر سکوت کنم، می گویند از مرگ می ترسد به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ و شهادت در راه خدا و اطاعت از اوامر الهى از علاقه طفل شیرخوار به پستان مادرش بیشتر است». ایشان در ادامه علّت سکوت خود را اسراری می داند که اگر آشکار شود، مردم همچون طنابها در چاه هاى عمیق به لرزه در مى آیند.
امام علی (علیه السلام) در بخشی از خطبه پنجم اشاره به بهانه جوییها و ایرادهاى ضدّ و نقیض ناآگاهان و حسودان مى کند و مى گوید: هر موضعى که من در برابر امر خلافت بگیرم، این سیاه دلان بى خبر ایرادى مطرح مى کند، مى فرماید:
(اگر درباره خلافت و شایستگى ام نسبت به آن و عدم شایستگى دیگران سخن بگویم و به افرادى که به سراغم مى آیند پاسخ مثبت بدهم مى گویند: او نسبت به حکومت و زمامدارى بر مردم حریص است؛ و اگر دم فرو بندم و ساکت بنشینم خواهند گفت از مرگ مى ترسد)؛ «فَاِنْ اَقُلْ یَقُولُوا: حَرَصَ عَلَى الْمُلْکِ وَ اِنْ اَسْکُتْ یَقُولُوا: جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ».
این همان است که در حدیث معروف از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که: «اِنَّ رِضَى النّاسِ لا یُمْلَکُ وَ اَلْسِنَتَهُمْ لا تُضْبَطُ»؛ (خشنودى همه مردم به دست نمى آید و زبانهایشان هرگز بسته نمى شود)! (1)
شبیه همین معنا در خطبه 172 نیز آمده است که مى فرماید: بعضى به من گفتند اى فرزند ابوطالب تو نسبت به حکومت حریص هستى و من پاسخ دادم به خدا سوگند شما حریص ترید! من حقّى را که شایسته آنم مى طلبم و شما مانع مى شوید (امّا شما مقامى را مى طلبید که هرگز شایسته آن نیستید و انگیزه اى جز دنیاطلبى ندارید!)
سپس در ادامه این سخن به پاسخ کسانى مى پردازد که سکوت او را به ترس از مرگ نسبت مى دادند، مى فرماید: (عجیب است بعد از آن همه حوادث گوناگون [جنگهاى بدر، اُحد، حُنین، خیبر و احزاب بعد از آن همه رشادتها که از من شنیده یا دیده اید، چه کسى مى تواند وصله ترس از مرگ را به على بچسباند؟!] به خدا سوگند انس و علاقه فرزند «ابوطالب» به مرگ «و شهادت در راه خدا و اطاعت از اوامر الهى» از علاقه طفل شیرخوار به پستان مادرش بیشتر است!)؛ «هَیْهاتَ بَعْدَ اللَّتَیّا وَ الَّتى! وَاللهِ لاَبْنُ اَبى طالِب آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ اُمِّهِ».
در ادامه خطبه امام(علیه السلام) مى گوید: سکوت من به خاطر آگاهى بر اسرارى است که اگر آن را آشکار سازم همچون طنابها در چاه هاى عمیق به لرزه در مى آیید. روشن است که چاه ها هر چه عمیق تر باشند لرزش طناب و دلو در اعماق آنها بیشتر است؛ زیرا مختصر لرزشى در یک سوى طناب تبدیل به لرزش وسیعى در سوى دیگر مى شود.
امّا این که این اسرار اشاره به کدام امر است، در میان شارحان «نهج البلاغه» گفتگوست و احتمالات زیادى درباره آن داده اند؛ اما بهتر این است که گفته شود این جمله اشاره به دگرگونى هایى است که در حال «صحابه» و مدّعیان اسلام و ایمان بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) رخ مى داد و افرادى که مردم دیروز، آنها را پرچمدار حق مى دانستند پرچمدار ضلالت و باطل مى شوند و کسانى که دیروز پشت سر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و در سایه او با دشمنان پیکار مى کردند و شمشیر مى زدند زیر پرچم منافقان قرار مى گیرند و چنان دین به دنیا مى فروشند که مردم آگاه در تعجّب و حیرت فرو مى روند.
مى فرماید: من آگاهی هایى از حوادث آینده و دگرگونى حال افراد دارم که اگر بازگو کنم سخت تکان خواهید خورد و همین هاست که مرا به سکوت و تحمّل زجر و شکیبایى واداشته است.
چه کسى باور مى کرد «طلحه و زبیر» که در صفوف مقدّم صحابه جاى داشتند آتش افروز جنگ جمل شوند؟ چه کسى باور مى کرد «عایشه» همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و امّ المؤمنین ابزار دست نفاق افکنان گردد و خون بیش از ده هزار نفر ریخته شود؟ و سؤالات مهمّ دیگرى از این قبیل. با این حال چگونه مى توانم بر افراد تکیه کنم و به اعتماد آنها قیام نمایم! (2)
پی نوشت:
(1) . «بحارالانوار»، ج 67، ص 2 و «تفسیر نورالثقلین»، ج 1، ص 405.
(2) . پيام امام امير المومنين عليه السلام، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1387 ه. ش، ج 1، ص 443.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی
جملاتی از امیرالمومنین علی،سقیفه،بعد از سقیفه،سکوت بعد از سقیفه،سکوت امام علی بعد از سقیفه،سکوت امیرالمومنین بعد از سقیفه،علت سکوت امیرالمومنین علی (ع) بعد از سقیفه،جملاتی از امیرالمومنین علی بعد از سقیفه،شورای سقیفه،جمله امیرالمومنین علی بعد از سقیفه،جملات مولا در مورد سقیفه،جملات مولا در مورد سقیفه در نهج البلاغه