اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
خانم آودیچ ، مسلمان شیعی (اهل بوسنی و هرزگوین)
خانم آودیچ، از جمله خواهران مسلمان شیعی، اهل بوسنی و هرزگوین می باشند که در آن کشور به فعالیت های فرهنگی ـ تبلیغی مشغول اند. وی، در حال حاضر مسؤولیت سازمان زنان مسلمان، «کوثر» را به عهده دارد. در طول ایامی که ایشان به همراه دوست و همکار خود، خانم رجیچ، استاد ژنتیک دانشگاه سارایوو و مسئول کلوپ روشنفکران سازمان کوثر، به جمهوری اسلامی ایران مسافرت کرده بودند، به سراغ ایشان رفتیم تا در خصوص فعالیت های سازمان کوثر، و ارتباط آن با حضرت فاطمه زهرا(س)، نقش پیروان اسلام در آن کشور اروپایی، نگاه به موضوع آخرالزمان و فعالیت هایی که در راستای گسترش شناخت امام عصر(عج) انجام داده اند، و دیگر موضوعات برای ما و مخاطبان مجلّه سخن بگویند.
متناسب با این ایام که متعلق به بانوی بزرگ دو عالم (س) است، این گفت و گو را به شما تقدیم می داریم.
لطفاً خودتان را معرفی کنید و برای ما از سازمانتان بگویید.
صدیقه آودیچ هستم، مسؤول سازمان زنانف مسلمان در بوسنی هرزگوین به نام «کوثر» خانم رجیچ هم مسؤول کلوپ روشنفکران این سازمان است که استاد ژنتیک در دانشگاه پزشکی «سارایوو» هستند.
اگر ممکن است، سازمان کوثر را مقداری معرفی کنید.
سازمان کوثر، ده سال است که تشکیل شده و سال به سال فعالیت آن گسترده تر شده است. این سازمان بین سازمان های دیگر آنجا نقش مهمی دارد. البته آنجا سازمان ها و انجمن های زنان زیاد دارد. ولی سازمان های مسلمان کم دارد. غیر از ما، شاید سه سازمان دیگر وجود دارد. ولی ما از همه فعّال تر هستیم. آنهایی که غیرمسلمان هستند از پشتیبانی غرب و آمریکا برخوردارند. خوب، ما توانایی مادّی مان کم تر است ولی اعتقاد داریم آن قدر که توانایی داریم باید کار کنیم و نیّت، مهمّ است. کسی هست که توانا و قوی است ولی پیروز نمی شود ولی کسی می تواند کوچک باشد ولی با نیّت و هدف خوبی که دارد می تواند پیروز شود.
شما، چند وقت است که مسلمان شده اید؟
من و خانم رجیچ در خانواده هایی که مسلمان بودند به دنیا آمده ایم، ما مسلمان به دنیا آمدیم.
چند سال است که شیعه شده اید؟
18 یا 19 سال است که شیعه شده ام.
لطفاً جریان شیعه شدن تان را برای ما بگویید.
بعداز پیروزی انقلاب اسلامی ما با تشیع آشنا شدیم. ما قبلاً اصلاً با این عقیده آشنا نبودیم. من نمی دانستم این عقیده چیست. بعداز پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر علاقه مند بودم که بدانم این شخص بزرگ، امام خمینی (رضوان الله علیه) کی هست؟ چطور پیروز شدند. در آن زمان که ایران آن طور بود، چطور پیروز شد؟ کم کم از مجلّه ها، کتاب ها، و فیلم ها استفاده کردم و این به من کمک کرد که یک روز تصمیم گرفتم آزادانه، شیعه شوم. اصلاً اجبار نبود. حتّی من برای شیعه شدن مشکل داشتم. من بین دوستانم «تقیّه» می کردم. خیلی مشکل داشتم. آنجا کسی نبود. حتی یک خانم، که دوستف من باشد، نبود. وقتی نماز می خواندم و یا کار [مذهبی] دیگری انجام می دادم، همه سؤال می کردند، چرا این کار را می کنی؟ من کم کم با یک راه عقلانی، با یک راه منطقی، و با زحمت بسیار توانستم با آن شرایط کنار بیایم. الان در بوسنی این کار به یک عادت تبدیل شده است. زنف روز عبارت از زنف زندگی روشن شده و هرکسی می تواند خودش مطالعه کند، و می تواند بشناسد. ولی ما در یک محیط متفاوتی زندگی می کردیم من با مشکلات متعددی مواجه بودم.
آیا شما مشکلی با غیر شیعیان ندارید؟
نه.
چه چیز شیعه برای شما جالب بود که شیعه شدید؟ چه نکتة خاصی وجود داشت؟
تاریخ اسلام. من در ابتدا که با تاریخ اسلام آشنا شدم، یک چیزهایی را نمی دانستم، و تعجّب می کردم. و به دنبال این بودم که چه از کتاب های اهل سنت و چه از کتب شیعه مطالعه کنم و ببینم آیا این که شیعه می گوید درست است یا نه. حدیث ها و تفسیرهای اهل سنت را مطالعه کردم و به یک نتیجه رسیدم. و در نهایت، پس از مطالعه کتب تشیع دیدم، روشن است که حق کدام است. تاریخ اسلام و احکام شیعه خیلی با احکام اهل سنّت فرق دارد. یعنی اصلاً قابل مقایسه نیستند.
در حال حاضر، وضعیت مسلمان ها در بوسنی و هرزگوین چگونه است؟ قبل از جنگ، و در طی جنگ چطور بود؟ الان به چه صورتی درآمده؟
قبل از جنگ به مدت دو سال در بوسنی دموکراسی برقرار بود، دموکراسی آزاد. مثلاً بار اول در بوسنی چند حزب داشتیم. اول فقط یک حزب کمونیستی بود. بعد خود مسلمان ها، تشکیل حزب دادند. مسیحیان حزب تشکیل دادند. همه آزاد بودند. بعداز این دو سال جنگ شروع شد و این فرصتی بود که مسلمان ها استفاده کردند و آن فرصت برای صرب ها خطرناک بود. و آنها از مدت ها قبل طرحی داشتند. جنگ پنج سال طول کشید. قبل و بعداز جنگ وضعیت اسلام خوب بود. وقتی مصیبتی پیش می آید باید ایمان مسلمانان بیشتر شود. بعداز جنگ، آثار فرهنگی غرب خیلی بیش تر معلوم شد. امروز ما می توانیم بگوییم دموکراسی داریم ولی یک مسلمان هیچ وقت به آن شکلی که دیگران دموکراسی دارند دموکراسی ندارد بین مسلمان و غیرمسلمان در حقوق دمکراتیک تفاوت وجود دارد.
اگر الان اگر بخواهید وضعیت مسلمان ها را به ویژه در خصوص آزادی های مذهبی آنان در بقیة کشورها برای ما توضیح بدهید چه می گویید؟
ببینید، اصطلاحاً همه آزادی مذهبی داریم. اما به عنوان نمونه، در بوسنی، خانم های با حجاب را در محدودیت قرار داده اند. و ما فکر می کنیم که این کار ادامه خواهد یافت، در کشور های دیگر هم وضعیت به همین شکل است. ولی من می توانم بگویم وضعیت ما نسبتاً بهتر است. فقط ما باید آگاه باشیم، و از آن استفاده کنیم. حتی همان طور که می دانید، همة سازمان های مسلمانان تحت کنترل هستند ولی هنوز آشکار نشده که ما شیعه هستیم تا آنها فعالیّت ما را ممنوع کنند.
دلیل این کنترل ها را چه می دانید؟
بعداز یازدهم سپتامبر، همة مسلمان هایی که در تشکیلات حزب و سازمان و انجمن بودند را زیر کنترل شان گرفته اند. بیشتر، وهابی ها زیر کنترل شان هستند ولی همة سازمان ها این طور هستند.
لطفاً نظرتان را دربارة ایران به ما بگویید.
دیشب من در یک سخنرانی، در مورد ایران گفتم که چه فکر می کنم. من ایران را خیلی دوست دارم. می توانم بگویم، ایران کشور دوم من است حتی اگر فقط قلبم را مدنظر داشته باشم، می توانم بگویم ایران کشور اول من است. من، این ارزش های شما را با آن عظمت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) دوست دارم. این را نگهداری کنید. حفظ کنید. سعی کنید هرچه کم تر تأثیرپذیری از غرب داشته باشید.
به نظر شما، مردم ایران در وضعیت کنونی، چه مسؤولیتی را در مقابل سایر مسلمانان دنیا به عهده دارند؟
ببینید، شرایط، وضعیت و فرصتی را که شما دارید، هیچ کس ندارد. و اگر این را خوب و درست، با حکمت، با حق، با اخلاص، استفاده کنید ان شاءالله آیندة شما در برابر جهان خیلی خوب خواهد بود. اگر از این فرصت استفاده نکردید، فرصت از دست خواهد رفت و این طبیعی است. خداوند می گوید: اگر ملتی اطاعت نکرد یا چیزهایی را خراب کرد و نادرست اطاعت کرد، خدا این ملت را با ملت دیگر عوض می کند. و یک ملت ظالم می آورد. و بعداز اینها، ملتی دیگر را که خداوند قصد دارد که موفق شود، پیروز خواهد شد. خود شما تجربه دارید. وضعیت شما، و نقش شما خیلی مهم است، خیلی سنگین و سخت است. دشمن اصلی هر انسان و هر جامعه و هر کشوری، دنیاست و چیزهای دنیا. امروزه غرب، وسایل زندگی دنیا را برای ما زینت می دهد نظیر: تکنولوژی، زندگی خوب و قشنگ و امثال اینها. و این برای ما یک امتحان است.
ملت ایران برای دیگر ملل مسلمانان جهان می توانند چه کاری انجام دهند؟
شما، زیاد کار کرده اید و می کنید و ان شاءالله ادامه بدهید. فکر می کنم برای تبلیغات اسلام زیاد خرج می شود. ولی آنچه رژیم رضا پهلوی برای دنیایش مصرف کرد، و برای خودش استفاده کرد، را شما برای اسلام استفاده می کنید. این چیز خیلی خوبی است. ولی آنچه مهم است این است که حکومت، حکومتی عادل باشد که مردم ناراحت نشوند. مثلاً من با شخصی که از طبقه متوسط بود، صحبت می کردم. او می گفت: «ببین، کشور ما خیلی زیاد برای تبلیغ اسلام در خارج از کشور، پول مصرف می کند ولی در داخل ایران مردم به سختی زندگی می کنند». من گفتم: نه، این درست است، هر کشوری برای تبلیغات کشور خودش پول خرج می کند شاید بیشتر از شما. ولی فقط باید حکومت، عادل باشد تا مردم، کم ناراحت شوند. هیچ کس نمی تواند همة مردم را راضی کند. اصلاً در جهان کسی نیامده که بتواند همه را راضی نگه دارد. ولی ما نباید سوء استفاده کنیم و بی دلیل، بهانه به دست دیگران بدهیم. و چیزهایی که از ما انتظار می رود را انجام ندهیم. ما باید نمونه باشیم. در هرکاری نمونه باشیم. در زندگی، تربیت بچه و ... . این مهم است. حرف زدن، زیاد مهم نیست. شما می توانید دکتر باشید، قشنگ حرف بزنید ولی اگر در کارتان نمونه نباشید یعنی هیچ. و این مهم ترین چیز است. مثلاً امام خمینی از گوشة یک خیابانف باریک و کوچک در قم، انقلابی به پا کرد. یعنی مهم نیست در این دنیا چقدر [ثروت] داشته باشیم، مهم، دین و ایمان و اخلاص است.
شما در مجموعة خودتان، راجع به حضرت زهرا(س) چه فعالیت هایی انجام می دهید؟
خوب، نام ایشان برای ما الهام بخش است. ما، مجله ای به نام «الزهرا(س)» داریم و در همة برنامه ها و تبلیغاتمان، از برگزاری مجامع (جلسات) تا برنامة روزانة زن و فعالیت های دیگر، سعی می کنیم که راه، رفتار و اخلاق مان شبیه به زندگی حضرت زهرا(س) باشد.
مردم بوسنی چقدر به اهل بیت(ع) علاقه دارند؟
زیاد. می دانید، حتی مسلمانان اهل سنت، زیاد به اهل بیت(ع) احترام می گذارند ولی آنها، در مورد اهل بیت(ع) اطلاعی ندارند. این قدر که می گویند اهل بیت(ع) را سنی ها بیشتر می شناسند، به این پنج تن از اهل بیت(ع) زیاد احترام می گذارند و ما مشکل زیادی نداریم اما در مورد بقیة امامان(ع) یک کم مشکل وجود دارد.
مثلاً راجع به امام زمان، حضرت مهدی(ع)، چطور؟
می دانید، در کتاب های اهل سنت هم هست. نه به این شکل که ما باور داریم و اصلاً بین نگاه ما به امام مهدی و نگاه ایشان خیلی فرق است. آنها اصلاً به امام مهدی فکر نمی کنند. شاید برایشان زیاد مهم نیست. می گویند آن حضرت، فردی است در روایات تاریخ اسلام، خوب باشد. یعنی اصلاً در مورد اینها زیاد صحبت نمی کنند.
خوب، شما در این خصوص چه کارهایی انجام داده اید؟
خوب، ما فعالیت می کنیم. مثلاً به مناسبت روز تولد امام مهدی(ع)، در هر مناسبتی، مطالبی می نویسیم، می گوییم. اگر کسی سؤالی دارد جواب می دهیم. این طبیعی است که این حرف ها بیش تر بین شیعه باشد ولی ما آنچه می توانیم به دیگران هم می گوییم، نمی شود که مثلاً ما یک برنامة مخصوص درست کنیم و بگوییم، این فقط در مورد امام مهدی(ع) است. این یک مقدار حساسیت ایجاد می کند. سازمان ما، رسماً شیعه نیست. اصلاً نمی توانیم کار کنیم. اگر رسمی هم باشد، جمعیت اسلامی مزاحم می شود، و اجازه نمی دهند (که در قالب رسمی شیعی فعالیت کنیم). ولی خوب بینف ما و دیگران فرق هست. خیلی ها این فرق را می فهمند، و می دانند هدف ما چیست ولی دلیل کتبی و رسمی ندارند که سازمان ما شیعه است. هیچ کس این کار را نمی تواند رسماً در آنجا انجام دهد، حتی ایرانی ها.
اگر خود شما بخواهید در مورد حضرت مهدی(ع) صحبت بکنید چه می گویید؟ شما نسبت به امام مهدی چطور فکر می کنید؟
مثل شما، فرق ندارد. چون من زیاد در مورد امام مهدی، کتاب مطالعه کرده ام.
تا به حال لطف و عنایت و برکت خاصی از طرف حضرت مهدی را شخصاً مشاهده کرده اید؟
ببینید، ما آنجا شیعة حسینی داریم. چند گروه شیعه آنجا هستیم. تقریباً 70 تا 100 نفر هستیم. مرتباً در حسینیه برنامه داریم. چه ماهف محرم و چه مناسبت های دیگر. هر پنج شنبه دعای کمیل داریم. من یک خواب در مورد امام مهدی(ع) دیدم، که خیلی جالب است.
آیا ممکن است آن را برای ما نقل کنید؟
من یک خواب دیدم، شاید، دو، سه سال پیش. نمی دانم. من به یک جایی مثل کاخ آمده بودم که، خیلی بزرگ بود، بزرگ ف بزرگ. اصلاً نمی دانستم از کجا شروع می شود. نه کاخی که شاه دارد. یک خانة خیلی بزرگ. کسی، با الهام، با زبان روحی، به من گفت: این کاخف امام مهدی است. من به فکر افتادم و پرسیدم، آیا می توانم وارد شوم؟ تا آن را ببینم که چیست؟ همین که این فکر به ذهنم رسید در باز شد و وارد شدم. داخل آن کاخ، یک گروهف مردها بودند. پوستشان یک کم مشکی بود یعنی بین مشکی و سفید، سبزه بودند. آن گروه گفتند: اول باید اینجا یک غذا بخورید، مثل امتحان بود. من رفتم. قابلمة غذای خیلی بزرگی بود. خیلی بویش می آمد. به من دادند و تنها نبودم، دیگران هم بودند. به هرکس دادند، قبول نکرد. من آن ظرف را گرفتم و امتحان کردم. برای من جالب بود. یک مزة عجیبی داشت. خوشم آمد. وقتی این را خوردم، پرسیدم: الان من می خواهم امام مهدی را ببینم، برای دیدن ایشان آمده ام اینجا. آن گروه با من بودند. مردهای دیگر، و زنان گفتند: فقط شما می توانید، یعنی فقط شما اجازه دارید. و من رفتم تا مقابل آن در. خیلی درف شیکی بود. جلوی آن در، یک موکت، به شکل پا پهن شده بود. وقتی که قدم گذاشتم، در باز شد. رفتم داخل، یک میز مثل مبل، گذاشته بود برای نشستن. اصلاً مثل این دنیا نبود. یک چیز دیگر، یک میز از شیشه بود. من این طرف نشستم و آن آقا طرف دیگر که من فکر کردم ایشان امام مهدی می باشند. من سرشان را ندیدم. دیدم ایشان یک پیراهن سفید بلندی داشتند. ولی صورتشان را به صورت واضح ندیدم مثل این که روی شیشه، مفه باشد. ولی احساس می کردم که حضرت مهدی هستند. من سلام کردم و گفتم: من آمده ام، مثل اینکه مریضم و می خواهم شما مرا شفا بدهید و ایشان این را قبول کرده و گفتند: هویت شما چیست؟ شما کی هستید؟ بگو. اگر مسلمان هستی، یک چیزی بگو. من شروع به خواندن سورة اخلاص از قرآن کردم و ایشان همه چیز را می دانستند. من هر آنچه را می خواستم بگویم، ایشان می گفتند: من می دانم چه می خواهید بگویید. من همان لحظه در یک حالتف فنا افتادم. یک حالتی که اصلاً نمی توانید با حالتف این دنیا مقایسه کنید. و در آن حال من گفتم: الله، الله، عزیز، کالشمس... مثل این که بی هوش شدم، ولی بی هوش نبودم. وقتی که چشم باز کردم، خودم را در میان حلقه ای از همان مردهایی که دارای محاسن کوتاه بودند، یافتم. آنها حلقه زده بودند. همان لحظه دیدم، آنها رفتند. و من بیدار شدم. من هنوز هم معنای آن خواب را از کسی نپرسیده ام.
آیا مسیحیان آنجا در مورد آخرالزمان نیز فعالیت خاصی انجام می دهند؟
مسیحیان، یک عقیده ای در مورد آخرالزمان دارند. شما با آن جملة حضرت مسیح آشنا هستید. آنها به آن جمله اهمیت می دهند و تبلیغ هم می کنند. مخصوصاً یک رشتة مسیحی که ما به آن می گوییم «یا هو نسرداتسی» یعنی «گروه پیروانف یا هو»، آنجا داریم و آنها خیلی به آن اهمیت می دهند. یک مجلة جذاب و قشنگ دارند و کتاب نیز چاپ می کنند.
چند نفر در هر سال در این کانون درس می خوانند؟
نمی دانم، یک گروه هستند، یک سازمان تبلیغات دارند. دانشجو نیستند. خیلی کار می کنند، خیلی زحمت می کشند. من همیشه مثال آنها را به مسلمانان می گویم، ببینید چقدر زحمت می کشند. مثلاً روشنفکرها خیلی در این کار فعّال هستند. هر کدام از اعضایشان باید یک یا دو ساعت از وقت آزاد خود را بعداز اینکه از سرکار به خانه می آیند، به این سازمان بدهند. یعنی، یک کسی پول می دهد، و دیگری برحسب توانایی خودش وقت خودش و سواد خودش را به این سازمان می دهد. گروهی به شهر می روند و می گویند باید 10 تا خانه بروید و مجله را پخش بکنید. او بدون پول، مجله پخش می کند. می گویند باید صحبت کنید، سعی کنید، با مردم و افراد تماس بگیرید و سعی کنید تبلیغ کنید تا کم کم طرفدار ما بشوند، مخصوصاً مسلمان ها. دیگران هم کار می کنند.
مسلمانان نسبت به مسیحیان چقدر راجع به این موضوع فعالیت می کنند؟
غیر از شیعیان که عقیدة شان است هیچ کدام از مسلمانان اهل سنت در مورد امام مهدی(ع) کار نمی کنند. شاید کسی هر سه سال یک مقاله بنویسد. آن هم نه به آن شکل که هست، یک مقالة خشک نظری. اما مسیحیان در مورد عقیدة خودشان در مورد آخرالزمان زیاد صحبت می کنند، سمینارها می گذارند. آنها همیشه از این سخن می گویند که نشانة آخرالزمان امروز این است و این است و این. مسیحیان امیدوارند. خودشان می گویند، شاید کم تر از ده سال دیگر عیسی بیاید. تا قبل از ده سال دیگر می آید. تمام نشانه های آمدن ایشان رخ داده است.
آیا شده شما تا به حال به امام زمان متوسّل شده باشید، خواسته باشید مشکلتان حل شود؟
بله، این که پیش آمده و مشکل حل شده و بعد فهمیده ایم که کمک از طرف امام زمان، حضرت فاطمه، تمام اهل بیت بود. این اواخر، برنامة روز زن یک معجزه برایمان بود. مثلاً اینکه ما انتظار نداشتیم همه چیز اینطوری باشد. یعنی با همة این زحمت ها، خیلی موفق شویم. یعنی خودمان انتظار نداشتیم اینطور موفق شویم. هم جمعیت، هم کیفیت برنامه، در همه چیز مشکل زیاد داشتیم؛ امّا همه یک به یک حل شد. به نوعی در همة کارهایمان پیشرفت کردیم، جلو رفتیم، من می فهمم که این تنها لطف ائمه (ع) بوده است ولی همه می دانند که یک چیز غیر عادی بوده است.
بخش عمدة مشکلاتی که در آنجا دارید چیست؟
ببینید، همیشه کمبود هست. چون آنجا آماده کردن کتاب ها و ترجمه و چاپ آنها، خیلی گران است. بله، مثلاً نهج البلاغه و صحیفة سجادیه ترجمه شده به زمان بوسنیایی هست ولی خیلی شیک و گران است و همه نمی توانند بخرند. خیلی گران است. الان می شود دوباره آنها را در قطع کوچک تری که حمل آن آسان باشد، چاپ کرد ولی قطع چاپ های فعلی، بزرگ است هم قطع دایرةالمعارفاست.
اگر بخواهید به مردم ایران پیامی بدهید چه می گویید؟
فقط مهم این است که مردم ایران آن چه را با خود دارند، حفظ کنند و آگاه به آینده باشند. این خیلی مهم است که آنچه الان دارند از دست ندهند و به کار با جوانان بسیار اهمیت دهند. الان نسل جوان و گروه جوانان خیلی مهم است. آیندة شما اینها هستند. اگر این جوانان به آن عظمتی که دارند، اهمیت بدهند آینده روشن است. این خیلی کار سخت و بزرگی است. این یک پیام است. پیام دیگر این که، رسانه ها را خوب حفظ کنید. یعنی تلویزیون و ... را سعی کنید آنها آلوده نشود. کثیف نشود. این خیلی مهم است.
بحث مهمی را دیشب، راجع به دشمنان ایران و مسلمین مطرح کردید، می خواستم آن را قدری مفصّل تر بیان کنید.
بله، دشمنان ایران، دشمنان همة ما هستند. همة ما یک دشمن داریم ولی مخصوصاً شما، چون شما مثل یک سازمان و یک کشور هستید و نظام قوی دارید که به آنها راه نمی دهید. مخصوصاً آمریکا که وارد ایران نمی تواند بشود. شما خودتان خوب می فهمید که آمریکا در راهش به سوی ایران، دارد قدم به قدم نزدیک می شود. یکی از علما روایتی را بیان کرد که یکی از علامت های آمدن امام مهدی(ع) همین هاست. یعنی ایشان می گفت: آن زمان خیلی نزدیک است. امام مهدی(ع) که ان شاءالله می آید. ولی فقط بیان عقیده به امام مهدی(ع) کافی نیست. ما باید زمینه را برای ایشان آماده کنیم. این خیلی مهم است. من باید فکر کنم و مشغول باشم که چطور می توانم بهترین کار را بکنم برای آمادگی ظهور ایشان، نه اینکه کی ایشان می آیند. مهم نیست که کی می آیند. مهم این است که وقتی ایشان می آیند من در چه حالتی می باشم. کشور من، جامعة من در چه حالتی است. من دیده ام که جلسات زیادی هست که فقط در آنها گریه می کنند، بیا امام مهدی، بیا. ولی کاری نمی کنند. من از این رفتارشان خوشم نمی آید. ما باید تأثیر بگیریم، آگاه باشیم و کار بکنیم. این مهم است. یک دانشجو از یک عالم پرسید: اگر شما عالم خوبی هستید بگویید امام مهدی(ع) کی می آید؟ آن عالم گفت: اصلاً این چه ربطی به من و شما دارد؟ یعنی سؤال شما که کی می آیند چیزی نیست. شما جواب بدهید کی هستید؟ آیا می دانید کی هستید؟ و چرا به این دنیا آمده اید، نقشتان چه باید باشد؟ وضعیتتان چیست؟ وقتی این را بفهمید، خوب می توانید بفهمید امام مهدی کی می آید. این خیلی جواب خوبی بود. چون دشمن دوست دارد ما هویتمان تغییر کند که نه این طرف باشیم نه آن طرف. بهترین راه این است که انسان ها هویت نداشته باشند. ندانند کی هستند، مثل حیوانات زندگی کنند. دشمن تصور می کند که تنها در آن صورت است که راحت می تواند هرچه می خواهد بکند.
از شما برای انجام این گفت و گو متشکریم.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
آودیچ،خانم،خانم آودیچ،بوسنی،هرزگوین،اهل بوسنی،بوسنی و هرزگوین،اهل بوسنی و هرزگوین،مسلمان اهل بوسنی،مسلمان اهل بوسنی و هرزگوین،خانم آودیچ مسلمان شیعی،خانم آودیچ مسلمان شیعی بوسنی و هرزگوین،خانم در بوسنی،خانم در هرزگوین،خانم در بوسنی و هرزگوین،خانم ها در بوسنی،خانم ها در هرزگوین