ماجرای شخصی که پیامبر(ص) را در خواب دیده بود

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ماجرای شخصی که پیامبر(ص) را در خواب دیده بود



ابا سدیر صیرفی گفت : پیامبر(ص) را در خواب دیدم ، در برابر پیامبر(ص) طبقی بود که رویش پوشیده بود ، نزدیک پیامبر(ص) رفته و سلام کردم . رسول الله(ص) پاسخ سلام مرا داد ، آنگاه روپوش از طبق برداشت ، داخل آن خرما بود ، پیامبر(ص) مشغول خوردن از آن خرماها شد ، من نزدیک شده عرض کردم: ای رسول خدا(ص) ، یک خرما به من عنایت فرمایید . پیامبر(ص) خرمایی داد و من خوردم . سپس عرض کردم: ای رسول خدا(ص)، خرمای دیگری عنایت فرمایید . پیامبر(ص) باز عنایت فرموده و من خوردم . من هر بار می خوردم ، تقاضای خرمای دیگری می کردم ، تا این که هشت دانه خرما به من عنایت فرمودند ، و من خوردم . آنگاه خرمای دیگری خواستم . پیامبر(ص) فرمودند : بس است . من از خواب بیدار شدم ، فردا صبح خدمت امام جعفر صادق(ع) شرفیاب شدم ، دیدم در برابر امام صادق(ع) طبقی است که روپوش دارد ، همان گونه که در خواب در برابر رسول خدا(ص) دیده بودم ، سلام کردم ، پاسخ سلامم را عنایت فرمود ، آنگاه روپوش از طبق برداشت ، دیدم داخل آن خرماست . امام صادق(ع) مشغول خوردن از آن خرماها شد ، من در شگفت شدم ، عرض کردم: قربانت گردم ، خرمایی به من عنایت کنید . امام صادق(ع) خرمایی داد و من خوردم . سپس خرمای دیگری خواستم ، امام صادق(ع) عنایت فرمودند ، و من خوردم تا این که هشت خرما خوردم ، و خرمای دیگری خواستم . امام صادق(ع) فرمودند : لو زادک جدّی رسول اللَّه(ص) لزدناک . اگر جدّم رسول خدا(ص) به تو بیشتر می داد من نیز اضافه می نمودم . آنگاه خوابم را برای امام صادق(ع) بازگو کردم . امام صادق(ع) لبخندی بر من زد که حاکی از آگاهی آن حضرت ، از خواب من بود .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام جعفر بن محمد الصادق(ع) - صفحه 601)

(امالی مفید : 335 ح 6 ، امالی طوسی : 114 ح 28 مجلس 4 ، بحار الأنوار : 63/47 ح2)
پیامبر در خواب،خواب دیدن پیامبر،پیامبر را در خواب دید،پیامبر را در خواب دیدن،دیدن پیامبر در خواب،شخصی که پیامبر را در خواب دید،شخصی که پیامبر را در خواب دیده،شخصی که پیامبر را در خواب دیده بود،ماجرای دیدن پیامبر در خواب