اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
مختصری پیرامون امام هادی(ع)
مختصری پیرامون امام هادی(ع) ، در کلام آیت الله مظاهری
در زیارت جامعۀ کبیره بسیاری از اسرار شیعه بیان شده است و بیان چنین جملات ارزشمندی، از خصوصیات و ویژگی های امام هادی«سلام الله علیه » است. این زیارت، از افتخارهای شیعه و از معجزات علمی بزرگ امام هادی«سلام الله علیه » است.
.........
حضرت آیت الله مظاهری طی سخنانی در درس اخلاق»، بخشی از سیرۀ زندگانی امام هادی(ع)، را بیان نمود.
متن بیانات حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق با عنوان نگاهی به فضایل امام هادی«ع» و برکات ماه رجب بدین شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
در این جلسه لازم است با سیری مختصر در سیرۀ زندگانی آن امام بزرگوار، قطره ای از دریای فضائل ایشان بیان شود.
حضرت هادی«سلام الله علیه» در نیمۀ ذیحجه سال دویست و دوازده هجری قمری متولّد شدند و حدود چهل سال عمر کردند. هفت ساله بودند که امام جواد«سلام الله علیه » از دنیا رفتند و امامت به ایشان منتقل شد. [1] آن حضرت به مدّت سیزده سال در مدینه به ترویج تشیّع می پرداختند، امّا پس از آن، دشمن ایشان را به بغداد منتقل کرد و سپس بیست سال در «سرّ من رای» در تبعید به سر بردند. در این مدّت بیست ساله، بسیار مورد اذیت و آزار قرار گرفتند. گاهی شدیداً تحت نظر بودند، گاهی مورد شکنجه واقع می شدند و گاهی تحت عنوان تفتیش، به خانۀ حضرت می ریختند و خانه را غارت می کردند یا به آتش می کشیدند.
رسوخ محبّت امام هادی(ع) در خانۀ دشمنان
در تاریخ آمده است یک بار وقتی به خانۀ آقا ریختند تا خانه را تفتیش کنند، کیسۀ پولی را پیدا کردند که با مُهر مادر متوکّل ممهور شده و هنوز در آن باز نشده بود. کیسه را نزد متوکّل بردند. متوکّل مادرش را خواست و گفت: این کیسۀ پول چیست؟ او گفت : وقتی تو مریض شدی و دم مرگ رفتی، من نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار خدمت امام هادی«سلام الله علیه» بدهم و این نذر من برای توست! [2]
متوکّل آدم بسیار شقی و نانجیبی بود و دشمنی او با امیرالمؤمنین علی«سلام الله علیه» نسبت به سایر خلفای بنی امیّه و بنی العباس، شدیدتر بود. البته امام هادی«سلام الله علیه » در خانوادۀ بنی العباس من جمله نزد متوکّل، ابهّت و شخصیّت خاصّی داشتند و بسیاری از درباریان نیز از شیعیان حضرت به شمار می رفتند. مثلاً معلّم فرزندان متوکّل، ابن سکیت، شیعه بود. روزی متوکّل هنگام درس او از آن محل رد می شد. نزد ابن سکیت رفت و گفت: بچّه های من نزد تو مقرّب تر هستند یا حسن و حسین فرزندان علی؟ ابن سکیت که یک شیعۀ حقیقی بود، عصبانی شد و گفت: خاک کف پای قنبر، غلام علی«سلام الله علیه »، نزد من از تو و بچّه های تو و همۀ اطرافیان تو با ارزش تر است. متوکّل به شدّت عصبانی شد و دستور داد که زبانش را از پشت گردنش بیرون بکشند. فرزندان متوکّل نیز چون تحت تربیت استادان شیعی قرار داشتند، شیعه شده بودند. لذا منتصر، فرزند متوکّل خدمت امام هادی«سلام الله علیه » آمد و گفت: یابن رسول الله! اگر کسی نعوذ بالله به مادر شما سبّ کند، چه حکمی دارد؟ حضرت فرمودند: مرتدّ است و باید او را کشت. گفت: یابن رسول الله! دیشب شنیدم که پدرم یعنی متوکّل، در حال مستی به حضرت زهرا«سلام الله علیها » جسارت کرد و من همین امشب او را می کشم. حضرت فرمودند: تو او را نکش، زیرا پدر و پسر هستید و در اثر این کار عمرت کوتاه می شود. منتصر گفت: حتّی اگر کشته شوم و عمرم کوتاه گردد، کار را تمام خواهم کرد. پس شب هنگام، با غلامانش به اتاق متوکّل ریختند و او و وزیرش را کشتند. [3]
ترویج تشیّع ، علیرغم شکنجه های فراوان
با وجود ابهّت و شخصیّت خاصّ امام هادی«سلام الله علیه » در دل خاندان بنی العباس، باز هم حضرت مورد شکنچه، تبعید و آزاد قرار می گرفتند. زندان های حضرت، گاهی متعارف بود و آقا در آنجا به عبادت می پرداختند، ولی گاهی آن زندان، با شکنجه همراه بود. راوی می گوید: در هنگام حصر و زندان، خدمت امام هادی«سلام الله علیه » رفتم. دیدم حضرت در اتاق تاریکی قرار دارند و در مقابل ایشان قبری را حفر کرده اند و حضرت نیز مشغول عبادت هستند. دشمن با حفر این قبر، می خواست امام هادی«سلام الله علیه» را بترساند و بگوید شما را اعدام می کنیم و این قبر شماست! علیرغم شکنجه های خلفای جور بنی العباس، حضرت امام هادی«سلام الله علیه» تلاش فراوانی برای گسترش فرهنگ تشیّع کردند و شاگردان خاصّ و شیعیان نابی تحویل جامعه دادند که از جملۀ آنان مادر متوکّل، فرزندان او، معلّم فرزندان متوکّل و ... که برخی از آنان مانند ابن سکیت، به راستی برای عالم تشیّع مایۀ افتخار هستند.
عبدالعظیم حسنی، از شاگردان امام هادی«سلام الله علیه»است و قضیۀ عرضه کردن دینش نزد حضرت هادی«سلام الله علیه» بسیار مشهور است. او نزد امام هادی«سلام الله علیه» آمد و دینش را عرضه داشت و اعتقادات شیعه را بیان کرد و سپس ائمّۀ طاهرین«سلام الله علیهم » را یک یک اسم برد و گفت من به ایشان معتقدم که اوّلین آنها امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» است، تا رسید به امام هادی«سلام الله علیه » و گفت: دهمین آنها شما هستید و یازدهم پسر شما و دوازدهم مهدی«روحی فداه» است که پس از غیبت، ظهور می کند و به دست او، پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می شود.
زیارت جامعه، معجزۀ علمی امام هادی(ع)
روایات خاصّی از امام هادی«سلام الله علیه » نقل شده در بسیاری از موارد، حاوی اسرار شیعه اند. از جمله، در زیارت جامعۀ کبیره بسیاری از اسرار شیعه بیان شده است و بیان چنین جملات ارزشمندی، از خصوصیات و ویژگی های امام هادی«سلام الله علیه » است. این زیارت، از افتخارهای شیعه و از معجزات علمی بزرگ امام هادی«سلام الله علیه » است. تمام اسرار، از نظر فلسفه و عرفان و قرآن و روایات، در این زیارت نهفته است. افتخار شیعه به اسرار اوست و همۀ این اسرار، در زیارت جامعۀ کبیره وجود دارد.
اهمیّت این زیارت به قدری است که مرحوم علامۀ مجلسی اوّل«قدّس سرّه» می فرماید: در «سر من رای» وقتی خدمت امام زمان«ارواحنافداه» مشرّف شدم، در مضجع شریف امام هادی و امام عسکری«سلام الله علیهما» مدّاح وار در حال خواندن زیارت جامعه بودم و ایشان گوش می کردند و توجّه داشتند، سپس فرمودند: «نعمت الزیارة این زیارت، خوب زیارتی است». گفتم: آقا از جدّتان امام هادی«سلام الله علیه » است؟ ایشان به قبر منوّر امام هادی«سلام الله علیه » اشاره کردند و فرمودند: آری. [4]
لذا علامه مجلسی دوّم«قدّس سرّه» می فرماید: این زیارت جامعه، از نظر سند و دلالت، صحیح ترین روایات است. دلالت مثل این زیارت نداریم و سندش هم صحیح است، زیرا آقا امام زمان«ارواحنافداه» این زیارت را امضاء کرده اند و آن را دوست دارند. اگر کسی بتواند در صبح گاه، زیارت جامعه را بخواند، خیلی عالی است و در برکت آن روز، فوق العاده اثر دارد. مداومت بر این زیارت، هم برای دنیا و هم برای آخرت و هم برای رابطه با امام زمان«ارواحنافداه» مفید و مؤثّر است. از همگان مخصوصاً جوان ها تقاضا دارم که زیارت جامعه را هر روز بخوانید و یا لاأقل یک روز در هفته، یا در روز جمعه بخوانید که به تعبیر امام زمان«ارواحنافداه» خوب زیارتی است.
معنای «کلمات الله» در بیان امام هادی(ع)
یحیی بن أکثم یک آخوند درباری است که با متوکّل رفت و آمد داشته و با امام هادی«سلام الله علیه » نیز جلسات مذاکره و مباحثاتی داشته است. او دربارۀ معنای برخی از آیات قرآن شریف از حضرت هادی«سلام الله علیه » سؤالاتی را پرسیده است. از جمله در مورد معنای «کلمات الله» در قرآن کریم نظر آن حضرت را خواست. قرآن می فرماید: اگر تمام درخت های کرۀ زمین قلم شود و تمام مردم نویسنده شوند و تمام دریاها، مرکّب شوند و بخواهند کلمات الله را بنویسند، نمی شود. دریاها تمام می شود، اما کلمات الله باقی است. «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّه » [5]
امام هادی«سلام الله علیه» در پاسخ به یحیی بن أکثم فرمودند: «وَ نَحْنُ کَلِمَاتُ اللَّه » [6] به خدا قسم آن کلمات الله در قرآن، ما هستیم.
بر این اساس چهارده معصوم «سلام الله علیهم»، کلمات الله هستند و معنای آیه این است که اگر جنّ و انس و ملائکه نویسنده شوند و اگر تمام آب ها و دریاها مرکّب شوند و بخواهند فضائل اهل بیت«سلام الله علیهم» را بنویسند، آبها تمام می شود، ولی فضائل آنان همچنان باقی است. به قول آن شاعر، که البته کوتاه آمده و قرآن بالاتر از اینها گفته است:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
شاعر دیگری، مقداری بالاتر از این گفته، اما باز نتوانسته به اندازۀ قرآن کریم، عظمت اهل بیت«سلام الله علیهم » را بیان کند:
تویی آن نقطه بالای فاء فوق ایدیهم
که هنگام تنزل تحت بسم الله را بایی
یعنی مثلاً نقطۀ مرکزی عالم هستی و باء بسم الله الرحمن الرحیم که همۀ قرآن در آن جمع است، امام هادی«سلام الله علیه» می باشند.
دریای علم ائمّۀ طاهرین(ع) در کلام امام امام هادی(ع)
روایت دیگری نظیر روایت قبلی، از امام هادی«سلام الله علیه» صادر شده و روایت شیرینی است. نوفلی نقل می کند: از امام هادی«سلام الله علیه» شنیدم که می فرموند: اسم اعظم خدا، هفتاد و سه حرف است. یک حرفش را «آصف بن برخیا» می دانست و توانست به یک چشم به هم زدن، تخت بلقیس را از سبا به شام بیاورد. «آصف بن برخیا» یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم را داشت که قرآن کریم می فرماید: یک قطره ای از دریای علم قرآن را داشت: «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ » [7]
امام هادی«سلام الله علیه» می فرمایند: هفتاد و دو حرف آن پیش ماست و یک حرفش هم مختصّ به خداست. [8]
معنای این جمله که یک حرف آن مختصّ خداست، آن است که چهارده معصوم«سلام الله علیهم»، کُنه ذات خدا را نمی دانند و معلوم است که علم آن، مختصّ ذات مقدّس خداست؛ امّا غیر کُنه ذات خداوند، علم همه چیز، نزد چهارده معصوم«سلام الله علیهم» است. هفتاد و دو حرف اسم اعظم، یعنی «علم ماکان و ما یکون و ما هو کائن».
ابزار امام زمان(ع) برای تسخیر و تصرف عالم
طبق کلام نورانی امام هادی«سلام الله علیه»، آصف بن برخیا یک حرف از آن هفتاد و سه حرف را داشت و با یک چشم به هم زدن توانست تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان«علیه السّلام» بیاورد. بنابراین علم و قدرت حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» که هفتاد و دو حرف از آن علم را دارا هستند، قابل مقایسه با آصف بن برخیا نیست و می توانند به یک شبانه روز، عالم را با خرق عادت تصرّف کنند. آن حضرت جنگ اتمی و اسلحه ای نمی کنند و کشت و کشتاری به راه نخواهند انداخت، بلکه با تکیه بر علم قرآنی خود و با ابزار فرهنگی دین اسلام که همان فرهنگ نبوت و ولایت است، به یک شبانه روز، دنیا را می گیرند و سپس در شش شبانه روز، بر روی کرۀ زمین مستقر خواهند شد.
هرکدام از شیعیان خالص که توانایی مسئولیّت در آن حکومت را داشته باشند، حتّی اگر تا آن زمان از دنیا رفته باشند، زنده خواهند شد و در رکاب حضرت خواهند بود و همۀ اینها با خرق عادت است. یعنی همان طور که «آصف بن برخیا» با خرق عادت و با آن یک حرف از علم قرآنی توانست تخت بلقیس را به یک چشم به هم زدن به شام بیاورد، آقا امام زمان«ارواحنافداه» هم می توانند به یک شبانه روز، بر روی کرۀ زمین مستقر شود.
در روایات نقل شده است که حضرت صاحب الامر«ارواحنافداه» سوار بر ابر می شوند و بالا می روند و جهان را آباد می کنند: «إِنَّهُ سَیَرْکَبُ السَّحَابَ وَ یَرْقَی فِی الْأَسْبَابِ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ » [9]
اگر کسی عُرضه و توانایی داشته باشد و به راستی انتظار فرج در او نهادینه باشد، ولو بمیرد، با علم و عنایت حضرت زنده خواهد شد و در رکاب ایشان قرار خواهد گرفت.
همچنین در روایات آمده است: امام زمان«ارواحنافداه» فوراً از این کهکشان ها که برخی از آنها میلیون ها سال نوری با یکدیگر فاصله دارند، رد می شوند و به آسمان دوّم و سوّم می روند و کرۀ زمین، مانند یک گردو، تحت سیطرۀ ایشان و در دست قدرت ایشان خواهد بود.
نیم نگاهی به برکات ماه رجب
ماه رجب، که در روایات نورانی اهل بیت«سلام الله علیهم»، به «شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَب» [10]، «شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَم» [11] و «الشَّهْرُ الْحَرَام» [12] نیز معروف است، ماه پربرکتی است و انسان می تواند با استفاده از برکات این ماه به مقامات والای معنوی دست یابد.
ماه رجب، در زمان جاهلیّت نیز اهمیّت زیادی داشته و یکی از چهار ماهی است که جنگ در آن حرام بوده و اکنون نیز هست. به این ماه «شهرالأصب» می گویند، زیرا در این ماه، رحمت خداوند مانند باران بر سر مردم فرو می ریزد. همچنین به آن «شهرالأصم» می گویند، زیرا از نظر اهمیّت یکتاست. این ماه «شهر الله» است و به خداوند متعال تعلّق دارد. همان گونه که ماه شعبان، ماه پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه وآله وسلّم» و ماه رمضان متعلّق به شیعیان و امّت پیامبر اکرم«صلّی الله علیه وآله وسلّم» است.
لزوم عمل به یک روایت از امام هادی(ع) ، در ماه رجب
راوی می گوید: خدمت امام هادی«سلام الله علیه» در زندان و در آخرین روزهای حیات مبارک ایشان رسیدم. آن حضرت بیمار بودند. وقتی خواستم از نزد حضرت خارج شوم، به من فرمودند: تو به دیدن من آمدی و به من حق پیدا کردی. آیا می خواهی برایت حدیثی بگویم که تو را خوشحال کند؟ جواب دادم آری بفرمایید. حضرت فرمودند پدرم از پدرش و پدرش از پدرش تا رسید به امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» و امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» از پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه وآله وسلّم» نقل کردند که پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه وآله وسلّم» فرمودند: «الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ» [13]
شیعه کسی است که از نظر دل، شیعه باشد و تا سرحدّ عشق، اهل بیت«سلام الله علیهم» را دوست داشته باشد و آنچه اهل بیت«سلام الله علیهم» می فرمایند، قبول داشته باشد و به آن عمل کند. در واقع بر اساس این روایت شریف، شیعه کسی است که علاوه بر قبول تشیّع و پایبندی به آن با دل و زبان، اعمالش تصدیق کنندۀ دل و زبانش باشند و از نظر عمل نیز شیعه باشد و علی وار زندگی کند. اهمیّت به واجبات، مخصوصاً نماز و اهمیّت به مستحبات، مخصوصاً انس با قرآن و انس با ولایت و انس با دعا و توسّل و اجتناب از گناه، در زندگی او ملموس باشد. اگر خدای ناکرده گناهی نیز مرتکب شد، فوراً عذرخواهی و توبه کند و به جبران آن بپردازد.
سفارش نورانی امام هادی«سلام الله علیه» باید همیشه و به خصوص در ماه رجب سرمشق زندگی همه باشد. همۀ ما لازم است مرتّب به خودمان تلقین کنیم و بگوییم: امام هادی«سلام الله علیه» از قول پدرش موسی بن جعفر و موسی بن جعفر از پدرش امام صادق و امام صادق از پدرش امام باقر، تا برسد به رسول خدا«صلّی الله علیه وآله وسلّم» فرمودند: شیعه کسی است که عملش با دل و زبانش هم خوانی داشته باشد.
ارکان ایمان و تشیّع از منظر معصومین(ع)
همان طور که بارها متذکّر شده ام، چهارده معصوم«سلام الله علیهم» در روایات متعدّدی فرموده اند: ایمان سه رکن دارد: اوّل اقرار با زبان و شعار، دوّم باور قلبی و سوّم عمل کردن طبق آنچه در دل دارد و با زبان به آن اذعان می کند: «الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ» [14]
اگر کسی به راستی می گوید علی، باید تابع امیرالمؤمنین علی«سلام الله علیه» باشد. یکی از دعاهای ما باید همیشه همین باشد که خدایا! مرا از شیعیان علی«سلام الله علیه» قرار بده. آن هم شیعۀ قلبی و لفظی و عملی.
اهمیّت تشیّع نزد انبیای الهی
اهمیّت تشیّع به قدری است که حضرت ابراهیم«علیه السّلام» نیز از خداوند متعال خواسته است او را از شیعیان امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» قرار دهد و لذا قرآن کریم در سورۀ صافات می فرماید: «وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ» [15]
طبق تصریح قرآن کریم، خداوند متعال ملکوت آسمان ها و زمین را به حضرت ابراهیم«علیه السّلام» نشان داد. «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض » [16]؛
در روایت می خوانیم وقتی حضرت ابراهیم«علیه السّلام» به عالم ملکوت نگاهی کرد، دید که نور چهارده معصوم«سلام الله علیهم» متجلّی است و انوار فراوانی در اطراف این نورها قرار دارد. حضرت ابراهیم«علیه السّلام» گفت: خدایا! اینها چه کسانی هستند؟ خداوند فرمود: آن چهارده نور که چهارده معصوم«سلام الله علیهم»، یعنی پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه وآله وسلّم» و حضرت زهرا«سلام الله علیها» و ائمّۀ طاهرین«سلام الله علیهم» هستند و آن نورهای اطراف هم شیعیان می باشند. حضرت ابراهیم«علیه السّلام» که بسیار مؤدّب و عالم بود، چون می دانست نمی تواند در زمرۀ چهارده معصوم«سلام الله علیهم» باشد، نگفت مرا از آن چهارده معصوم قرار بده، بلکه گفت: خدایا مرا از شیعیان علی«سلام الله علیه» قرار بده. لذا خطاب شد که قرار دادم و در آیۀ شریفه خداوند فرمود: «وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ». [17]
بهترینِ اعمال در ماه رجب
از شما عزیزان تقاضا دارم کاری کنید که در ماه رجب، شیعۀ علی«سلام الله علیه» باشید. کاری کنید که هنگام مرگ، خدمت مولا امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» سرفراز باشید، تقاضا دارم در ماه رجب، گناه نکنید تا بتوانید پاک از ماه رجب بیرون روید و وارد ماه شعبان و پس از آن با پاکی و طهارت وارد ماه مبارک رمضان شوید و در نهایت روز عید فطر، از خداوند متعال، خود او را عیدی بگیرید. تقاضا دارم اگر گناهی آمد، فوراً در محضر خداوند تعالی توبه کنید و از الامیرالمؤمنین«سلام الله علیه» و امام زمان«ارواحنافداه» عذرخواهی کنید که در محضر آنان ادب حضور را رعایت نکرده و گناه کرد ه اید.
پی نوشت:
1. الکافی، ج 1، ص 497
2. همان، ص 500
3. ر.ک: الأمالی للطوسی، ص 327 ؛ بحارالأنوار، ج 50، ص 193
4. بحارالانوار، ج 102، ص 113
5. لقمان/ 27
6. تحف العقول، ص 497
7. نمل/ 40
8. الکافی، ج 1، ص 230
9. بصائر الدرجات، ص 408
10. وسائل الشیعة، ج 10، ص 315
11. همان، ص 475
12. بحارالأنوار، ج 94، ص 42
13. بحارالأنوار، ج 50، ص 208
14. الامالی الصدوق، ص 268
15. صافات/ 83
16. انعام/ 75
17. تأویل الآیات، ص 485.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
هادی،امام هادی،سیره امام هادی،خصوصیات امام هادی،پیرامون امام هادی،مختصری از امام هادی،مختصری پیرامون امام هادی،آیت الله مظاهری،آیت الله مظاهری و امام هادی،امام هادی و آیت الله مظاهری،از امام هادی(ع)