اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
مناظره امام جواد(ع) با ابن ابی داود
مناظره امام جواد(ع) با ابن ابی داود در حضور معتصم عباسی
یکی از ابعاد بزرگ زندگی ائمه ما، بعد علمی آنها است. این پیشوایان بزرگ هرکدام درعصر خود فعالیت علمی داشته و در مکتب خویش شاگردانی تربیت میکردند و علوم و دانشهای خود را توسط آنان در جامعه منتشر میکردند.
اما امام جواد(ع) نیز هم چون پدران بزرگوار خود در مناظرات علمی و جلساتی که حاکمان برگزار میکردند تا به نوعی هم ایشان را مغلوب کنند وهم به اهداف خود برسند شرکت میکردند تا حقانیت امامت و مکتب برحق تشیع را اثبات کنند.
در اینجا مناظره حضرت امام محمدتقی (ع) را در زیر نقل میکنیم: عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که هم نشین و دوست احمد بن ابی داود بود، نقل میکند که ذرقان گفت: روزی دوستش (ابن ابی داود) از دربار معتصم عباسی ناراحت به نظر رسید.
گفتم: چه شده است که امروز این چنین ناراحتی ؟ گفت: در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید.
گفتم: چگونه ؟ گفت: سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود. خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید.
عدهای از فقها حاضر بودند، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند و محمد بن علی الرضا را هم خواست.
خلیفه از ما پرسید: حد اسلامی چگونه باید جاری شود؟ من گفتم: از مچ دست باید قطع گردد.
خلیفه گفت: به چه دلیل ؟ گفتم: به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است: فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم. بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته من را تصدیق کردند.
یک دسته از علماء گفتند: باید دست را از مرفق برید. خلیفه پرسید: به چه دلیل؟ گفتند: به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : و ایدیکم الی المرافق و این آیه نشان میدهد که دست دزد را باید از مرفق برید.
دسته دیگر گفتند: دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء میشود.
و چون بحث و اختلاف پیش آمد، خلیفه روی به حضرت ابو جعفر محمد بن علی کرد و گفت: یا اباجعفر، شما در این مسئله چه می گویید؟ آن حضرت فرمود: علمای شما در این باره سخن گفتند، من را از بیان مطلب معذور بدار.
خلیفه گفت: به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید.
حضرت جواد فرمود: اکنون که من را سوگند می دهی پاسخ آن را می گویم: این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند، خطاست. حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد.
خلیفه پرسید: چرا؟ امام علیه السلام فرمود: زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود: پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو، دو انگشت ابهام پا، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمیماند، و در قرآن کریم آمده است و ان المساجد لله … سجدهگاهها از آن خداست، پس کسی نباید آنها را ببرد.
معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد، و آن را تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد علیه السلام قطع کردند.
ذرقان میگوید: ابن ابی داود سخت پریشان شده بود، که چرا نظر او در محضرخلیفه رد شده است.
سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت: یا امیرالمؤمنین، آمدهام تو را نصیحتی کنم و این نصحیت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری می گویم.
معتصم گفت: بگو.
ابن ابی داود گفت: وقتی مجلسی از فقها و علما تشکیل می دهی تا یک مسئله یا مسائلی را در آنجا مطرح کنی، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی که در حضور تو میشود هستند، و چون میبینند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد، کم کم مردم به آن حضرت توجه می کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل می گردد، و پایه های قدرت و شوکت تو متزلزل می گردد.
این بدگویی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز درصدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
مناظره،مناظره امام،مناظره امام جواد،مناظرات امام جواد،مناظره های امام جواد،مناظره امام جواد با ابن ابی داود،معتصم عباسی،امام جواد و معتصم عباسی،معتصم عباسی و امام جواد،امام جواد در حضور معتصم عباسی،امام جواد در زمان معتصم عباسی