نصیحت امام رضا(ع) در مورد فخر و مباهات کردن

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نصیحت امام رضا(ع) در مورد فخر و مباهات کردن



بزنطی می گوید : مولایم امام رضا(ع) الاغی را برای من فرستاد ، سوار شده خدمتش رسیدم ، شب فرا رسید من همچنان در محضرش بودم ، تا آن که پاسی از آن گذشت . وقتی خواست به اندرون تشریف ببرد ، فرمودند : فکر نمی کنم که بتوانی به شهر برگردی؟ عرض کردم: آری ، قربانت گردم . امام رضا(ع) فرمودند : امشب را نزد ما بمان ، فردا صبح در امان خدا حرکت کن . عرض کردم: قربانت گردم ، همین کار را انجام می دهم . حضرت رو به کنیز کرد و فرمودند : یا جاریه ، أفرشی له فراشی واطرحی علیه ملحفتی التی أنام فیها ، وضعی تحت رأسه مخادی . ای کنیز ، رختخوابی که من در آن می خوابم برای او بینداز و ملافه مرا روی او بکش و بالش مرا نیز زیر سر او بگذار . بزنطی گوید: من در دلم گفتم: چه کسی به مقامی که امشب به من عنایت شده ، می رسد ، به راستی که خداوند در نزد امام رضا(ع) برای من مقام و منزلتی قرار داده و به من لطفی فرموده که به کسی از دوستان من ننموده که امام رضا(ع) مرکب خود را برای من فرستاد و سوار شدم ، رختخواب خود را برای من گسترانید و در ملافه حضرتش خوابیدم و بالش خود را برای من قرار داد ، کسی از اصحاب به چنین مقامی نرسیده است . من در این فکر بودم و آن حضرت نیز در کنار من نشسته بود . ناگاه امام رضا(ع) رو به من کرد و فرمودند : ای احمد ، روزی امیرمؤمنان علی(ع) به عیادت زید بن صوحان رفت ، زید به جهت این عنایت بر مردم افتخار می کرد . امیرمؤمنان علی(ع) رو به او کردند و فرمودند : فلاتذهبن نفسک إلی الفخر ، وتذلل لله عزوجل . هرگز نفس خود را در معرض فخر و مباهات قرار نده ، برای خدا خود را فروتن کن . امام رضا(ع) این جمله را فرمودند و بر دست مبارکش تکیه کردند و برخاستند .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام علی بن موسی الرضا(ع) - صفحه 689)
نصیحت،نصیحت امام رضا،فخر کردن،مباهات کردن،فخر و مباهات کردن،در مورد فخر،در مورد مباهات،در مورد فخر کردن،در مورد مباهات کردن،در مورد فخر و مباهات کردن،نصیحت های امام رضا(ع)