اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
پرتو افشانی های خورشید مهدویت
برای سخن گفتن از آن فروغ فروزان باید وضو ساخت و رکعتی نماز توأم با نشاط معنوی و شور ملکوتی خواند و به صحن آینه ایمان گام نهاد. او طنین پر صفای صداقت، مدیحه سرای اشتیاق به ساحت قرب حق، نغمه سرای سرمدی و رایحه دل انگیز بهار هستی است.
چشمه های چشمانمان در زلال شوقش جاری است، دریای آبی دلمان برایش موج می زند، قلبمان به عشق وجود منوّرش می تپد. وقتی حضورش را نظاره گر باشیم شقایق گلبرگ های خویش را نثارش می کنند و لاله های گلگون به استقبالش می آیند، پرندگان نوای نوید و امید سر می دهند. هنگامی که ظهور پرشکوهش فرا رسد رویشی شکوهمند را شاهد خواهیم بود حضورش حماسی ترین سروده ها را خواهد سرود و خورشید هدایتش با پرتوافشانی جهان را گرمی، حرارت و نور خواهد بخشید، چون بیاید لحظه های فراموش شده معنویت و ارزش های شور آفرین عرشی، مشام بشریت را با رایحه ای آسمانی معطّر خواهد ساخت.آن واپسین خورشید امامت و هدایت در پس ابرهای تیره، جهان را چشم انتظار طلوع زرافشان خویش به امیدی سبز، سازنده و رشد دهنده نشانده است و انتظار در بستر زمان به صورت سنّتی زیبا، جذّاب و تحول آفرین مبدّل گشته و بر پویایی وزایایی و خلاقیّت های تشیع افزوده است، او هم اکنون نیز در محتوای وجودمان و اعماق ضمیرمان جاری است و اگر محرومیتی وجود دارد حجاب های ماست که این جدایی را پدید می آورد.
فیض نگاه پر محبت و آمیخته به عطوفتش در لحظه لحظه حیات ما جریان دارد و این جاری جاوید و جان بخش در صورتی که لیاقت اکتساب و دریافتش را بدست آوریم به ما فروزندگی، فرزانگی و انرژی روحانی عطا می کند. امّا متأسفانه کثیری از انسان ها در غفلتی کشنده، جهالتی فرساینده و کاهلی سقوط دهنده، شب و روز نفس می کشند و نام این زندگی نباتی را حیات بشری نهاده اند، همین غفلت ها، کوتاهی ها، ظاهرسازی ها، عافیت طلبی ها و گرایش نشان دادن به امور فناپذیر دلیل اصلی تمام گرفتاری ها، دشواری ها، کشمکش ها و بی عدالتی هاست.
باید با فراست ناشی از پرهیزگاری و روشنی برانگیخته از ایمان و تزکیه درون و برون جامعه موجود را برای جامعه موعود مهیا کنیم. قیل و قال ها و غوغاها و شعارهای پر سر و صدا اگرچه از سینه هایی پرجوش و خروش حکایت دارند امّا دوندگی های غفلت آلود را حیات و آگاهی و بیداری نمی دهند. اگراعضای جامعه از فضای زندگی دنیایی و تکثرها و تعین های توأم با رفاهی کاذب و سرابی به دنیای انتظار حیّ موعود گامی فراتر پیش رود و تن های خسته و پژمرده و خزان زده روی به سوی آن خورشید معرفت و بصیرت نماید رویش و طراوت و تعالی راستین شاهد خواهد بود. ان شاء اللّه تعالی.
سرشت حقیقت جویی
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگیمرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور توهر گل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنمتقدیر قصه دل من ناشنیدن است(2)
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها»(3) بر اساس این آیه و قرائن روایی سرشت انسان ها بر پرستش خداوند یکتا و لایزال نهاده شده است، همین گرایش مستقل در ضمیر ناخودآگاه آدمی او را به سوی کمال مطلق و خالق هستی سوق می دهد و منشأ اعتقادات دینی می باشد.
انبیاء آمدند تا مردم را متوجه معبود حقیقی و ذات اقدس الهی کنند و آنان را از بت پرستی، کفر، شرک و نفاق نجات دهند
امّا موضوع فطرت به خداشناسی ختم نمی گردد و یکی از ابعاد آن حس حقیقت جویی و کنجکاوی در پدیده هاست، همچنین سوق یافتن به سوی نیکی ها و خوبی ها، از این جنبه سرشتی آدمی سرچشمه می گیرد، انسانی با این خصال نسبت به رهبران آسمانی و امامان معصوم محبّتی ملکوتی دارد و در صدد آن است عالی ترین عواطف انسانی و خالصانه ترین احساسات معنوی را نثار آن وجودهای پاک نماید، از سوی دیگر انسان مؤمن بر اثر پیروی از دستورات الهی به تزکیه نفس و تصفیه دل می پردازد و به تدریج نائره محبت الهی در وجودش شعله ور می گردد و حبّ خدا که به صورت فطری در عمق جان انسان ها وجود دارد، دلش را روشن می گرداند و هرچه بر ایمان و معرفت خود می افزاید این حبّ عرشی افزایش می یابد، به نحوی که هرچه را که از خدا و منتسب به او باشد دوست می دارد، پیامبر و امام که نمایندگان خدا و سفیران او به سوی بشریتند، چون از سوی او و حامل پیام او هستند محبوب وی می گردند و از صمیم دل آن ها را دوست می دارد، به علاوه چون امام از انواع نقص ها و کاستی ها منزه و آراسته به خصال و مکارم عالی است شایسته دل بستگی و مهرورزی می باشد، با توجه به گرایش های فطری، جنبه الهی شخصیت امام و پاکی کاملش، در اثر حب و دوستی او دل های اهل ایمان به آرامش می رسد و در یادش دل ها صفا می یابد بنابراین رابطه امام با امت یک ارتباط قلبی و انسی و معنوی است که ریشه در سرشت آدمی دارد.
از آن جا که امور فطری، اکتسابی نمی باشد و نیز فراگیر می باشد و مرز جغرافیایی و زمان نمی شناسد موضوع اعتقاد به امامت و بویژه باور داشتن به وجود مصلح حقیقی عالم، اگرچه در پس پرده غیب باشد امری است برخاسته از درون انسان ها، به همین دلیل همه ملل و اقوام به نحوی در انتظار فرج هستند و اعتقاد دارند روزی جهانگشای عادلی ظهور نموده و جهان را از عدل و داد پر می کند و در واقع بهار آفرین تمام دل های خزان است، جز این که جز شیعیان همه در مصداق و نام این مصلح بزرگ و امید آینده و خورشید معرفت، به اشتباه افتاده اند.
مردمان جهان بطور سرشتی دریافته اند که برای جهان رهبر و امامی که حقیقتاً مصلح و عادل باشد ضرورتی اجتناب ناپذیر است و از روی گرایش های عالی درونی به این موجود معنوی و عرشی عشق می ورزند و خصوصیات او را درهیچ کدام از مدعیان حقوق بشر مشاهده نمی کنند، وجدانشان به آن ها قانع نمی گردد اگر پذیرفتیم میل به وجود مصلحی جهانی فطری است باید این واقعیت را در نظر داشت خداوند متعال به چنین گرایشی پاسخ مثبت داده است و در غیر این صورت در نظام احسن آفرینش یک کاستی و کمبودی مشاهده می گردد.
مهدویت و مدّعیان دروغین
گروههایی از نویسندگان عرب و خاورشناسان اعتراف کرده اند در میان پیروان ادیان کهن و حتی نزد برخی اقوامی که به دین های آسمانی اعتقادی ندارند چنین رواج دارد که در آینده منجی بشریت ظهور می کند و مردم را از درد و رنج و ستم می رهاند، عدّه ای از مسیحیان معتقد به بازگشت حضرت عیسی برای نجات انسان از ظلم و جهالت می باشند، در افسانه های ایران باستان نیز زرتشتی ها انتظار یکی از نوادگان زردشت را می کشند، در اعتقادات مصریان قدیم، آیین هندو و چینی نیز افکاری این گونه دیده می شود اما این که عدّه ای چون احمد امین در جلد سوم ضحی الاسلام مطرح کرده اند معتقدات شیعه، از یهودیان و مسیحیان به آن ها رسیده سخنی است که بر هیچ پایه علمی و منطقی استوار نمی باشد و کسی که از روی انصاف تاریخ تشیع را ورق بزند ریشه این تهمت ها و کینه توزی ها را بدست می آورد.
وقتی روایات مربوط به حضرت مهدی(عج) در عصر پیامبر و ائمه انتشار یافت و اعلام گردید که او از اهل بیت و خاندان فاطمه زهرا(س) می باشد. اموی ها به وسیله خالد بن یزید بن معاویه حدیث سفیانی را جعل کردند و گفتند او در آخر الزمان بیرون خواهد آمد و پس از خروج، بر مملکت و بندگان حکم می راند و جبران آن چه مروان بن حکم و فرزندانش نکرده اند می کند. برای سلسله عباسی گران آمد که اموی ها، سفیانی را داشته باشند و خود که تنها رقیب علوی ها بودند از این موضوع بی بهره باشند، لذا چون اموی ها منقرض شدند، احادیثی را جعل نمودند که طبق آن ها مهدی موعود از خاندان عباسی است و او بشریت را از ستم اموی ها می رهاند.(4)
همین اخبار کذب موجب گردید بنی عباس یکی از فرزندان خود را به اسم مهدی نامگذاری کند تا این امر را بر مردم مشتبه نماید و مهدی را از خود بخوانند اما مطالعه احوال و کارنامه این خلیفه عباسی نشان می دهد که او بیت المال مسلمین را ضایع ساخت و از خاندان پیامبر عدّه ای را به شهادت رسانید و بر مردم ظلم و جفا روا داشت و در عین حال مدعی مهدویّت هم بود.(5)
علاوه بر مباحث کلامی، روایات متعددی از پیامبر و ائمه درباره غیبت و قیام امام مهدی(عج) در دسترس می باشد، نگاهی به این همه حدیث معتبر و مستند، بیانگر آن است که این موضوع مهم از دید پیامبر اکرم(ص) و جانشینان بر حق و راستین او پنهان نبود، و همگی بر آن تأکید داشته اند، علاوه بر روایات منقول از نبی مکرّم که در دو جلد مفصل تدوین گردیده، از هر کدام امامان نیز تعدادی حدیث در این باره آمده است که مجموعه آنها به ششصد حدیث بالغ می گردد و در اثری تحت عنوان معجم احادیث المهدی درج شده است.
پیدایش عقاید درباره مهدویت محمد حنفیه، نفس زکیه، عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه جعفر، اسماعیل فرزند امام صادق، حسن بن قاسم و محمد بن قاسم، نشانه از تأکیدی است که پیامبر(ص) در مورد مهدویت نموده اند و نیز مؤید آن است که مهدویت امری ثابت و مقبول میان مسلمانان اعم از شیعه و سنی بوده و تنها در مورد مصادیق آن ها تفرقه ها و مشکلاتی پیش آمده و عدّه ای راه انحراف و کژی را پیموده اند، حتی در قرون هشتم و نهم هجری ما شاهد برخی ادعاهای دروغین در این باره هستیم.(6)
این که پیامبر و ائمه با روایاتی مردم را به موضوع غیبت، انتظار و اصل مهدویت توجه می دادند از آن جهت بود که پذیرفتن این پدیده از نظر روند تاریخی و شرایط و مقتضیات زمان برای مردم امری نامأنوس بود و باید بتدریج آنان با چنین مسایلی آشنا می شدند و زمینه فکری مهیا می گردید، اما ائمه ای که به زمان غیبت نزدیک تر می شدند علاوه بر آماده سازی فکری مردم در سیره عملی شیعیان را با موضوع مزبور و عدم دسترسی مستقیم به امام آشنا می کردند،حضرت امام هادی کمتر با مردم معاشرت می نمود و جز خواص و یاران با آن حضرت کمتر کسی تماس داشت، حضرت امام حسن عسکری(ع) غالباً از پشت پرده با مردم سخن می گفتند تا آنان زمینه های لازم برای پذیرش این امر مهم را بدست آورند.(7)
علت محرومیّت از امام
از آغاز تاریخ دو فکر ناهمگون و دو جریان متضاد در جوامع انسانی وجود داشته است، جدال دائم میان ایمان و کفر، ستم و عدالت، خوبی و بدی، ظلمت و روشنایی و در نهایت با وقوع یک تحوّل و انقلاب ارزش های الهی و فضیلت های انسانی بر فساد و پستی و باطل غلبه یافته است و نظامی جدید با غلبه حق، حضور امیدوار کننده خود را نوید داده است، همچنان که ابراهیم در مقابل نمرودیان، موسی در برابر فرعونیان، عیسی در مقابل مخالفان و پیامبر اکرم(ص) در مقابل کفار و مشرکان و منافقان و حضرت علی(ع) در برابر قاسطین، مارقین، ناکثین، وامام حسین(ع) در برابر بنی امیه، مهدی امت نیز در برابر تمام طاغوت ها و تاریکی ها و کژی ها خواهد ایستاد و بر تمامی باتلاق های فساد، مرداب های خلاف و دره های مخوف جنایت پیروز می گردد که: «انّ الارض یرثها عبادی الصالحون»(8) حکمت امامت و ولایت این است که مردم در پرتو نظامی عادلانه و به برکت هدایت امام به سعادت کامل و واقعی دست یابند و از مسیر درستی و راستی منحرف نگردند و برای اقامه عدل اهتمام ورزند امّا علاوه بر وجود امامی معصوم و شخصیتی شایسته ولایق که ولی خدا، وصی پیامبر و امام امت است، باید بستر مناسب هم بوجود آید، جامعه ای که امام معصوم را درگیر چندین جنگ خونین می نماید، سالیان متمادی او را خانه نشین می سازد و او را در برابر سپاه کفر و ستم تنها می گذارد و حتی به او خیانت می ورزد و مهدیان این امّت را از امام اوّل تا یازدهم مورد آزار و اذیت قرار می دهد، لیاقت برخورداری از مهدی(عج) را از دست می دهد.
ایام آزمایش ایمان
در دوران غیبت تشکیل حکومت از جانب امام، معاشرت با مردم از سوی امام و دریافت تعالیم بطور مستقیم از آن حضرت صورت نمی پذیرد و این محرومیت بزرگی است برای مردم، بدون تردید علت این وضع از جانب خداوند متعال یا خود امام نمی باشد زیرا حق تعالی از بذل فیض و رحمت به بندگان خود دریغ نمی ورزد و امام هم مظهر رحمت الهی و واسطه فیض خداست از زمان امام هادی که فشارهای سیاسی حکّام وقت افزایش می یافت عملاً دسترسی مردم به امام و استفاده شایسته از وجود با برکت ایشان با دشواری روبرو بود و با وجود این که امام در جامعه حضور داشت اما در عمل گویی در پرده غیبت،پنهان است و بنابراین غایب گردیدن امام ریشه در نا مساعد بودن شرایط و نبودن شایستگی لازم در جامعه برای درک حضور امام دارد.
در غیبت بر اساس حکمت الهی رموز فراوانی دیده می شود و اختصاص به حضرت مهدی ندارد و یک سنت الهی به شمار می آید و در امّت های پیشین سابقه داشته و گاه پیامبری همچون صالح و موسی(ع) از قوم خود کناره گیری می کرده و آنان را به حال خویش وا می گذاشته است.
یکی از ابعاد غیبت بُعد آزمایشی آن است، در این مرحله پیروان ائمه باید به دقت مراقب حال خود باشند و قلب خویش را از فروغ ایمان زنده نگه دارند و به درازا کشیدن غیبت آن ها را متزلزل نسازد، در روایات متعددی باقی ماندن بر دیانت و تقوا را در عصر غیبت تأییدی الهی خوانده اند. آدمی باید با توجه به حکمت خداوند خویشتن را شایسته این تأیید بسازد تا گوهر ایمان را از گزند هرگونه آفت و لطمه ای مصون بدارد.
یازدهمین امام شیعه حضرت عسکری(ع) فرموده اند: پس از من فرزندم قائم است که همچون پیامبران عمری دراز خواهد داشت و غایب می گردد و درغیبت طولانی او قلب هایی تیره می گردد. اعتقاد کسانی پابرجا خواهد بود که دلشان به فروغ ایزدی درخشان باشد و روح خدایی به امدادشان بشتابد.(9)
آری جامعه باید رشد یابد، قدر و قیمت واسطه های فیض الهی را درک کند، آرمان های مقدّس خود را به مرحله عمل درآورد، نارسایی ها را شناخته و تشنه حجت خدا گردد و با تمامی وجود موعود منتظَر را منتظِر شود و بطلبد و امام هم قیام نخواهد کرد تا زمانی که توده های مسلمان از اعماق قلب و با اعتقادی راسخ و عزمی استوار برای ظهورش لحظه شماری کنند، خداوند این نفوس را دگرگون نمی کند تا آن که خود به اصلاح خویش همت گمارند: «انّ اللّه لایغیّر مابقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم.»(10)
در آن زمانی که امّت به خیزش و خروش درآمدند، احساس مسؤولیت کردند، از خواب غفلت بیدار شدند و خصال و کردار خود را از صافی صداقت و اخلاص گذرانیدند و به پالایش درونی و اصلاح جامعه پرداختند و از دیو و دَد آزرده شدند و در جستجوی انسان کامل تلاش کردند و ارزش امام را به حق دانستند، مهدی موعود ظهور می کند تا با حضور نورانی و با صلابت خویش جامعه را اصلاح کند و بر مردمان به حق ولایت یابد و بساط ستم، فساد و جهل را از بیخ و بن برکند.
پس امام معصوم جامعه مستعد و سعادت طلب می خواهد که در برابر ذلت و شقاوت ایستادگی نماید و در نهایت به ظهور قائم بپیوندد که ائمه فرموده اند قائم آل محمد آن گاه بیاید که هر یک از سعید و شقی به نهایت کار خود برسد.(11)
انتظار یعنی پای مردی برای عقیده و این نکته مفهومی عمیق و پرمعنا دارد و منتظر یعنی مسؤول در برابر وظیفه ای خطیر یعنی همواره در حال جنب و جوش، سازندگی و کسب شایستگی، از خود گذشته و به حق پیوسته، منتظر عدالت، از ستم بیزار است و جهل را بر نمی تابد، ظاهرسازی و چند گانه زیستن و چند گونه برخورد کردن با مردم را نمی پذیرد، او انگیزه ها را بهبود بخشیده نه ظواهر را، درون را درست کرده نه جلوه های کلیشه ای را.
آن خورشید درخشان کیست؟
مهدی هدایت کننده همه انسان هاست. رسول اکرم(ص) فرمود: مهدی از فرزندان من است که سیمایش چون ماه تابان می درخشد، زمین را پر از عدل و داد می کند چنانکه قبلاً پر از ستم شده بود، اهل آسمان ها و زمین و پرندگان از امامت او خشنودند.(12) نام شریفش طبق اتفاق اصحاب و اخبار و همه مسلمین همان اسم مبارک جدش خاتم انبیاء، محمد(ص) می باشد، القابی چون مهدی، قائم، صاحب الامر، صاحب الدولة الزهرا و بلد الامین در روایات برای آن حضرت ذکر گردیده است.
روزی حذیفه از رسول خدا روایت نمود که آن حضرت فرمودند: اگر نماند از دنیا مگر یک روز هر آیینه خداوند بر می انگیزاند مردی را که اسم او نام من است و خلق او خلق من، کنیه اش ابوعبداللّه است و بیاید آن جناب و مُکنی به کنیه جمیع اجداد طاهرین خود است.(13)
از امام باقر(ع) روایت شده است که آن حضرت فرمود: به اینجهت نام آن حضرت را مهدی نامیده اند که از جانب خدا به هر کار نهان و سرّی هدایت می شود و تورات و انجیل را از نقطه ای از سرزمین انطاکیه خارج می سازد.(14)
طبق فرموده حضرت امام رضا(ع) حضرت مهدی این خصال را دارد: «للامام علامات یکون اعلم الناس، و احکم الناس و اتقی الناس و احلم الناس و اشجع الناس و اسخی الناس...»(15) عالم ترین مردم، بهترین حکم کننده بین مردم، پرهیزگارترین، صبورترین و باحلم ترین، شجاع ترین و سخاوتمندترین افراد می باشد. با توجه به این که زمین از حجت خداوند خالی نخواهد بود و نیز این حدیث که اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد بر مرگ جاهلیت مرده است.(16) و دو آیه مهم قرآنی: «و نرید أن نمن علی الذین استضعوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»(17) «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انّ الارض یرثها عبادی الصالحون»(18) که علمایی چون شیخ مفید به آن تمسّک نموده اند. (19) پشتوانه کلامی شیعه برای این که حضرت مهدی(عج) در حال حاضر وجود دارد بسیار قوی است، به علاوه برهان لطف و نیز لزوم واسطه فیض الهی این عقیده را قوّت می بخشد. ناگفته نماند که امام در عصر غیبت نقش های مهمی برعهده دارد که در موقعیت های مقتضی آنها را عملی می سازد.
1ـ هدایت باطنی یعنی از راه جذبه های غیبی در دل ها تأثیر می گذارد و آن ها را به کمال می رساند، این نوع هدایت که سطح والایی از هدایت و تربیت است از شؤون امام بوده و از این جهت غیبت و حضورش یکسان می باشد و افرادی که بخواهند و زمینه را برای دریافت این نور هدایت در خود فراهم سازند. از آن آفتاب حقیقت روشنایی می گیرند و در مراتب کمال بالاتر می روند.
2ـ امام مهدی انسان کاملی است که به تمام عقاید حقّه الهیه معتقد و به تمام اخلاق و صفات کمالی آراسته است و تمامی شایستگی هایی که از جانب خدای متعال اعطاء شده و امکان دارد در افراد تحقق یابد در شخص او تحقق یافته است، او پیشرو قافله انسانیّت است و وجود مقدّس او بدون واسطه با عالم غیب ارتباط دارد و درهای کمالات غیبی به رویش گشوده است و تحت تربیت و ولایت مستقیم پروردگار جهان زندگی می کند چنانکه پیامبراکرم(ص) فرمودند: «ادّبنی ربّی فاحسن تأدیبی؛ پروردگارم مرا تربیت کرد و چه نیکو تربیت نمود» امام مهدی با چنین لیاقت و توانایی معنوی و ارتباط ملکوتی با جهان غیب واسطه بین انسان و عالم غیب است و فیوضات را از مبدأ هستی دریافت می کند و به مردم می رساند. به عبارت دیگر انوار فیض الهی نخست در آیینه دل مصفای امام تابیده و انعکاس های آن به سوی بندگانی که استعداد دریافتش را دارند می رسد، از این جهت نیز حضور و غیبت امام یکسان است و پنهان بودن او از نظر مردم عادی و ناشناخته بودنش در میان امّت او را از ایفای این نقش اساسی باز نمی دارد، او روح جهان محور عالم است خواه در حضور باشد خواه در غیبت.
3ـ علاوه بر این که امام از راههای متعدد جویندگان صادق را در مشکلات علوم دینی و معارف ناب و پی بردن به حقایق و مکارم امداد می کند و با هدایت خویش گره از دشواری های آنان می گشاید و مردم به طور مستقیم از وجود پربرکت، هدایت، تربیت و لطفش برخوردار می شوند، آن حضرت نیازهای متوجهین خالص، متوسلین مؤمن و کسانی که تقاضاهایی بر حق دارند به اذن خداوند برآورده می سازد و افرادی که تصمیمی خلل ناپذیر، درونی مهذّب و دلی تصفیه شده دارند و از اطاعت اوامر الهی غفلت نمی ورزند و اسیر امیال و شهوات و امور دنیایی نگردیده اند.از فروغ مددهای غیبی آن امام همام ولو بطور ناخودآگاه برخوردار می گردند.
بنابراین آثار وجودی حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت جز در جهاتی قطع نمی گردد، در روایات، امام غایب به خورشیدی ابرآلود تشبیه گردیده است، خورشید چه آشکار باشد و چه در پس ابرها آثاری را برای کره زمین برقرار می سازد گرچه در هوای ابری پرتوهای طلایی رنگ آن به دیدگان نمی رسد اما روشنایی و گرمایش همچنان استمرار دارد.(20)
از این روی نقش هدایتی امام در بعد باطنی و معنوی، نگهبانی از شریعت های الهی و وساطت او در رسانیدن فیض الهی به انسان ها و سرانجام ولایت تکوینی امام در دوران غیبت تعطیل نمی شود، پس غیبت جزئی است نه کلّی و اگر در ابعادی وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) از نظرها پنهان است اما در جهاتی دیگر حضوری فعال دارد، در فرازی از یکی از زیارات امام عصر می خوانیم: «السّلام علیک یا حجة اللّه التی لاتخفی؛ درود بر تو ای حجت الهی که مخفی نمی باشی.»
آن شاخ گل ارچه هست پنهان زچمناز فیض وجود اوست عالم گلشن
خورشید اگر چه هست در ابر نهاناز نور وی است باز عالم روشن
به علاوه آیا باید دید خلیفة اللّه غایب است یا ما حاضر نمی باشیم و در حجابیم و اسم خود را بر سر آن شاهد هرجایی می گذاریم:
یا ربّ به که بتوان گفت این نکته که در عالمرخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی
اگرچه برهان های عقلی و نقلی به تواتر از خاندان وحی در دسترس داریم و در منابع سنی و شیعه آمده است. برای انس مردم با این وضع علامه حسن زاده آملی به نکته ای جالب اشاره می کند: لاک پشت از فاصله ای نسبتاً دور به تخم خود توجه می کند و با همین نگریستن آن تخم را برای وجود لاک پشتی مستعد می گرداند آیا نفس کلّی قدسی خلیفة اللّه، ولی اللّه و حجة اللّه به خلق در حال غیبت از این حالت کمتر است.(21)
موضوع طول عمر امام
بررسی ها در تاریخ اقوام گذشته نشان می دهد که درازای عمر در گذشته سابقه داشته، مانند حضرت نوح(ع) که حدود دو هزار سال زیسته و بنا به مستندات قرآنی نهصد و پنجاه سال در میان امّت خود به تبلیغ و هدایت مردم پرداخته است، پیامبران و افراد دیگری هم بوده اند که عمری دراز داشته و سال ها در میان مردم زندگی کرده اند و منابع تاریخی و روایی به نمونه های مستعدی در این باره اشاره کرده اند.
دانش زیست شناسی نیز عمر طولانی را نه تنها نفی نمی کند بلکه درصدد است که با پژوهش های جدید و سالم نگاه داشتن سلول های بدن برای مدت مدیدی بر سن آدمیان بیفزاید. علت اصلی مرگ افراد این است که یا عضوی از اعضای بدن فرسوده گردیده و احیاناً توسط ویروس ها و سموم به مخاطره می افتد و ارتباط و انسجام اندام ها
برهم می خورد و این اغتشان در حیات بشری، مرگ او را زودرس می کند حال اگر علوم زیستی، ژنتیکی و مانند آن از این عارضه جلوگیری کند مانعی برای درازای عمر وجود ندارد، نوع تغذیه، مکان زندگی، عوامل جوّی، استعدادهای ارثی، خصال روحی، آرامش روانی و برخی عوامل دیگر بر طول عمر انسان اثر می گذارند به گونه ای که اگر شخصی به اسرار و رموز غذاها و تأثیرات محیطی واقف باشد، مسایل بهداشتی را رعایت کند، راه مقابله با میکروب ها و سموم را بداند و خود را از فشارهای روانی و آشفتگی های روحی دور کند در این صورت برخورداری وی از عمری بادوام و طولانی امری بعید و غیرممکن نمی باشد.
وجود درختانی با طول عمر زیاد، زنده ماندن چندین هزارساله نباتات حیاتی و حالات شگفت انگیز حیوانات زمستان خواب و تابستان خواب بشر را به طولانی کردن عمر امید وار نموده و به کوشش و تحقیقات و کنجکاوی وادارش نموده است.
در اقیانوس اطلس یک ماهی زندگی می کند که 3500 سال از عمرش گذشته است، در حفاری های مصر باستان گندم هایی از سنبل از اهرام بدست آوردند و در حالت تردید قرار داشتند که آیا امکان رویش در آن ها وجود دارد یا خیر، برای امتحان آنها را کاشتند، مشاهده کردند سبز و بارور گردیده است.
مهم تر از این ها باید قلمرو قدرت الهی را در نظر گرفت که بسیار نامحدود است و در برابر او کارهای مشکل و آسان یکی است، اراده الهی بر هر چیزی تعلق می گیرد و بر اساس خواست او موجود می گردد و هیچ مانعی بر سر راه قدرت او نمی باشد، «ان اللّه علی کلّ شی ء قدیر» عمر دراز جزو محالات نمی باشد که قدرت حق بر آن تعلق نگیرد و در صورتی که اراده پروردگار اقتضا کند هیچ مانعی بر سر راه تحقق آن نمی تواند باشد و این امر در معارف اسلامی از مسلّمات است.
گذشته از آن وقتی روح انسان بر اثر ارتقاء و اشتداد وجود نوری از سنخ ملکوت می گردد هرگاه طبیعتش را مسخّر خود کند و بر آن غالب آید احکام عقل های قدسی و اوصاف عرشی بر وی ظاهر می گردند تا به حدّی که بدنش متخلّق به وجودهای مجرّد و عرشی می گردد نتیجه این تحقیق چنین است که امکان دوام چنین انسانی که کامل حقیقی و برزخ بین وجوب و امکان می باشد در نشات عنصری است، اگر انسان کاملی با این معنویت و معرفت کیمیا گونه بدن عنصری را قرن ها پایدار بدارد چه منعی برای آن متصور است. آن حضرت در کودکی چون حضرت یحیی از حکمت برخوردار شد و در طفولیت امام مردم گردید و بسان حضرت عیسی در وقت صباوت به مقام ارجمندی رسیده است، شگفت از اشخاصی است که خضر و الیاس از انبیاء و شیطان و دجال از دشمنان را در قید حیات می دانند ولی وجود با برکت حضرت ولی عصر(عج) را منکر می گردند. حتی عدّه ای از صوفیان ندا در داده اند که در هندوستان افرادی هستند که به دلیل حبس نفس، کم غذا خوردن و غلبه بر تمایلات، سالیان متمادی عمر می کنند با این وجود وقتی از طول عمر حضرت حجت اللّه ذکری به میان می آید نغمه مخالفت می نوازند.(22)
دوران غیبت صغری
اگر بعد از شهادت حضرت امام حسن عسکری(ع) غیبت کامل شروع می شد امکان داشت وجود حضرت حجّت مورد غفلت واقع گردد و کم کم فراموش شود از این رو ابتدا غیبت صغری آغاز گردید که از سال 260 ق تا زمان رحلت آخرین نایب امام در سال 329 ق جمعاً 69 سال طول کشید. در عصر مزبور امام از طریق چهار نفر با شیعیان ارتباط داشت و امور مالی، فقهی و کلامی آنان را حل و فصل می کرد، این افراد از انسان های مؤمن و شیعیان سابقه دار و مورد اعتماد ائمه قبلی بودند که به ترتیب عبارتند از: عثمان بن سعید العمری، ابوجعفر محمد بن عثمان عمری، ابوالقاسم حسین بن روح و ابوالحسن علی بن محمد سمری، این بزرگان در عصر غیبت کبری در محورهای ذیل تلاش هایی را انجام دادند.
1ـ مبارزه با غلات و جلوگیری از انحرافات در اعتقاد به ائمه، اگر نوّاب امام با غالیان و افراد افراطی به نبرد فکری و سیاسی بر نمی خاستند، اندیشه های باطل آنان در میان شیعیان مشکلات کلامی و اختلافات فرقه ای پدید می آورد.(23)
2ـ رفع شک و تردید درباره حضرت مهدی(عج): ابن ابی غانم قزوینی مدعی گردید که امام یازدهم فرزندی نداشته است، شیعیان این سخن را نپذیرفتند و درباره آن از امام زمان پاسخ خواستند. نامه ای به خط امام نوشته شد که در آن ضمن مروری بر اصل مسئله ولایت و امامت و اشاره به ائمه قبلی آمده بود: شما گمان کردید خداوند پس از آن امام(حضرت امام حسن عسکری(ع)) دین خود را باطل کرده و واسطه میان خود و آنان را قطع نموده است چنین نیست و تا برپایی قیامت نیز چنین نخواهد بود. در پی آن مطالبی درباره ضرورت غیبت و لزوم پنهان ماندن آن حضرت از چشم اغیار عنوان گردیده بود.(24)
در روایتی آمده است پس از ادعای جعفر کذّاب بر جانشینی برادرش امام حسن عسکری، توقیعی از امام صادر گردید که در آن نیز موضوع امامت ائمه، عصمت و علم آنان مطرح گردید و آنگاه با اشاره به اصل اساسی امامت سؤال شده است با توجه به این که جعفر حلال و حرام خدا را نمی شناسد، حق را از باطل تشخیص نمی دهد و محکم را از متشابه تفکیک نمی کند چگونه می تواند مدعی امامت باشد.(25)
3ـ سازماندهی وکلا: از آن جا که تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون جهان اسلام و برقراری ارتباط شیعیان با امامان قبلاً متداول بود، در دوران غیبت صغری این تماس با امام زمان قطع گردید و محور ارتباط وکیلان با حضرت همان نایبی بود که ولی عصر تعیین می کرد.
4ـ مخفی نگاه داشتن امام و پنهان کردن مشخصات حضرت: در عصر غیبت صغری امام در حجاز و عراق بوده و به گونه ای زندگی می کرده که نایب خاص می توانست با او دیدار داشته باشد، حتی گاه اصحاب دیگر قادر بوده اند با امام ملاقات کنند، نوّاب وظیفه داشتند این برنامه ها را مخفی نگاه دارند.(26)
در آستانه ظهور
شیعه به مصلحی الهی که در باطن عالم می زید بلکه به او توسّل می جوید و از او مدد می طلبد پاک دلان و انسان های شایسته به آن بزرگوار عشق می ورزند و همواره در استغاثه و دعا هستند تا شاید توفیق دیدارش و ان شاء اللّه درک محضرش را در زمان ظهور پیدا کنند، در این ارتباط دعای ندبه را در روز عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه می خوانند و زمزمه می کنند که: «عزیز علیّ ان اری الخلق و لاتری و لا اسمع لک حسیساً و لا نجوی» چقدر سخت است برای من که هر صبحی دیده بگشایم و همه را ببینم ولی تو را نبینم و حتی صدایی از تو به طور آهسته به گوشم نرسد و دعای عهد را هر صبح می خوانند بدین امید که از یاوران قائم (عج) باشند و اگر قبل از ظهور آن منجی عالم بشریت مرگشان فرا برسد رجعت نموده و از یاران حضرتش گردند.
در پاره ای روایات این مضمون دیده می شود که: «افضل العبادة انتظار الفرج؛(27) انتظار فرج حضرت بقیة اللّه الاعظم برترین عبادت است.» یا آن که: «انتظار الفرج من اعظم الفرج؛ در انتظار فرج بودن از بزرگترین گشایش ها است.»(28) البته شخص منتظر فکر و ذکرش متوجه امام است و هیچ گاه او را از یاد نمی برد و با این نگرش و تذکر می کوشد قبل از ظهور آن حضرت خود را اصلاح کند و به اعمال صالح خویش را بیاراید تا لیاقت مصاحبت آن شمس ملکوتی را بدست آورد. شیعیان در دورانی که سراسر استکبار، ابتذال و فساد است و غالباً مادی می اندیشند و شعور انسان ها از سطح عمل فیزیکی عدسی چشم فراتر نمی رود با چنین عقیده والایی رابطه خویش را با سرّ خداوند، باقیمانده انبیاء و اولیاء حفظ کرده اند و با این باور هیچ ستم و اجحافی را در طول تاریخ بر نتابیده و با انتظار مذهب اعتراض در برابر زورگویان ایستاده و برای وصول به آرمانی والا در فجر ساحل ایستاده است تا طلوع خورشید مغرب را نظاره گر باشد، خورشیدی که دادگستر جهان خواهد گردید. انتظار، رفع تکلیف نیست بلکه فهم مسؤولیت است و قومی که عدالت محض و معنویت خالص را منتظر است باید همواره برای تحقق آن بکوشد.(29) انسانی که به امام زمان ارادت می ورزد این محبت را در رفتار و کردارش آشکار می سازد برای حفظ جانش از بلایا صدقه می دهد، در مشاهد مشرفه و اماکن مقدسه به نیابت از او عبادت و زیارت می کند.
همچنین باید دانست مبارزات دامه دار حضرت مهدی وظهور آن حضرت آخرین حلقه از حلقه های مبارزات اهل حق علیه باطل است و نهضت آن بزرگوار یک انقلاب همه جانبه و جهانی است و برنامه ای بسیار عمیق و دشوار دارد، او می خواهد تمام اختلافات و پریشانی ها را از ریشه براندازد و آدمیان را زیر لوای توحید گرد آورد و فضایل انسانی را احیا کند. به وقوع پیوستن چنین انقلابی عظیم کاری سهل و آسان نمی باشد.
تلاش پیگیر جبهه مدافع حق در تربیت افراد شایسته و پرورش روح معنوی جامعه زمینه را برای چنین قیام همگانی و پذیرفتن حکومت حق فراهم می آورد. اگرچه در آستانه ظهور دنیا را هرج و مرج و فساد فرا می گیرد و ناامیدی بر جهان حاکم می شود امّا همراه با این موج فشار، گروههایی از اهل ایمان پرورش پیدا می کنند که اگرچه از نظر تعداد در اقلیت هستند اما از نظر کیفی ارزنده ترین نمونه های اهل ایمان هستند و در ردیف یاران حضرت امام حسین(ع) خواهند بود، این عدّه به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می گردند و در زمره یارانش به حساب می آیند. در برخی روایات سخن از دولتی است که تا قیام مهدی ادامه می یابد و تمام امکانات خویش را در اختیار او قرار می دهد.(30) در احادیثی آمده است: مسلمانان در آخر الزمان توسط مهدی از فتنه ها و آشوب ها رهایی می یابند چنانکه در آغاز ظهور اسلام با تلاش پیامبر اکرم(ص) از شرک و ضلالت خلاص پیدا کردند.(31)
اما پیروزی امام به آسانی بدست نمی آید و رنج و مشقت طاقت فرسایی به همراه دارد.
امام صادق(ع) فرموده اند: این پیروزی دست نخواهد داد جز در غرقاب خون و عرق.(32)
در زمان ظهور آن چنان اعتقادات خالص اسلامی دچار خرافه ها و شبهه ها گردیده اند که گویی دین جدیدی می آید. حضرت صادق(ع) فرموده اند: همین که قائم بپاخیزد امری جدید می آورد همان گونه که پیامبر در آغاز ظهور اسلام امری جدید آورد.(33)
چندان این نوآوری حضرت قائم عجیب می نماید که گروهی که خود را به اصطلاح حامی دین می دانند آن را غیر قابل تحمّل می دانند و علیه حضرت غائله ای برپا می کنند امّا آنان در برابر این تحوّل جهانی و الهی نابود می گردند. امام ششم در سخن دیگری تأکید فرموده اند: «آزاری را که حضرت قائم به هنگام رستاخیزش از جاهلان آخرالزّمان می بیند از اذیت هایی که پیامبر اکرم(ص) از نابخردان و جاهلان دید بسی سخت تر است».(34)
وقتی بینش واقعی اسلام ترویج گردید و حاکمیت طاغوت ها و گمراهان و دین فروشان درهم شکست محیط برای رشد فکری، عقلی و علمی مساعد می گردد، خردها به شکوفایی رسیده و دانش در رشته های گوناگون علمی گسترده می شود، امنیت همه جا را فرا می گیرد، محبت، صدق، صفا و برادری میان انسان ها مستقر می شود، ریا و نفاق، تبعیض و بی عدالتی دیگر بازاری ندارد، این ایام دوران بلوغ فکری و معنوی بشریت، استقرار نهایی و کامل حق و عدالت است.
پی نوشت ها:
1. پرتو افشانی های خورشید مهدویت.
2. سروده ای از مقام معظم رهبری.
3. سوره روم، آیه 30.
4. الائمة الاثنی عشر، هاشم معروف حسنی، ج 2، ص 545 ـ 540.
5. مروج الذهب، ج 2، ص 314 ـ 313، حیات الامام موسی بن جعفر، ج 1، ص 44، تتمة المنتهی، محدث قمی، ص140ـ141.
6. کنزالعمال، حسام الدین هندی، ج 17، ص 27، فرق الشیعه، نوبختی، ص 78 و 90.
7. اثباة الوصیه، مسعودی، ص 231.
8. سوره انبیاء، آیه 105.
9. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 51، ص 224.
10. سوره رعد، آیه 11.
11. قیام و انقلاب مهدی، شهید مطهری، ص 66، به نقل از شیخ صدوق از امام صادق(ع).
12. ینابیع المودة، قندوزی حنفی، ص 188، ذخائر العقبی، محبّ طبری، ص 136، بحارالانوار، ج 51، ص 80.
13. نجم الثاقب، محدث نوری، ص 59.
14. معجم احادیث الامام المهدی، ج 1، ص 344.
15. اثباة الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج 3، باب 34، ص 716.
16. الغیبة، شیخ طوسی، ص 137.
17. سوره قصص، آیه 5.
18. سوره انبیاء، آیه 105.
19. الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، شیخ مفید، ج 2، ص340.
20. خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی، ص 235 ـ 231.
21. انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، علامه حسن زاده آملی، ص159.
22. بنگرید به رساله انّه الحق، همان مؤلّف.
23. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(علیهم السلام)، ج 2، ص233 ـ 232.
24. الغیبة، شیخ طوسی، ص 174 ـ 173.
25. مأخذ قبلی، ص 176 ـ 174.
26. همان، ص 260، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 166، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،همان ص 238.
27. ینابیع المودة، ص 493.
28. بحارالانوار، ج 52، ص 122.
29. ادبیات و تعهد در اسلام، محمد رضا حکیمی، ص 326 ـ 325.
30. بحارالانوار، ج 52، ص 243.
31. همان، مأخذ، ص 243.
32. همان، ص 243 (روایت 82).
33. همان، روایت 98.
34. همان.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
خورشید مهدویت،پرتو،پرتو افشانی،پرتو افشانی خورشید،پرتو افشانی های خورشید،پرتو افشانی های خورشید مهدویت،پرتوهای خورشید،خورشید ما،پرتو امام مهدی(عج)