پیری جوان شد ، و موی سفیدش سیاه شد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

پیری جوان شد ، و موی سفیدش سیاه شد



(حبابه والبیه) تا دوران امامت امام محمد باقر(ع) در حال حیات بود ، او روزی خدمت امام محمد باقر(ع) شرفیاب شد ، حضرت به او فرمودند : ای حبابه ، چه شده که مدتی است نزد ما نمی آیی؟ او گفت: پیر شده ام و موهای سرم سفید شده و غم و اندوهم زیاد گشته است . امام محمد باقر(ع) فرمودند : نزدیک بیا . پس او نزدیک آمد ، حضرت دعایی را خواند که ما متوجه نشدیم چه دعایی بود ، فوری موهای سرش سیاه شده و جوان گشت ، او از این امر خوشحال شد و امام محمد باقر(ع) نیز به خاطر خوشحالی او مسرور گشت . حبابه گفت: شما را سوگند می دهم به حق کسی که برای شما از پیامبران عهد و میثاق گرفته است شما در عالم اَشباح چگونه بودید ؟امام محمد باقر(ع) فرمودند : یا حبابه ، نوراً قبل أن خلق الله آدم(ع) نسبح الله سبحانه فسبحت الملائکه بتسبیحنا ولم تکن قبل ذلک ، فلما خلق الله تعالی آدم(ع) أجری ذلک النور فیه ، ای حبابه ، پیش از آنکه خداوند حضرت آدم(ع) را بیافریند ، ما نوری بودیم که خدای سبحان را تسبیح می گفتیم ، از تسبیح ما ، فرشتگان تسبیح گفتند ، که پیش از ما چنین نبودند ، وقتی خداوند متعال حضرت آدم(ع) را آفرید ، آن نور را در (صلب) او قرار داد .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام محمد بن علی الباقر(ع) - صفحه 565)
پیری جوان شد،موی سفیدش سیاه شد،جوان شدن،سیاه شدن،موی سفید،سیاه شدن موی سفید،موی سفید را سیاه کردن،جوان شدن یک پیر،چیر و جوان،جوان و پیر،موی سفید و سیاه،موی سیاه و سفید