اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
قرآن و عترت(ع)
امروز در روی زمین، کسی که مانند پیغمبر اکرم(ص) و امامان پیشین(ع) آگاه و عالم به همة علوم قرآن باشد، غیر از امام عصر ـ صلوات الله علیه ـ وجود ندارد و بعد از این نیز تا روز قیامت کسی نخواهد بود. این خاندان، راسخان در علم اند. پس اگر تفسیر قرآن از غیر راه اهل بیت (ع) باشد، باطل و مردود است.
بعضی از امور، در زمرة محکات (امور تردید ناپذیر) قرآن و سنت خاتم پیامبران(ص) شمرده می شود، در حالی که ممکن است غبار زمان و نسیان بر آن نشسته باشد؛ مانند فرمودة رسول خدا(ص) در حدیث گران سنگ ثقلین که عالمان هر دو مذهب ـ عامه و شیعه ـ آن را به طور اجماع قطعی الصدور می دانند. آن حضرت در حدیث ثقلین بیان فرمودند:
إنّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ـ أهل بیتی ـ ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا و لن تزلّوا.
من در میان شما دو چیز سنگین گران بها را به جا می گذارم؛ کتاب خدا و عترت ـ اهل بیت ـ ام. مادامی که به آن دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد و هرگز نخواهید لغزید.
این روایت شریف، از جمله روایات متواتر است و فراتر از یکصد روایت در کتاب های معتبر شیعه و سنی با همان مضمون بیان شده است و بیشتر آنها نیز تواتر لفظی دارند.1برای آگاهی بیشتر از این مطلب می توان به کتاب احقاق الحق علامه نور الله شوشتری، عبقات الانوار علامه میرحامد حسین هندی، و الغدیر علامه حاج شیخ عبدالحسین امینی(ره) رجوع نمود.
پس از درک مسلم و متواتر بودن حدیث ثقلین، لازم است به چند نکتة مهم که از آن اتخاذ می شود، توجّه شود:
اول، قرآن و عترت، مورد وصیت پیامبرند، و آن حضرت(ص) کاملاً به آنها نظر داشته است.
دوم، عترت و قرآن توأم با هم هستند.
سوم، مراد از عترت، اهل بیت پیامبر(ص) هستند. که «آیة تطهیر» در شأن ایشان نازل شده، دلیل بر عصمت و طهارت آنهاست.
چهارم، تمسک به عترت(ع) موجب هدایت و رستگاری و سبب منحرف نشدن از راه حق و نلغزیدن همیشگی است. و راه نجات، انحصاراً در تمسک به ایشان و پیروی از اوامر و نواهی یشان می باشد.
به گواهی روایات معتبر رسیده از رسول اکرم(ص) مراد از اهل بیت(ع)، وجود مبارک امیرالمؤمنین، حضرت صدیقة کبری ـ فاطمة زهرا ـ حضرت امام حسن و حضرت امام حسین و نه نفر از اولاد امام حسین(ع) اند. جز این حضرات(ع) احدی عالم به همة علوم و حقایق قرآن و سنت پیغمبر نیست. همة علوم قرآن، پس از پیغمبر(ص) نزد عترت بوده، بیان آن نیز با خود آنان است. به این دلیل است که قرآن مجید به تنهایی و بدون بیان پیامبر و امام منصوب از جانب خدا و منصوص از پیامبر، برای هدایت بشر کافی نیست.
پیغمبر و امام اند که راهنمای به سوی قرآن هستند و هر چه می فرمایند، از قرآن خارج نیست. و قرآن نیز راهنمای به سوی ایشان است.
امام صادق(ع) در تفسیر آیة شریفة:
إنّ هذا القرآن یهدی للّتی هی أقوم.2
قطعاً این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است، راه می نماید.
فرمودند:
یعنی این قرآن به سوی امام راهنمایی می کند.3
همچنین از امام باقر(ع) در تفسیر همین آیه روایت شده است که فرمودند:
[قرآن] به سوی ولایت راهنمایی می کند.4
همچنین از حضرت سجاد(ع) روایت شده است که فرمودند:
هیچ امامی از ما نیست جز آنکه معصوم است و عصمت در ظاهر خلقت شناخته نمی شود. از این جهت است که امام، باید منصوص باشد.
پرسیده شد، معصوم یعنی چه؟ امام(ع) فرموند:
معصوم کسی است که به ریسمان خدا که همان قرآن است، چنگ زده باشد و قرآن، امام را راهنمایی می کند، این معنای فرمودة خداوند است که: «قرآن، هدایت می کند آن را که استقامتش زیادتر است».5
بنابراین مضمون حدیث ثقلین، وجوب عصمت عترت است، اما بیشتر مردم این معنا را نمی دانند. دلیل آن نیز این است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند، کسی که متمسّک به ایشان شود، هرگز گمراه نمی شود و نمی لغزد.
پس هیچ شکی نیست که شخصی که به او چنگ می زنند، باید معصوم واقعی باشد؛ زیرا غیر معصوم مبرّای از خطا نیست، بلکه امکان دارد خطای عمدی نیز مرتکب شود، و کسی را که به او چنگ زده، به گمراهی بیندازد. بنابراین حدیث، علاوه بر آیة تطهیر، نیز عصمت ایشان ثابت و متیقّن می باشد.
ما به عنوان مثال، در این جا نمونه ای را بیان می کنیم: امیر مؤمنان(ع) در احتجاج مقابل شخصی از صحابه، دربارة حضرت فاطمه زهرا(س) به او فرمودند: «به من خبر ده، این قول خداوند متعال:
إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً؛ 6
دربارة چه کسانی نازل شده؛ آیا این آیه در شأن ماست یا دیگران؟» وی گفت: در شأن و حقّ شما نازل شده است. امام(ع) فرمودند: «ای فلان، اگر شاهدانی علیه فاطمه ـ دختر رسول خدا(ص) [نزد تو بیایند] به فاحشه ای شهادت دهند، تو چه خواهی کرد؟» گفت: بر او [حضرت فاطمه(س)] حدّ جاری می کنم، هم چنان که بر سایر زن هایی که این عمل را می کنند، جاری می کنم. پس امیر مؤمنان(ع) فرمودند: «در این صورت، نزد خدا از کفار هستی» گفت: برای چه؟ امام(ع) فرمودند: برای اینکه شهادت خدا را در حقّ او ردّ کردی. خدا به طهارت او شهادت داده ولی تو به ضرر او، شهادت مردم را قبول کردی.» 7
امام ، در بردارنده علوم قرآن
دوازده امام معصوم(ع) که خلفای خدا و حجت های او بر مخلوقات، و جانشینان رسول خدا(ص) هستند ـ به تمام معنی ـ پس از آن حضرت عالم به قرآن می باشند. قرآن از هر جهت، بزرگ ترین آیه و نشانه از میان آیات و نشانه های خداوند است که از جانب او بر رسولش نازل شده و معجزة جاوید خاتم پیامبران تا روز قیامت می باشد.
این کتاب، معانی همة آنچه را در عالم هستی است، در بر دارد. این در برداشتن از جهات مختلف، از جمله: تنزیل، تأویل ظاهری، ظاهرِ ظاهر تا هفت بطن و هفتاد بطن، و باطن، باطنِ باطن تا هفت بطن و هفتاد بطن؛ همچنین معانی ای که بر مطابقت، یا تضمّن، یا التزام، تصریح، اشاره، رمز، منطوق، مفهوم، عموم و خصوص، کلمات، حروف، عدد، حقیقت، حقیقتِ حقیقت و جهات غیر اینها می باشد، که فراتر از شمارش است. همانند کتاب تکوینی که عبارت از کلیة عالم امکان که دارای اطوار، اکوار، ادوار و انواع مخلوقات و اجزا می باشد. نظیر: علوی و علویات، سفلی و سفلیات، ممکنات و مکوّنات، زمانیّات و مکانیات، جواهر و اعراض و مجردات و مادیات که آن نیز از حدّ شماره بیرون است. از همین رو خداوند متعال در وصف قرآن فرموده است:
... تبیاناً لکلّ شیءٍ؛ 8
در آن بیان هر چیزی هست.
و در آیة دیگری فرموده است:
ما فرّطنا فی الکتاب من شیءٍ؛ 9
در آن کتاب چیزی را فرو گذار نکرده ایم.
یا در جای دیگر:
فیه هدیً و رحمةً؛ 10
هدایت و رحمت برای هر چیزی در آن است.
و:
... تفصیل کلّ شی ءٍ؛ 11
تفصیل هر چیزی [در آن است].
پس همان گونه که میان اجزای کتاب تکوینی عالم، نسبت و ارتباطی در نظم و ترتیب وجود دارد که آن را اجمالاً و بر اساس اختلاف سطح عقل های ناقص (بشر) می توان درک کرد، در میان کتاب تدوینی (قرآن) و کلیات و جزئیات متنوع آن نیز بر حسب استعداد و اهلیت داشتن انسان ها اختلاف است. اما انسان های عادی، هر چند دارای عقل سلیم و معلومات زیادی هم باشند، هرگز نمی توانند به عمق آن پی ببرند و آن را به نحو تمام و کمال با حاقّ واقع دریابند.
جز راسخان در علم که دارای عقول کامل بوده و خداوند متعال، ایشان را بر آفرینش آسمان ها و زمین و برنفس های ایشان گواه گرفته است. راسخان در علم، همان چهارده معصوم پاک و طاهر ـ محمد، علی، فاطمه و یازده امام و حجج دیگر از ذریّة پاک و پاکیزة آنان ـ هستند.
بجو از آل احمد رمز قرآن
که نازل شد همه در بیت ایشان
نداند خارجی کو چیست در بیت
که اهل البیت أدرایند بالبیت
اهل خانه از آنچه درون آن است آگاه ترند.
اگر چنین کتاب مبین (روشن)ای، روشنگر نداشته باشد، عقل های ناقص ـ حتی در کامل ترین صورت ـ نمی توانند آن را مورد استفاده قرار دهند. به علاوه، فرو فرستادن چنین کتابی که برای هدایت و راهنمایی بشر است؛ بدون مبیّن، ـ العیاذ بالله ـ نسبت دادن کار بیهوده به خداوند علیم و حکیم است. حال آنکه در این کتاب فرموده است:
و ما خلقنا السّموات و الأرض و ما بینهما لاعبین. 12
آسمان ها و زمین، و آنچه را که میان آن دو است، از روی بازی سرگرمی نیافریدیم.
بنابراین اولین مبیّن قرآن، کسی است که خدا قرآن را برای او نازل فرموده، به او تعلیم داده تا به دیگران آموزش دهد و بیان آن را به عهدة او نهاده است. چنانکه می فرماید:
الرحمن علّم القرآن خلق الإنسان علّمه البیان.13
خداوند بخشایشگر قرآن را تعلیم فرمود انسان را آفرید بیان را بدو آموخت.
مراد از انسان در این آیه، انسان کامل ـ وجود مقدس خاتم الانبیا(ص) ـ است که خداوند، بیان قرآن را به ایشان تعلیم داده تا به مفاد آیة:
و یعلّمهم الکتاب و الحکمة. 14
و به آنها کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد.
آن را به بندگان بیاموزد و راه هدایت را به ایشان نشان دهد، و پس از آن به فرمان خدا، همة علوم و حقایق آن را به وصّی خود ـ امیرالمؤمنین(ع) ـ به وراثت بسپارد. و خداوند متعال در این کتاب شریف آن حضرت را به شرافت « من عنده علم الکتاب؛ کسی که علم کتاب نزد اوست» ستوده است. سپس امیرمؤمنان(ع) آن علم را به امام پس از خود و یکی بعد از دیگری تا به وجود مبارک امام دوازدهم، حضرت بقیة الله ـ ارواحنا فداه ـ سپرده است.
امروز در روی زمین، کسی که مانند پیغمبر اکرم(ص) و امامان پیشین(ع) آگاه و عالم به همة علوم قرآن باشد، غیر از امام عصر ـ صلوات الله علیه ـ وجود ندارد و بعد از این نیز تا روز قیامت کسی نخواهد بود. این خاندان، راسخان در علم اند. پس اگر تفسیر قرآن از غیر راه اهل بیت (ع) باشد، باطل و مردود است.
پی نوشت ها:
برگرفته از: ولایت کلیه. صص 104 ـ 98، با بازنویسی و تلخیص.
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 787 (چاپ امین الضرب)، همچنین کتاب طرائف سید بن طاووس و دیگر کتب شیعه و از کتب عامه چند روایت در صحیح مسلم و مسند احمد بن حنبل و صحیح ترمذی و جامع الاصول و صیح مسلم و سنن ترمذی و سنن دارمی و خصائص نسایی و مستدرک حاکم و ...
2. سورة اسرا (17)، آیة 9.
3. تفسیر صافی، ج 3، ص 180.
4. همان.
5. همان.
6. سورة احزاب (33)، آیة 33.
7. طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 238.
8. سورة نحل (16)، آیة 89.
9. سورة انعام (6)، آیة 38.
10. سورة نحل (16)، آیة 64.
11. سورة یوسف (12)، آیة 111.
12. سورة انبیاء (21)، آیة 16.
13. سورة رحمن (55)، آیات 4 ـ 1.
14. سورة بقره (2)، آیة 129؛ سورة آل عمران (3)، آیة 163؛ سورة جمعه (62)، آیة 2.
قرآن و عترت،عترت و قرآن،کتاب الله و عترتی،انی تارک،انی تارک فیکم الثقلین،انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی،إنّی تارکٌ فیکم الثقلین،لن تضلّوا،لن تضلّوا و لن تزلّوا،إنّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی