اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
پیامبر اسلام(ص) در کتب یهودیان و مسیحیان
سالها پیش از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله تورات و انجیل از ظهور او خبر داده بود و دانشمندان یهودی و مسیحی، اطلاعات روشنی درباره او داشتند و طی تماسهایی، آنها را با شاهان ساسانی در میان می گذاشتند .
بخش مهم آگاهی ساسانیان از ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می تواند مربوط به اطلاع ایشان از نوشته های تورات و انجیل باشد که در آن نوشته ها، به دفعات بشارت ظهور پیامبر موعود درج گشته بود . این حقیقت، بسیار قابل توجه است زیرا که مربوط به عموم پادشاهان ساسانی و آگاهی های آنان می شود و به همین خاطر است که با وجود اشاره کوتاهی در آغاز سخن، مجبور به درج آن در بخش جداگانه شدیم .
در مورد آگاهی های ساسانیان از پیامبر موعود در نتیجه اطلاع از نوشته های تورات و انجیل به یک مورد اساسی باید عنایت داشت و آن این است که متن کتب مذکور در زمان ساسانیان در مقایسه با متن امروزی آنها، کمتر دست خورده و تحریف گشته بود .
اکثر تحریف ها و کاستی های این کتابها به خصوص در مورد اسلام، به بعد از بعثت پیامبر گرامی مربوط می شود که علما و بزرگان یهودی و مسیحی در کتاب های مذهبیشان دست بردند (1) . و اخبار مربوط به حضرت را از بین بردند و اگر این کار را نمی کردند می بایست طبق دستورات کتب مذهبی خود، به حقانیت پیامبر اکرم اعتراف نموده به دین اسلام بگروند که این امر از شوکت و عظمت شان (البته در نظر خودشان) می کاست و نیز از درآمدها و نذورات پیروان یهودی و مسیحی محرومشان می ساخت .
آیاتی از قرآن مجید دلالت دارند که یهودیان و مسیحیان، پیامبر و حقانیت حضرت را مانند فرزندانشان می شناختند (2) و حتی پیش از ظهور ایشان، با ظهور پیامبر موعود، امید فتح و نصرت بر منکرین پیامبر آخرالزمان داشتند (3) اما بعد از بعثت، از راه عناد، کتمان حقیقت نمودند (4) . شاید انتظار داشتند که پیامبر موعود از میان آنان مبعوث گردد! ! . البته عده ای از یهودیان و مسیحیان دانشمند و پارسا با درک حقانیت حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دین اسلام ایمان آوردند (5) .
در زمینه شناخت یهودیان و مسیحیان از پیامبر اسلام حتی قبل از بعثت، دلایل و شواهد فراوانی وجود دارد که چند مورد به عنوان حقیقتی که در تاریخ منعکس شده، نقل می شود:
1 . چون خبر اسلام و پیامبر به مدینه رسید، مردم آن شهر از علمای یهودی که در مدینه و حومه آن ساکن بودند بارها می شنیدند که در معرفی رسول خدا (پیامبر موعود) می گفتند:
«در تورات است که پیامبر آخرالزمان در مکه ظهور خواهد کرد . وقتی که دعوتش را آشکار سازد، قریش که قوم او هستند به مخالفت برخیزند و او را از مکه بیرون کنند و با بسیج لشگر برای جنگ با وی به مدینه بتازند . اما سپس اهل مکه مسخر وی گردند و نام او محمد است که پیامبر به حق باشد» (6) .
از علل اساسی اسلام آوردن مردم مدینه و پایه گذاری حکومت اسلامی همین پیش گویی های تورات بوده است .
2 . یکی از روزهایی که (در دوران کودکی حضرت) نزد «حلیمه » بود جماعتی از مسیحیان او را دیده از «حلیمه » نام و نشان کودک را پرسیدند . با دانستن نام و نشان، تیز در او نگریستند و چند بار او را گردانیده و علامت هایی را می جستند . سپس به همدیگر چنین گفتند:
«صفت و نام این کودک را در انجیل دیده ایم و او پیغمبر آخرالزمان خواهد بود و دین وی بر جمله دین ها غلبه خواهد کرد (7) » . جریان «بحیرای » راهب هم که مشهور است .
3 . بیست تن از مردان حبشی (حتم از علما و دانشمندانشان) برای جستجو از حال و حقیقت پیامبر به مکه آمدند و در مسجدالحرام حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شده سخن ها بگفتند و مسائلی پرسیدند، حضرت به همه پاسخ فرموده ایشان را به اسلام دعوت نمودند، ایشان به گریستن در آمدند (از شوق یافتن پیامبر موعود در تورات و انجیل) و همگی ایمان آوردند (8) .
4 . «هرقل » قیصر روم در جواب نامه پیامبر که وی را به اسلام دعوت فرموده بود، چنین نوشت:
«به راستی من گواهی می دهم که تو فرستاده خدایی، تو را در انجیل نزد خود می یابیم، عیسی بن مریم ما را به تو مژده داده است (9) » .
آن دسته از علمای یهودی و مسیحی که حقیقت را کتمان نمودند در حقیقت، وزر و وبال ناآگاهی نسل های بعد از خود را نیز بر گردن دارند . اکنون که عصر تحقیق و تتبع است و دانشمندان از کوچک ترین آثار باستانی پی به حقایق بزرگی می برند، در درک حقیقت پیامبر موعود تورات و انجیل، عذری مورد قبول نمی باشد . اگر گذشتگان کتمان نمودند راه شناخت هنوز باز است .
علاوه بر مدارک و شواهد بسیار بر پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله - چنان که قرآن می فرماید: «برای اثبات پیامبری تو دلایل روشن فرستادیم (10) » - از متون تورات و انجیل با وجود تحریف ها، هنوز می توان بر حقانیت اسلام و رسول خدا اقامه دلیل نمود; زیرا همه تورات و انجیل حقیقی از بین نرفته است .
علامه طباطبائی در این مورد می فرماید:
«آنچه فعلا در دست آنان متداول است گرچه از دست تحریف در امان نبوده به طور کلی مخالف با تورات اصلی نیست، این مطلب از آیات قرآن به خوبی روشن می شود» (11) .
در این مورد راقم سطور، موارد زیادی در مطالعه تطبیقی قرآن با «تورات و انجیل » و حتی «اوستا» یافته که مضمون ها بسیار به هم شباهت دارند و گاهی عین هم هستند .
یهودیان و مسیحیان در دربار ساسانیان
در تاریخ سلسله ساسانی می یابیم که ایشان با یهودیان و مسیحیان تردد و حشر و نشر داشته حتی در خصوصی ترین مکان های زندگی با آنان دم خور بوده اند . دانشمندان و اسقفهای زیادی از یهودی و مسیحی در دربار ساسانی حضور داشتند و در گفت و گوها و مشاوره ها، حتم به اخبار ظهور پیامبر موعود از متون دینی شان اشاره کرده، شاهان ساسانی را آگاه می ساختند . اخبار حضور این علما و بزرگان را قبلا در قسمت مربوط به آگاهی های خسروپرویز آورده ایم .
الف . یهودیان
ابتدا باید دانست که به نوشته مورخان، ساسانیان قرابت نسبی با یهودیان داشته اند . دینوری می نویسد:
«چون بهمن پسر اسفندیار پادشاه شد، دستور داد بازماندگان اسیرانی را که بخت النصر از بنی اسرائیل گرفته بود، به شام برگردانند و در وطن های خودشان مستقر سازند . «بهمن » پیش از پادشاهی با «ایراندخت » ، دختر «سامال » (سامان) پسر «ارحبعم » (12) پسر «سلیمان » پسر «داود» علیه السلام ازدواج کرده بود و «روبیل » برادر همسرش را پادشاه شام ساخت و به او دستور داد اسیران را بازگردانیده و شهر «ایلیاء» را بازسازی کند و تخت سلیمان را هم برگردانده در جای خود بگذارد ... گویند بهمن در آغاز یهودی شده بود و در پایان، آن آیین را رها کرد و به مجوسیت بازگشت ... و نیز گویند ساسان پسر دیگر بهمن در آن هنگام مردی خردمند و بافرهنگ و فضیلت بود و او پدربزرگ سلسله ساسانی است که پادشاهان ایران زمین بودند (13) » .
همین ساسان پسر بهمن از زن یهودی بهمن متولد شده بود . به نوشته مسعودی: «مادر ساسان بزرگ از اسیران بنی اسرائیل یعنی دختر سامان بوده است (14) » . اما «اردشیر بابکان » پسر «ساسان » کوچک پسر «فافک » پسر «مهریس » پسر ساسان بزرگ پسر «بهمن » پسر «اسفندیار» بوده است (15) .
در تاریخ، ازدواج های دیگری هم بین خانواده ساسانی و یهودیان ایران گزارش شده چنان که می نویسند: یزدگرد اول (399 - 421 میلادی) زوجه ای یهودی به نام «شوشین دخت » دختر «ریش گالوتا» داشت که مادر «نرسی » پسر سوم یزدگرد اول بوده است (16) . محل اصلی سکونت یهودیان در ایران ساسانی شهر اصفهان بوده است .
البته داستان ارتباط ایرانیان و خصوصا شاهان ایرانی با یهودیان به قرن ها قبل از ساسانیان یعنی زمان کوروش هخامنشی باز می گردد که با فتح بابل (در عراق امروزی) اسیران یهودی را به فلسطین بازگردانید (17) ، طلا و نقره های ضبطشده شان را پس داد و در ساختن اورشلیم یاری بسیار نمود و لذا در تورات به لقب مسیح خدا (18) معروف گشت، و همین سیاست تحبیب قلوب یهودیان، از طرف داریوش هخامنشی نیز دنبال گردید (19) .
ب . مسیحیان
در لشگرکشی های پادشاهان ساسانی به سوریه، به دستور آنان تعداد زیادی از مردم شهرهای شام را که مسیحی بودند، به نقاط داخلی ایران کوچانیدند لذا دین مسیحیت در هر گوشه ای از ایران رواج یافت . پیشرفت مسیحیت در ایران تا اندازه ای بود که اسقف مسیحی سلوکیه، تیسفون (پایتخت ساسانیان) ریاست روحانی مسیحیان ایرانی را به عهده داشت . یزدگرد اول چنان سبت به مسیحیان مهربان بود که در منابع مسیحی از او به عنوان «شاه یزدگرد نیکوکار و عیسوی رحیم و مقدس ترین پادشاهان » نام برده شده است .
اسقفان مسیحی از احترام و نفوذ بالایی برخوردار بودند و در مواقعی، به عنوان نماینده عالی رتبه، جهت تحکیم روابط، از طرف دربار ساسانی به دربار روم شرقی (20) و برعکس رفت و آمد داشتند . آنان با نفوذی که داشتند، عیسویان زندانی را آزاد نموده در شهرهای مختلف ایران کلیسا بنا می نهادند و حتی مجمع دینی مسیحی را در سلوکیه تشکیل می دادند . تعداد زیادی از اسقف ها که تا دوازده تن شمرده اند، به دربار ساسانی رفت و آمد داشته، و طرف شور قرار می گرفتند . گاهی مسیحیان در ایران مورد سختی و آزار واقع می شدند اما در همان زمان ها نیز دین مسیحیت در ایران مجاز بوده است و آنها اصول مذهبی خود را در انجمن هائی که در سنوات 410 و 420 در پایتخت ایران تشکیل دادند، برقرار نمودند . کشتارهای بزرگ از عیسویان به ندرت اتفاق می افتاد و غالبا مسیحیان می توانستند به آرامی در تحت حمایت معنوی جاثلیقان و اسقفان خود زیست نمایند (21) .
در این مورد نوشته جالبی از دینوری داریم:
«گویا حضرت عیسی علیه السلام یکی از یاران نزدیک خود را به دربار پادشاه ساسانی ایران اردشیر بابکان فرستاد (22) و او در شهر تیسفون به خانه «ابرسام » وزیر اردشیر فرود آمد چون شب فرا می رسید برای او چراغی افروخته می شد و تمام شب را نماز می گزارد و انجیل تلاوت می کرد و ارسام از داستان و آیین او پرسید و او گفت که فرستاده مسیح عیسی بن مریم علیه السلام است و ابرسام این خبر را به اردشیر بگفت اردشیر او را فراخواند و چون وقار و آرامش او را دید و آن مرد برخی از آیات مسیح علیه السلام را به او نشان داد، اردشیر او را از خود نراند و سخن ناهنجار بدو نگفت (23) » .
پیشرفت مسیحیت در ایران ساسانی به اندازه ای قدرتمند بود که اگر اسلام وارد ایران نمی شد، دین زرتشتی در مقابل دین مسیحی عقب نشینی کرده ایران به کشوری مسیحی مبدل می گشت .
پیش گویی های انبیای قبل
حال به اختصار مواردی از پیش گوئی های انبیای پیشین در مورد ظهور پیامبر موعود را یادآور می گردیم تا معلوم شود که علمای یهودی و مسیحی اولا خود آگاه، به آنها بوده اند و ثانیا در گفت و گو و بحث های درباری، شاهان ساسانی را نسبت به این موضوع مطلع می نمودند و باز یادآوری می نمائیم که قبل از بعثت پیامبر اسلام، چنین پیش گوئی هایی، بیشتر و واضح تر موجود بودند .
الف . تورات
1 . در سفر تثنیه آمده که حضرت موسی علیه السلام به بنی اسرائیل می فرماید:
«خداوند به من گفت آن چه گفتند نیکو گفتند، نبی را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او فرمایم به ایشان خواهد گفت و هرکسی که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود، من از او مطالبه خواهم کرد (24) » .
پیامبری که به گفته حضرت موسی علیه السلام خداوند از برادران بنی اسرائیل مبعوث خواهد نمود و سخنان خود را به دهانش خواهد گذاشت چه کسی می توانست باشد؟ پیامبری که وحی بر زبانش گذاشته شده است و نه مانند موسی علیه السلام در الواح بر او نازل گشته چه کسی بود؟ پیامبری که بعد از موسی آمده و از بنی اسرائیل مانند داود و سلیمان و عیسی نبود چه کسی می توانست باشد جز پیامبر اسلام؟
2 . در وصیت حضرت موسی علیه السلام به بنی اسرائیل هنگام رحلتش چنین آمده:
«این است برکتی که موسی مرد خدا قبل از وفاتش به بنی اسرائیل برکت داده گفت یهوه از سینا آمده از سعیر برایشان طلوع نمود و از (جبل فاران) درخشان گردید . با «کرورهای مقدسین » آمد و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد . به درستی که قوم خود را دوست می دارد و جمیع مقدسان در دست تو هستند و نزد پای های تو نشسته هریکی از کلام تو بهره مند می شوند، موسی برای ما شریعتی امر فرمود که میراث جماعت یعقوب است (25) » .
در مورد این فراز از تورات چند نکته قابل توجه است:
اول: ترجمه بالا مربوط به ترجمه کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) در ایران به سال 1987 میلادی توسط انجمن کتاب مقدس ایران است .
دوم: در نسخه تورات موجود در مجمع علمی اسلامی تهران به شماره 2228، کلمه «برکتی » به صورت «دعای خیر» و کلمه «کرورهای مقدسین » به صورت «ده هزار مقربان » ترجمه گردیده که ترجمه درستی است و در تورات ترجمه شده جدید، چنان که می بینیم تحریف صورت گرفته است (26) عجیب است که تحریف و دست بردن در تورات هنوز هم ادامه دارد! .
سوم: بررسی نسخه های کتاب مقدس به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و غیره که هم اکنون در سراسر جهان رسمیت دارند، رقم همراهان پیامبر موعود را ده هزار قید نموده اند (27) .
چهارم: کوه فاران یا پاران همان کوه مکه است (28) .
با این توضیحات می پرسیم خداوند پس از آن که از سینا برآمد و از سعیر نمودار شد، به چه کسی در کوه فاران نورافشان گشت؟ آن کس که بوده که با ده هزار مقربین وارد مکه شد؟ و در دست راستش شریعتی آتشین قرار داشت؟ .
پی نوشت ها:
1) مورد اشاره به آل عمران: آیه 78 و سوره نساء آیه 46 .
2) بقره: 146، انعام: 20 .
3) بقره: 89 .
4) بقره: 146 .
5) مائده: 70 و 83 - نساء: 164 .
6) سیرت رسول الله، ابن هشام، جلد اول، به ترتیب صفحات 253، 154، 384 .
7) همان .
8) همان .
9) تاریخ یعقوبی: ج 1، ص 443 .
10) بقره: 99 .
11) ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص 348 .
12) این شخص باید رحبعام پسر سلیمان نبی باشد که بعد از او به سلطنت رسید . زنان زیادی - 18 زن و 60 متعه - گرفت و 28 پسر و 60 دختر داشت . داستان او در کتاب دوم تواریخ ایام عهد عتیق (تورات) باب 10 تا 12 آمده است .
13) اخبارالطوال: ص 51 و 52 . مسعودی نیز ازدواج مذکور و باز پس فرستاده شدن اسیران یهودی را تایید می نماید - مروج الذهب: ج 1، ص 53 .
14) مروج الذهب، ج 1، ص 242 .
15) اخبارالطوال، ص 68 .
16) ایران در زمان ساسانیان، کریستین سن، ترجمه رشید یاسمی، انتشارات امیرکبیر، تهران 1367، ص 296 و 298 .
17) تعداد اسرای یهودی آورده شده به بابل 18 هزار نفر بودند که در میانشان هزار پیامبر وجود داشت (تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 78) و تعداد اسرای آزاد شده 42360 نفر یهودی و 7337 نفر کنیز و غلام بود . (تورات، کتاب عزرا، باب 2، بند64) .
18) مسیح یعنی مسح شده و مالیده گشته . این لقب به بزرگان و سلاطین یهودی اطلاق شده زیرا از جمله تشریفات به سلطنت رسیدن، مسح (مالیدن روغن مقدس) بدن و پیکر شاه توسط کاهن بود، بعدا به احترام; هر منجی را مسیح گفتند .
19) تورات، کتاب دوم، تواریخ ایام و کتاب عزرا و کتاب اشعیاء .
20) مادر شیرویه پسر و جانشین خسروپرویز، دختر امپراطور روم شرقی بود .
21) ایران در زمان ساسانیان، فصل ششم، عیسویان ایران .
22) هم زمان بودن حضرت عیسی علیه السلام با اردشیر بابکان محل اشکال است .
23) اخبار الطوال: ص 70 .
24) سفر تثنیه: باب 18، بند18 و 19 .
25) سفر تثنیه، باب 33، بند 1 تا 5 .
26) نقش ائمه در احیاء دین، مرتضی عسکری، قسمت سوم، ص 114 .
27) محمد در تورات و انجیل، عبدالاحد داود، صفحه هفده، مقدمه .
28) همان، صفحه شانزده، مقدمه
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
پیامبر در کتب یهودیان،پیامبر در کتب مسیحیان،پیامبر اسلام و یهود،پیامبر اسلام و یهودیان،پیامبر اسلام و مسیح،پیامبر اسلام و مسیحیان،پیامبر اسلام در کتاب یهود،پیامبر اسلام در کتاب مسیح،یهود و پیامبر اسلام،مسیح و پیامبر اسلام،مسیحیت و پیامبر اسلام،پیامبر اسلام در تورات،پیامبر اسلام در انجیل