اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
روشن شدن زمین به نور امام معصوم(ع)
مردی خدمت امام حسن مجتبی(ع) رسیده و هدیه ای به ایشان تقدیم نمود. حضرت امام حسن(ع) به او فرمودند:
کدام را بیشتر دوست می داری؟ این که بیست برابر هدیه ات را به تو بازگردانم، بیست هزار درهم، یا دری از علم بر روی تو باز کنم تا بدان علم، بر فلان ناصبی که در شهر و دیارت ساکن است، غلبه نموده و ضعفای شهرت را از شرش نجات دهی؟ اگر خوب انتخاب کردی، هر دو را به تو می دهم والّا همان را که انتخاب کرده ای به تو خواهم داد.
آن مرد پرسید: «ای پسر رسول خدا(ص)، آیا غلبه کردن بر آن ناصبی و نجات ضعفای شیعه از شرّ او به اندازة بیست هزار درهم ارزش دارد؟!»
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید:
و من أحیاها فکأنّما أحیا النّاس جمیعاً.1
و هر کس نفسی را حیات بخشد، مثل آن است که همة مردم را حیات بخشیده است.
مردی خدمت امام حسن مجتبی(ع) رسیده و هدیه ای به ایشان تقدیم نمود. حضرت امام حسن(ع) به او فرمودند:
کدام را بیشتر دوست می داری؟ این که بیست برابر هدیه ات را به تو بازگردانم، بیست هزار درهم، یا دری از علم بر روی تو باز کنم تا بدان علم، بر فلان ناصبی که در شهر و دیارت ساکن است، غلبه نموده و ضعفای شهرت را از شرش نجات دهی؟ اگر خوب انتخاب کردی، هر دو را به تو می دهم والّا همان را که انتخاب کرده ای به تو خواهم داد.
آن مرد پرسید: «ای پسر رسول خدا(ص)، آیا غلبه کردن بر آن ناصبی و نجات ضعفای شیعه از شرّ او به اندازة بیست هزار درهم ارزش دارد؟!»
حضرت(ع) پاسخ فرمود: «بلکه بیش از بیست هزار هزار مرتبه از تمام دنیا می ارزد.»
مرد گفت: «یابن رسول الله پس چگونه می توانم آن که ارزش کمتری دارد را انتخاب کنم؟ بلکه ارزشمندتر را انتخاب می کنم، یعنی آموختن علمی که با آن بر دشمن خدا پیروز شده و از دوستانش حمایت کنم.»
امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: «خوب انتخاب کردی.» آن گاه، هم آن علم را به او آموخت و هم بیست هزار درهم را به او بخشید. آن مرد نیز به دیار خود بازگشت و آن ناصبی را محکوم کرد. هنگامی که آن مرد دوباره به محضر امام رسید، امام حسن(ع) به او فرمود:
ای بندة خدا، کسی مثل تو سود نبرد و هیچ کس همانند تو برای خودش دوستی نخرید؛ اولاً محبت خدا، ثانیاً محبت محمد(ص) و علی(ع)، ثالثاً محبت خاندان پیامبر(ص)، رابعاً محبت ملائکة مقرب پروردگار و خامساً محبت برادران مؤمنت را کسب کردی. و به تعداد هر مؤمن و کافری چیزی به دست آوردی که هزار مرتبه از دنیا ارزشمندتر است، پس گوارایت باد.2
این است بهای حیات بخشیدن به نفوس و جان ها در مفهوم قرآنی. اما مهم این است که بدانیم با چه چیزی دل ها زنده می شود تا جان و دل خود و دیگران را بدان حیات بخشیم؟ دل های مردم با جهاد در مقابل خواسته های نفسانی، آمادة دریافت فیض و عطای الهی می گردد. و مهم ترین واجبات شما طبقة علما و فضلا این است که از این فرصت در جهت زنده کردن دل های مردم استفاده کنید. و از اهمّ مصادیق زنده کردن دل ها، شناساندن عقاید اسلام به خصوص امام زمان(ع) به مردم است. و دلیل این مطلب حدیث صحیحی است که از رسول خدا(ص) به ما رسیده است:
من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیّةً.3
هر کس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است.
بنابراین احیای نفوس در این عصر، شناخت امام عصر(ع) و شناساندن آن به مردم و ایجاد ارتباط بین یتیمان آل محمد(ص) و این پدر محجوب و غایب از نظر است؛ زیرا که ارتباط با خدای متعال جز از طریق ارتباط با اهل بیت(ع) محقق نمی شود. و ارتباط با وجود دهنده، جز از طریق ارتباط با واسطة وجود تحقق نمی یابد و هنگامی که می خواهیم شخصیت ایشان را بشناسیم، عقول ما از کار می افتد و راه به جایی نمی برد و چگونه این طور نباشد در حالی که امام رضا(ع) در وصف ایشان می فرماید:
بأبی و أمّی سمیّ جدّی، شبیهی و شبیه موسی بن عمران، علیه جیوب4 النّور تتوقّد بشعاع ضیاء القدس.5
پدر و مادرم به فدایش، نام جدّ مرا دارد، شبیه من و شبیه موسی بن عمران است، بر او جامه ها (نوارهایی) از نور است که از فروغ روشنایی قدس می درخشد.
این ها اوصافی است که عقل را به حیرت و شگفتی می اندازد. کما این که در وصف حضرت مسیح(ع) این تعبیر به کار رفته است:
علیه جلابیب6 النّور؛
بر تن او لباس هایی از نور است.
آن جا که امام رضا(ع) در مناظره با علمای مسیحی خطاب به جاثلیق فرمودند:
ای نصرانی! آیا کتاب اشعیای نبی(ع) را خوانده ای؟
پاسخ گفت: «حرف به حرف آن را می دانم.»
آن گاه به آن دو مسیحی فرمود:
آیا این سخن وی را به یاد دارید که: ای قوم من سیمای سوار بر الاغی را می بینم که جلباب هایی از نور پوشیده و سیمای شترسواری را نیز می بینم که نورش همچون نور ماه است.
آن دو مسیحی پاسخ دادند: «بلی اشعیا(ع) همین را گفته است.»
امام رضا(ع) فرمودند:
ای نصرانی آیا این سخن حضرت عیسی(ع) را نیز در انجیل خوانده ای که گفته: من به سوی پروردگارتان و پروردگار خویش می روم و با رقلیط (احمد) خواهم آمد و اوست که به حق برایم شهادت می دهد همان طور که من شهادت دادم....7
لکن وصف امام مهدی(ع) بلیغ تر از آن است:
علیه جیوب النور تتوقّد بشعاع ضیاء القدس!</P>
با این وجود نمی توانیم به حقیقت جلابیب نور بر عیسی(ع) و جیوب نور بر امام مهدی(ع) پی ببریم.
احادیث اهل بیت(ع) گوهرهای پنهانی هستند و تاکنون به این گنج های معرفت خدای تعالی و معرفت وسایط فیض ایشان(ع) دست نیافته ایم؛ زیرا نیل به این گنج ها امری دشوار است که با بحث و تعمق فکری همانند سایر علوم، حاصل نمی شود بلکه عطای الهی است که به هر کدام از بندگانش که بخواهد، می بخشد.
به راستی که شناخت ولی الله الاعظم(عج) احتیاج به این دارد که خواصّ علمای باتقوا به این کار کمر همت ببندند، کسانی که سال های طولانی مشغول معالجة مشکلات و مسائل فکری بوده اند و عبارت های معصومین(ع) را که در دعاها و زیارت ها آمده، مورد مطالعه و دقت قرار داده اند و گنج های معارف آن را استخراج کرده اند. چه بسا فراوان این عبارت دعای ندبه را خوانده باشیم:
بنفسی أنت من عقید عزٍّ لایسامی.
جانم به فدای عزتمندی که همطرازی ندارد.
اما چقدر برای فهم معنای آن فکر کرده ایم؟ بسیار اندک. پس معنای «عقید عزٍّ» چیست؟ و از چه درخت [عزّت] بلند و پرشاخه ای جدا شده و بلندای این شاخه تا کجا رسیده به طوری که «لایسامی» کسی به بلندای آن نمی رسد.
بیان فعل به صیغة مطلق و مجهول نشانگر این است که ممکن نیست فضل و شرف و منقبتی به پای مقام شریف حضرت مهدی(ع) برسد.
امام مهدی(ع) با بقیة ائمه معصومین(ع) در برخی صفات مشترکند اما علاوه بر آن دارای صفاتی مختص به خود نیز می باشند. از جمله این سخن خدای متعال که می فرماید:
و أشرقت الأرض بنور ربّها و وضع الکتاب و جیء بالنّبیّین و الشّهداء و قضی بیّنهم بالحق و هم لایظلمون.8
و زمین به نور پروردگارش روشن شود و نامة اعمال را در میان بگذارند و پیامبران و گواهان را بیاورند و در میان آن ها به حق داوری شود و بر کسی ستم نخواهد شد.
ظاهر این آیه بیان صحنه ای از روز قیامت است، اما آیا منظور آیه این است که زمین قبل از وقوع قیامت با این نور ربانی روشن می شود و یا آیه می خواهد معنای دیگری را برساند؟
شیخ مفید در الإرشاد و هم چنین شیخ طوسی، شیخ صدوق، فضل بن شاذان نیشابوری و علی بن ابراهیم قمی روایاتی در تفسیر این آیه ذکر کرده اند. از آن جمله است این روایت که علی بن ابراهیم قمی(ره) نقل کرده است:
مفضل بن عمر می گوید: شنیدم که امام صادق(ع) در تفسیر آیة: «و أشرقت الأرض بنور ربّها» می فرماید: و پروردگار زمین، یعنی امام زمین [زمین به نور امامش روشن می شود.] سپس به ایشان عرض کردم: هنگامی که قیام نماید چه می شود؟
فرمودند: در آن هنگام مردم از نور خورشید و روشنایی ماه بی نیاز می گردند و به نور امام اکتفا می کنند.9
هم اکنون زمین با نور خورشید روشن می شود، اما قبل از برپایی قیامت، روزی فراخواهد رسید که پروردگار عالم زمین را با نور ولیّ و حجت خودش روشن خواهد نمود.
این تعبیر امام صادق(ع) که در آن هنگام مردم از نور خورشید و روشنایی ماه بی نیاز شده و به نور امام اکتفا می کنند؛ چه تعبیر حقیقی باشد چه رمزی و اشاره ای، پرده از حقیقتی عظیم برمی دارد و آن این است که امام مهدی(ع) آن سرّ بزرگ ربانی هستند که وقتی از عالم غیب پا به عالم شهود می گذارند، اشعة بدن شریفش و جیوب نوری که خداوند تنها به ایشان اختصاص داده، جایگزین نور خورشید و روشنایی ماه می گردد، همان طورکه اشعة نفس مبارک ایشان نیز بر نفوس بشر تابیده و معادن انسانیت را از قوه به فعلیت می رساند؛ چرا که مردم به فرمودة رسول خدا(ص) معادنی هستند همانند معادن طلا و نقره. با این اوصاف ما چگونه قادر به شناخت چنین شخصیتی هستیم؟
پیامبر اکرم(ص) دو زره داشتند که آن دو از جمله میراث های نبوت، نزد ائمه(ع) بود. یکی ازآن دو زره علامت امامت عام بود. و ائمه(ع) وقتی آن را می پوشیدند، هم اندازة قامت آن ها بود، چرا که از نشانه های امامت این است که زره رسول الله(ص) متناسب قامت امام است. همان طور که امام باقر(ع) فرمودند:
امام دارای ده علامت است... و اگر زره رسول خدا(ص) را بپوشند، هم اندازه ایشان است در حالی که بر قامت سایر مردم بلند است.10
این اولین زره بود، اما زره دوم مخصوص امام مهدی(ع) است و بر قامت هیچ کس جز وجود مبارک ایشان مناسب نیست. امام صادق(ع) فرمودند:
هر کس از ما که سلاح به او برسد، امام است. و پدرم زره رسول خدا(ص) را پوشید اما به زمین کشیده می شد و من هم پوشیدم باز هم چنان شد ولی قائم ما وقتی آن را می پوشد متناسب قامت وی است.11
لذا می توان گفت که آن زره را خداوند متعال نشانة خاص خاتم الانبیاء رسول الله(ص) و خاتم الاوصیاء امام مهدی(ع) قرار داده است. و مناسب قامت هیچ کس دیگری حتی امیرالمؤمنین(ع) که افضل اولین و آخرین بعد از پیامبر(ص) است، نمی باشد.
چرا که بزرگ ترین مدار و سلسلة دایرة وجود، نبوت و امامت می باشند. و ختم مدار نبوت با رسول الله(ص) بوده و ختم امامت با امام مهدی(ع) می باشد. بنابراین جای تعجب نیست که برخی صفات و ویژگی ها مختص امام مهدی(ع) بوده و با جدشان رسول الله(ص) در آن اوصاف مشترکند. و البته پیامبر اکرم(ص) «الخاتم لماسبق و الفاتح لما استقبل؛12 پایان دهندة کلّ مراحل پیشین و آغازگر مرحلة جدید» است اما صاحب الزمان(ع) خاتم مطلق است.
و لذا از جملة اوصاف امام مهدی(ع) این است:
المنتهی إلیه مواریث الأنبیاء ولدیه آثار الأصفیاء.13
میراث های ابنیا به وی منتهی می شود و آثار اصفیا و ائمه(ع) نزد ایشان است.
پس او نقطة نهایی سیر در دایرة نبوت و امامت است. و خداوند ثمرات دایرة نبوت را به دست ایشان محقق می سازد و خداوند متعال همة الطاف خاصه ای را که بین انبیا و اولیائش توزیع نموده، در وی جمع می کند. و جملگی آنچه را که به نوح و ابراهیم و موسی و عیسی(ع) عطا نموده، به خاتم ائمه(ع) و تحقق بخش اهداف انبیا یعنی امام زمان(ع) نیز عطا فرموده است.
این است امام زمان(ع) که هر قدر پروانة عقل و اندیشه انسان به شعلة چراغ وجود ایشان نزدیک تر می شود، بر حیرت و سرگشتگی اش افزوده می گردد.
یقیناً شناخت و معرفت یافتن نسبت به امام زمان(عج) نیاز به اذن خاص الهی دارد:
و ما تشاءون إلّا أن یشاء الله ربّ العالمین.14
و شما نمی خواهید مگر آنچه را که پروردگار جهانیان خواسته باشد.
و لذا بر ما واجب است که از خداوند متعال بخواهیم که امام زمان(ع) را به ما بشناساند، همان طور که در دعا می خوانیم:
أللّهمّ عرّفنی نفسک، فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک، اللّهم عرّفنی رسولک فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک، اللّهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی.15
خداوندا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت؛ خداوندا پیامبرت را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی، حجتت را نخواهم شناخت؛ خداوندا حجتت را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد.
اگر معرفت امام عصر(ع) امر ساده ای بود، به این دعا و تضرع نیازی نبود. لذا این معرفت از نعمت هایی است که نیازمند رحمت و اذن خاص پروردگار عالم است.
اما آنچه که ما می توانیم انجام دهیم این است که شبانه روز به یاد خدا و یاد امام زمان(ع) که به نوعی یاد خداست، مداومت کنیم. پس روز خود را با ذکر اسم شریف ایشان آغاز و بدان نام مبارک ختم کنید. و درهر جا که بودید، در محافل و مجالس خود، ایشان را یاد کنید. شاید نظر لطفی به ما کند که یک نگاه او عالمی را بر هم می زند.
آقای من! ای حجت خدا در زمین... چه شخصیت ربانی هستی، و چه اسرار الهی در خود پنهان داری؛ ای کتاب مستور و ای صاحب دین مأثور!
در زیارت مولایمان صاحب الأمر(ع) می خوانیم:
سلام الله و تحیّاته و صلواته علی مولای صاحب الزّمان صاحب الضّیاء و النّور و الدّین المأثور و اللّواء و المشهور، و الکتاب المنشور و صاحب الدّهور و العصور.16
سلام خداوند و تحیات و صلواتش بر مولایم صاحب الزمان، صاحب روشنایی و نور، و دین روایت شده و پرچم برافراشته و کتاب نوشته شده و صاحب دوران ها و عصرها.
تو مصداق «و کتاب مسطور فی رقّ منشور؛ کتابی نگاشته شده در طوماری گسترده»17 و «نور علی نور، روشنایی بر روی روشنایی»18 هستی. تو حامل سرّ الهی که در قلب طاهرت مستور و از سایر قلوب پنهان است، می باشی!
این ادعیه و زیارت را بخوانید تا به وسعت سلطنت الهی که خداوند به ولی و حجت خودش، صاحب الزمان(ع) عطا کرده، پی ببرید. در یکی ازآن ها می خوانیم:
سلام بر تو ای حجت خدا بر آنچه در زمین و آسمان است.19
و در زیارت دیگری از آن حضرت(ع) آمده است:
شهادت می دهم که تو حجت خدا بر گذشتگان و هر کس که باقی مانده هستی.20
وقت به ما اجازه نمی دهد که به شرح این معنا بپردازیم که حجت خدا بر گذشتگان و هر کس که باقی مانده، یعنی چه! امام مهدی(ع)، وجه الله است. لکن ایشان چه وجه اللّهی هستند؟ در دعای ندبه می خوانیم:
أین وجه الله الّذی یتوجّه إلیه الأولیاء.
کجاست آن وجه الله که اولیا به سوی او رو می کنند.
و برای فهم معنای این فراز از دعای ندبه، بهتر است که این اولیایی را که به وسیلة وجه الله (امام مهدی(ع)) به خداوند توسل می جویند، بشناسیم. در قرآن کریم در وصف این اولیای الهی چنین آمده:
ألا إنّ أولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الّذین آمنوا و کانوا یتّقون لهم البشری فی الحیاة الدّنیا و فی الآخرة لاتبدیل لکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم.21
آگاه باشید که برای دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمی شوند. کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزگاری می کردند، بشارت است ایشان را در دنیا و آخرت. سخن خدا دگرگون نمی شود. این است کامیابی بزرگ.
و قطعاً این اولیای الهی به این درجة عالی رسیده اند که اهلیت یافته اند تا به وسیلة امام مهدی(ع) ـ روحی و ارواح العالمین له الفداء ـ به شرف توسل به خداوند متعال نایل شوند.
پس [ای صاحب الزمان] تا زمانی که تو را نشناخته ایم و خود را به غیر تو مشغول کرده ایم و با افکارمان از تو دور هستیم هم چنان در فراق خواهیم بود تا این که نظر لطفی به ما افکنی همان طور که به آن مرد حلّی عنایت نمودی، و خداوند قلبش را با محبت اهل بیت(ع) حیات بخشید. آیا قلوب ما را نیز با اکسیر نگاه خود زنده خواهی کرد؟
آن مرد با ایمان حلی هنگامی که مصائب صدیقه کبری حضرت زهرا(س) را به خاطر می آورد و یا می شنید، تاب و توان از کف می داد. و نمی توانست تصور کند که چگونه به خانه فاطمة زهرا(س) هجوم برده و ایشان را کتک زده و پهلویش را شکستند.
آن مرد هر زمان به یاد می آورد که مصیبت حضرت زهرا(س) به آن جا رسید که بقیة عمرش را از رنج و ناراحتی آن روز سپری نموده تا این که لاغر و نحیف همچون شبه گردید و جز پوست و استخوان از او نماند و سرانجام هم وصیت نمود او را شبانه دفن کنند تا ظالمان به ایشان در تشییعش شرکت نکنند؛ صبر از کف می داد و به ذکر این مصائب و ظلم ظالمان به حضرت زهرا(س) می پرداخت.
تا این که خبر به گوش والی شهر حله رسید. دستور داد او را دستگیر و شکنجه کردند و آنقدر زدند تا تمام دندان هایش ریخت و زبانش قطع گردید، چنان که برخی از شکنجه گران گفتند: دیگر بس است.
اما به این هم اکتفا نکردند بلکه بینی اش را سوراخ کرده و طنابی از آن عبور داده و او را در بازار گرداندند تا مایة عبرت دیگران شود. آن گاه جنازة نیمه جان او را در خانه اش انداختند و بازگشتند.
روز بعد مردم با کمال تعجب او را دیدند که نماز می خواند در حالی که کاملاً سالم است و هیچ اثری از ضرب و شتم روز قبل در بدنش شماهده نمی شود. بلکه علی رغم سن زیادش، چهره ای شاداب و جوان و نورانی یافته است. از آنچه که برایش رخ داده سؤال کردند. گفت: هنگامی که مرا با آن حال رها کردند، دانستم که لحظات آخر عمرم می باشد و مرگ را با چشمم مشاهده می کردم. خواستم مولایم حجت بن الحسن(ع) را صدا بزنم اما نتوانستم. لذا با قلبم ندا دادم: «یا صاحب الزمان» که به ناگاه ایشان را در کنارم نشسته یافتم. به من نگاهی انداخت و دستش را بر بدنم گذاشت. آن گاه فرمود: برخیز و برای تحصیل روزی خانواده ات تلاش کن. من هم برخاستم در حالی که از قبل سالم تر و بهترم.
چه رخ داد و چگونه جراحاتش التیام یافت و زبان قطع شده اش دوباره شفا یافت و دندان هایش دوباره رویید. و چگونه چهرة معمولی و چروکیده اش به چهره ای زیبا و نورانی مبدل گشت؟ این چه اکسیری است که تنها با یک تماس و در یک نقطه، این چنین تبدیل و تغییری در کل بدن آن مؤمن ایجاد نمود؟
اکسیر، آن طور که می گویند باعث انقلاب و دگرگونی در ماهیت اشیا می شود. اما این دگرگونی محدود است، نه به این شکل ریشه ای و اساسی.
بلی چنین اتفاقی رخ داد و همانند آن ممکن است برای شما نیز حاصل شود. اگر یک گام به سمت مولا برداشته و استحقاق یک نگاه او را بیابید، انقلابی عظیم در عالم ملک و ملکوت شما پدید می آید!
همان طور که آن مرد مؤمن گفت، نیازی نیست که با دستش همة جراحات را لمس کند تا التیام یابد، چرا که آن دست، دست ولیّ خدا و در واقع یدالله تعالی است.
صلوات خدا بر تو، صلوات خدا بر تو، صلوات خدا بر تو به عدد آنچه در علم خداست؛ صلواتی ابدی تا دوام ملک خدای متعال. اللّهم صلّی علی محمّد و آل محمّد.
پی نوشت ها
* این سخنرانی در تاریخ نیمه شعبان سال 1374 ش ایراد گردیده است.
1. سورة مائده (5)، آیة 32.
2. طبرسی، الإحتجاج؛ ج1 ص11؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص8؛ تفسیر العسکری(ع)، ص347.
3. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، 2/409.
4. «جُیُوب» جمع «جَیب» به معنای یقه پیراهن یا گریبان است.
5. عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص9.
6. «جلابیب» جمع «جلباب» به معنای پیراهن یا لباس گشاد است.
7. عیون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص145.
8. سوره زمر (39)، آیة 69.
9. تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص253.
10. کلینی، الکافی، ج1، ص388.
11. بصائرالدرجات، ص195؛ کلینی، همان، ج1، ص232.
12. کلینی، همان، ج4، ص572؛ جعفربن محمدبن قولویه، کامل الزیارات، ص97.
13. شهید اول، المزار، ص203.
14. سوره تکویر (81)، آیة 29.
15. کلینی، همان، ج1، ص337.
16. مجلسی، بحارالانوار: 102/83؛ مصباح الزائر، ص312.
17. سورة طور (52)، آیات 3ـ2.
18. سورة نور (24)، آیة 35.
19. مجلسی، همان، ج99، ص116؛ السّلام علیک یا حجّة علی من فی الأرض و السّماء
20. شهید اول، همان، ص203؛ أشهد أنّک الحجّة علی من مضی و علی من بقی.
21. سورة یونس (10)، آیات 64ـ62.
زمین،نور زمین،روشن شدن زمین،زمین روشن،نور امام،نور امام معصوم،روشن شدن زمین به نور امام،روشن شدن زمین به نور امام معصوم،نور زمین،نور در زمین،زمین چگونه روشن می شود؟،نورانی شدن زمین،زمین نورانی،اثر نور امام،اثرات نور امام،اثر نور امام در زمین،اثرات نور امام در زمین،نور امامان