اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
شجاعت های امیرالمومنین علی(ع) در جنگ احد
روحیه قریش بر اثر شکست در جنگ بدر سخت افسرده شده بود، و براى گرفتن انتقام کشته شدگان خود و جبران این شکست بزرگ تصمیم گرفتند با نیروى فراوان و مجهز به مدینه حمله کنند.
عوامل اطلاعاتى پیامبر اسلام (ص) تصمیم قریش را در این زمینه به آن حضرت گزارش کردند. پیامبر براى مقابله با دشمن شوراى نظامى تشکیل داد. گروهى از مسلمانان نظر دادند که بهتر است ارتش اسلام از مدینه بیرون رود و در بیرون شهر با دشمن بجنگد.
پیامبر با هزار نفر مدینه را به سوى کوه احد در سمت شمال شهر ترک گفت.
در بین راه سیصد نفر از هوادان عبدالله بن ابى، منافق مشهور، به تحریک وى به مدینه بازگشتند و تعداد نیروهاى اسلام به هفتصد نفر کاهش یافت. بامداد روز هفتم شوال از سال سوم هجرت در دامنه کوه احد دو لشکر در برابر هم صف آرایى کردند.
پیامبر اسلام پیش از آغاز جنگ، با یک دید نظامى، میدان جنگ را مورد بررسى قرار داد و نظرش به نقطهاى جلب شد که ممکن بود دشمن در گرماگرم جنگ از آن نقطه نفوذ کرده از پشت سر به مسلمانان حمله کند. از این نظر افسرى بنام «عبدالله بن جبیر» را با پنجاه نفر تیرانداز روى تپهاى مستقر ساخت تا از رخنه احتمالى دشمن از آن نقطه جلوگیرى کنند و دستور داد به هیچ وجه نباید آن نقطه حساس را ترک کنند چه مسلمانان پیروز شوند و چه شکست بخورند.
از طرف دیگر در جنگهاى آن زمان، پرچمدار، نقش بسیار بزرگى داشت و از اینرو پرچم را همیشه به دست افرادى دلیر و توانا مى سپردند. استقامت و پایدارى پرچمدار و اهتزاز پرچم در رزمگاه، موجب دلگرمى جنگجویان بود، و برعکس، کشته شدن پرچمدار و سرنگونى پرچم مایه تزلزل روحى آنان مى گردید، به همین جهت پیش از آغاز جنگ به منظور جلوگیرى از شکست روحى سربازان، چند نفر از شجاعترین رزمندگان به عنوان پرچمدار تعیین مى گردید.
در این جنگ نیز قریش به همین ترتیب عمل کردند، و پرچمدارانى از قبیله «بنى عبدالدار» که به شجاعت معروف بودند، انتخاب کردند ولى پس از آغاز جنگ پرچمدار آنان یکى پس از دیگرى به دست تواناى على(ع) کشته شدند و سرنگونى پى در پى پرچم باعث ضعف و تزلزل روحى سپاه قریش گردید و افرادشان پا به فرار گذاشتند.
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «پرچمداران سپاه شرک در جنگ احد نه نفر بودند که همه آنها به دست على(ع) به هلاکت رسیدند».(1)
ابن اثیر نیز مى گوید: «کسى که پرچمداران قریش را شکست داد، على(ع) بود.»(2)
به روایت مرحوم شیخ صدوق، على(ع) در احتجاجهاى خود در شوراى شش نفرى که پس از مرگ عمر، جهت تعیین خلیفه تشکیل گردید، روى این موضوع تکیه نمود و فرمود:
شما را به خدا سوگند مى دهم آیا در میان شما کسى جز من هست که نه نفر از پرچمداران بنى عبدالدار را (در جنگ احد) کشته باشد؟
سپس امام افزود: پس از کشته شدن این نه نفر بود که غلام آنان بنام «صواب» که هیکلى بس درشت داشت، به میدان آمد و در حالى که دهانش کف کرده و چشمانش سرخ گشته بود، مى گفت: به انتقام اربابانم جز محمد را نمى کشم. شما با دیدن او جاخورده خود را کنار کشیدید ولى من به جنگ او رفتم و ضربات متقابل بین من و او رد و بدل شد و من آنچنان ضربتى بر او وارد کردم که از کمر دو نیم شد.
اعضاى شورا، همگى سخنان على (ع) را تصدیق کردند.(3)
بارى، سپاه قریش هزیمت یافت و افراد تحت فرماندهى عبدالله بن جبیر با دیدن این صحنه خواستند به منظور جمع آورى غنایم، منطقه استقرار خود را رها کنند. عبدالله فرمان صریح پیامبر(ص) را به آنها یاد آوری کرد ولی آنها ترتیب اثر نداده و بیش از 40 نفرشان از تپه سرازیر شده به دنبال غنائم رفتند و عبدالله بن جبیر با کمتر از ده نفر همانجا ماند.
در این هنگام خالد بن ولید که با گروهى سواره نظام در کمین آنان بود، چون این وضع را دید، به آنان حمله کرد و پس از کشتن آنان از پشت جبهه به مسلمانان یورش برد و این همزمان شد با بلند شدن پرچم آنان توسط یکى از زنان قریش بنام «عمره بنت علقمه» که جهت تشویق سربازان قریش به میدان جنگ آمده بودند.
از این لحظه، وضع جنگ بکلى عوض شد، آرایش جنگى مسلمانان بهم خورد، صفوف آنان از هم پاشید، ارتباط فرماندهى با افراد قطع گردید و مسلمانان شکست خوردند و حدود هفتاد نفر از مجاهدان اسلام، از جمله «حمزه بن عدالمطلب» و «مصعب بن عمیر» یکى از پرچمداران ارتش اسلام، به شهادت رسیدند.
از طرف دیگر ،چون شایعه کشته شدن پیامبر در میدان جنگ توسط دشمن پخش گردید، روحیه بسیارى از مسلمانان متزلزل شد و در اثر فشار نظامى جدید سپاه شرک، اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان عقب نشینى کرده و پراکنده شدند، و در میدان جنگ جز افرادى انگشت شمار در کنار پیامبر نماندند و لحظات بحرانى و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام فرا رسید.
در اینجا بود که نقش على(ع) نمایان گردید زیرا على(ع) با شجاعت و رشادتى بى نظیر در کنار پیامبر شمشیر مى زد و از وجود مقدس پیشواى عظیم الشان اسلام در برابر یورشهاى مکرر فوجهاى متعدد مشرکان حراست مى کرد.
«ابن اثیر» در تاریخ خود مى نویسد:
پیامبر اسلام(ص) گروهى از مشرکین را مشاهده کرد که عازم حمله بودند، به على دستور داد به آنان حمله کند، على(ع) به فرمان پیامبر به آنان حمله کرد و با کشتن چندین تن موجبات تفرق آنان را فراهم ساخت. پیامبر سپس گروه دیگرى را مشاهده کرد و به على(ع) دستور حمله داد و على آنان را کشت و متفرق ساخت. در این هنگام فرشته وحى به پیامبر عرض کرد: این، نهایت فداکارى است که على(ع) از خود نشان مى دهد. رسول خدا فرمود: او از من است و من از او هستم. در این هنگام صدایى از آسمان شنید که مى گفت: «لاسیف الا ذوالفقار، ولافتى الا على»(4)
«ابن ابى الحدید» نیز مى نویسد:
هنگامیکه غالب یاران پیامبر پا به فرار نهادند، فشار دستههاى مختلف دشمن به سوى پیامبر بالا گرفت. دستهاى از قبیله «بنى کنانه» و گروهى از قبیله «بى عبد مناه» که در میان آنان چهار جنگجوى نامور به چشم مى خورد، به سوى پیامبر یورش بردند. پیامبر به على (ع) فرمود: حمله اینها را دفع کن. على (ع) که پیاده مى جنگید، به آن گروه که پنجاه نفر بود حمله کرده و آنان را متفرق ساخت. آنان چند بار مجددا گرد هم جمع شده و حمله کردند، باز هم على (ع) حمله آنان را دفع کرد. در این حملات، چهار نفر از قهرمانان مزبور و ده نفر دیگر که نامشان در تاریخ مشخص نشده است، به دست على (ع) کشته شدند.
«جبرئیل» به رسول خدا گفت: راستى که على (ع) مواسات مى کند، فرشتگان از مواسات این جوان به شگفت در آمدهاند.
پیامبر فرمود: چرا چنین نباشد، او از من است و من از او هستم. جبرئیل گفت: من هم از شما هستم. آن روز صدایى از آسمان شنیده شد که مکرر مى گفت: «لاسیف الا ذوالفقار و لا فتى الا على». ولى گوینده دیده نمى شد. از پیامبر سوال کردند که گوینده کیست؟ فرمود جبرئیل است.(5)،(6)
پی نوشت:
(1). شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبه بصیرتى، (بى تا) ص 47.
(2). ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه".ق، ج 2، ص 154.
(3). الخصال، تصحیح: على اکبر غفارى، قم، منشورات جامعه المدرسین فى الحوزه العلمیه بقم، 1403 ه".ق، ص 560.
(4). الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه".ق، ج 2، ص 154.
(5). ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، 1378 ه".ق، ج 14، ص .253 خوارزمى نیز در کتاب «المناقب» صفحه 223 روایت مى کند که على (ع) در جریان شورا، به این مواسات که نداى آسمانى را در پى داشت، بر اعضاى شوار احتجاج کرد.
(6). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (علیه السلام)، قم، 1390ش، چاپ بیست و سوم، ص 45.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی
جنگ احد،امیرالمومنین در جنگ احد،امام علی در جنگ احد،حضرت علی در جنگ احد،علی بن ابیطالب در جنگ احد،امام علی بن ابیطالب در جنگ احد،امیرالمومنین علی در جنگ احد،شجاعت امیرالمومنین،شجاعت علی،شجاعت حیدری،شجاعت امام علی،شجاعت حضرت علی،شجاعت علی بن ابیطالب،شجاعت های امیرالمومنین،شجاعت های امام علی،شجاعت های حضرت علی،شجاعت های علی،شجاعت های حیدری،شجاعت های علی بن ابیطالب،شجاعت های امیرالمومنین علی،شجاعت های امیرالمومنین در جنگ احد