سخنان امام جواد(ع) در سنین خردسالی
در زمانی که امام جواد(ع) کودکی (دو سال و یک ماهه) بود که چهره زیبایش گندمگون بود ، عده ای ناباوران و تشکیک ورزان (که خدا لعنتشان کند) می گفتند: (العیاذ بالله) امام جواد(ع) از امام رضا(ع) نیست ، بلکه از غلام او ، بنام سفیف سیاه است . و می گفتند: از لؤلؤ است . این در حالی بود که امام رضا(ع) در خراسان و در نزد مأمون بود ، آنان امام جواد(ع) را به مکه نزد قیافه شناسان بردند تا نسب او را شناسایی نمایند ، آنان در اجتماع مردم در مسجد الحرام آن کودک زیبا را به قیافه شناسان نشان دادند . وقتی قیافه شناسان به امام جواد(ع) با دیده دقیق و تیزبین خود نگاه کردند ، محو جمال امام جواد(ع) شدند ، با رو به سجده افتادند . آنگاه برخاسته و رو به آن ناانصافان کرده و گفتند: وای بر شما ، آیا کودکی را که همانند ستاره درخشان و نور فروزان است به امثال ما نشان می دهید؟ سوگند به خداوند ، او دارای حسبی نیکو ، نژادی پاک و خالص است ، سوگند به خداوند ، نطفه او به جز در صلب های نیکو و رحم های پاک ، پرورش نیافته است ، سوگند به خداوند ، او جز از فرزندان امیرالمونین علی(ع) و رسول الله(ص) نیست ، برگردید و از خداوند پوزش طلبیده و استغفار نمایید و در مورد همچو فرزندی شک و تردید ننمایید . در این هنگام وجود نازنین امام جواد(ع) (که کودکی دو ساله و یک ماهه بود) لب به سخن گشودند و با زبانی که از شمشیر برّان تر بود با فصیح ترین بیان فرمودند : الحمدللَّه الّذی خلقنا من نوره بیده ، واصطفانا من بریّته ، وجعلنا أمناءه علی خلقه ووحیه . معاشر الناس ، أنا محمّد بن علیّ الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمّد الباقر بن علیّ سیّد العابدین بن الحسین الشهید بن أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب علیهم السلام وابن فاطمه الزهراء علیها السلام وابن محمّد المصطفی(ص) ففی مثلی یشکّ ؟ وعلیَّ وعلی أبویَّ یفتری واُعرض علی القافه؟ سپاس خدایی را که ما را با دست قدرت خویش از نور خود آفرید ، و از میان مخلوقاتش برگزید ، و ما را امین بر وحی خود و بر مردم قرار داد . ای مردم ، من محمّد(ع) بن علی الرضا(ع) بن موسی الکاظم(ع) بن جعفر الصادق(ع) بن محمّد الباقر(ع) بن علی سیّد العابدین(ع) بن الحسین الشهید(ع) بن امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب(ع) هستم ، من فرزند فاطمه زهرا(س) و فرزند محمد مصطفی(ص) هستم . آیا در نسب همچو من (که دارای چنین نسب والایی هستم) شک و تردید راه دارد ؟ آیا بر من و پدر و مادر من افترا بسته و به قیافه شناسان ارائه می شود ؟ امام جواد(ع) فرمودند : واللَّه ، إنّنی لأعلم بأنسابهم من آبائهم ، إنّی واللَّه ، لأعلم بواطنهم وظواهرهم ، وإنّی لأعلم بهم أجمعین ، وما هم إلیه صائرون ، أقوله حقّاً ، واُظهره صدقاً وعدلاً ، علماً ورّثناه اللَّه قبل الخلق أجمعین ، وبعد بناء السماوات والأرضین . وأیم اللَّه ، لولا تظاهر الباطل علینا ، وغلبه دوله الکفر ، وتوثّب أهل الشکوک والشرک والشقاق علینا ، لقلت قولاً یتعجّب منه الأوّلون والآخرون . سوگند به خدا ، من به نژاد و نسب شما از پدرانتان آگاه تر هستم ، سوگند به خدا، من به باطن و ظاهر شما آگاهم ، و از همه آنها و از تمام افکارتان و آنچه در پیش دارید آگاهم ، این مطلب را با حق و واقعیت می گویم ، و با راستی و عدل آن را آشکار می نمایم ، که این دانشی است که خداوند متعال آن را پیش از آفرینش همه مخلوقات و پس از بنای آسمان ها و زمین ها به ما ارزانی داشته است . سوگند به خدا ، اگر نبود که اینک باطل بر ما چیره گشته و غلبه با دولت کفر است و حرکت ناباوران ، مشرکان و سرکشان بر علیه ما است ، سخنی را ابراز می کردم که پیشینیان و آیندگان در شگفت می شدند .آنگاه امام جواد(ع) دست مبارک خود را بر دهان خویش گذاشته ، سپس به خویشتن خطاب فرمودند : ای محمد ، آرام و خاموش باش و سکوت اختیار کن ، آن چنان که پدران تو سکوت اختیار کردند ، و این آیه شریفه را تلاوت فرمودند: (فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِن الرُّسُلِ وَلاتَسْتَعْجِلْ لَهُمْ...) (سوره احقاف , آیه 35) ، (پس صبر کن آن گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند و برای (عذاب) آنان شتاب مکن...) . در این هنگام مردی که در کنار امام جواد(ع) بود آمد و دست مبارکش را گرفت و او را از میان جمعیت عبور می داد و مردم برای او کوچه باز می کردند . راوی می گوید : دیدم که بزرگانی از اطرافیانش به امام جواد(ع) نگاه می کنند و این آیه را می خوانند : (اَللَّهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه) (سوره انعام ، آیه 124) ، (خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را در کجا قرار دهد) ، پرسیدم: اینان چه کسانی هستند؟ گفتند: گروهی از طایفه بنی هاشم از فرزندان عبدالمطلب هستند . راوی می گوید: این خبر به محضر مبارک امام رضا(ع) رسید و امام رضا(ع) از رفتاری که آن ناباوران با فرزند عزیزش امام جواد(ع) داشتند ، آگاه شد . در این حال ، امام رضا(ع) ، خدای را سپاس فرمود ، آنگاه روی مبارک به برخی از حاضرین از شیعیان خویش نموده و فرمودند : آیا می دانید به همسرِ رسول خدا(ص) ، (ماریه قبطیّه) ، چه تهمتی زدند ؟ و به هنگام ولادت فرزندش ابراهیم بن رسول الله(ص) چه افترایی به او بستند؟ آنگاه این قصه را با همه تفصیلش بیان فرمودند .
(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام محمد بن علی التقی الجواد(ع) - صفحه 709)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
سخنان امام جواد،سخن امام جواد،سخن های امام جواد،امام جواد در خردسالی،خردسالی امام جواد،امام جواد در سنین خردسالی،سنین خردسالی امام جواد،سخنان امام جواد در خردسالی،سخن امام جواد در خردسالی،سخنان امام جواد در سنین خردسالی،سخن امام جواد در سنین خردسالی،کلام امام جواد در سنین خردسالی،جملات امام جواد در سنین خردسالی،امام جواد در سن خردسالی،سخن گفتن امام جواد،سخن گفتن امام جواد در خردسالی،سخن گفتن امام جواد در سنین خردسالی،سخنان امام تقی،سخنان امام محمد تقی،سخنان امام الاجواد،سخنان امام جوادالائمه،سخنان امام نهم(ع)