اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

تحفه پروردگار و هدیه خدا به رسول الله(ص) چیست؟

تحفه پروردگار و هدیه خدا به رسول الله(ص) چیست؟



روزی رسول خدا(ص) در سرزمین ریگزار ابطح نشسته بودند ، عموی بزرگوارش حضرت حمزه(ع) و عموی دیگرش عبّاس و پسر عمویش علی بن ابی طالب(ع) با جمع دیگری که عمّار بن یاسر و منذر بن ضحضاح و ابوبکر و عمر بودند در خدمت آن حضرت حضور داشتند ، ناگهان جبرئیل امین(ع) در آن صورت عظیم خود و در حالی که بال هایش را گسترده و مشرق تا مغرب را گرفته بود فرود آمد ، و عرض کرد : ای محمد(ص) ، خداوند بلند مرتبه برایت سلام می رساند و می فرماید : باید چهل شبانه روز از خدیجه(س) دوری اختیار کنی . این مطلب بر رسول خدا(ص) دشوار و گران آمد ، زیرا به همسرش حضرت خدیجه(س) دوستی و علاقه فراوانی داشت . بعد از این فرمان الهی ، رسول الله(ص) چهل شبانه روز از حضرت خدیجه(س) دوری گزید ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و شب زنده داری می پرداخت ، و در ضمن توسّط عمّار برای حضرت خدیجه(س) پیغام فرستاد که : ای خدیجه(س) ، گمان مبری که این کناره گیری من از تو به خاطر بی اعتنائی یا کدورتی باشد ، بلکه پروردگارم چنین فرمانی داده تا آنچه اراده فرموده محقّق گردد ، و تو هرگز گمانی جز خیر و خوبی به من نداشته باش . فإنّ اللَّه عزّوجلّ لیباهی بک کرام ملائکته کلّ یوم مراراً . و همانا خداوند تبارک و تعالی روزی چند مرتبه به وجود تو بر فرشتگان بزرگوار خود مباهات می کند ، و هنگامی که شب فرا می رسد درِ خانه را ببند و بستر خود را گسترده و با فکری آسوده استراحت کن ، و من در منزل فاطمه بنت اسد(س) این ایّام را سپری می کنم ، تا مدّت تعیین شده پایان پذیرد . ولی با این سفارش رسول خدا(ص) و دلداری او ، حضرت خدیجه(س) هر روز چند مرتبه به خاطر جدائی و دوری از رسول الله(ص) دچار غم و اندوه می شد ، تا آنکه چهل روز کامل گردید ، در این هنگام ، امین وحی خدا جبرئیل(ع) محضر رسول خدا(ص) شرفیاب گردید و عرض کرد : ای محمد(ص) ، خداوند بلند مرتبه برایت سلام می رساند و می فرماید : برای پذیرفتن هدیه و تحفه ما آماده باش . پیغمبر اکرم(ص) فرمودند : ای جبرئیل(ع) ، تحفه پروردگار جهانیان و هدیه او چیست ؟ جبرئیل(ع) عرض کرد : نمی دانم . در همین حال ناگهان میکائیل(ع) فرود آمد و به همراه خود طبقی را که بر روی آن دستمالی ابریشمی یا دیبا کشیده شده بود آورد و آن را در مقابل رسول خدا(ص) بر زمین نهاد . جبرئیل(ع) جلو آمد و به پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد : ای محمد(ص) ، پروردگارت فرموده است که امشب با این غذا افطار کن . امیرالمومنین علی(ع) فرمودند : روش پیغمبر اکرم(ص) این بود که هنگام افطار به من دستور می داد در را باز کنم تا اگر کسی می خواست غذا بخورد وارد شود ، ولی در آن شب به من فرمودند : کنار در بنشین و کسی را راه نده ، زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است . امیرالمومنین علی(ع) می فرماید : من کنار در نشستم ، و پیغمبر اکرم(ص) با آن طعام تنها ماند ، سرپوش را از روی طبق برداشت ، در آن خوشه ای خرمای تازه و خوشه ای انگور بود ، رسول خدا(ص) از آنها میل فرمودند ، و بعد از آن آب نوشیدند تا سیراب شدند ، سپس اراده فرمودند که دست های مبارک خود را بشویند ، جبرئیل(ع) بر دست هایش آب ریخت ، میکائیل(ع) آن را شستشو داد و اسرافیل(ع) با دستمالی خشک کرد ، آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند . رسول خدا(ص) برخاستند تا نماز بخوانند ، جبرئیل(ع) پیش آمد و عرض کرد : اکنون وقت نماز خواندن نیست ، بلکه باید به خانه حضرت خدیجه(س) روی و با او همبستر گردی ، خداوند تبارک و تعالی اراده فرموده است امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند . رسول خدا(ص) به دنبال این فرمان فوراً به طرف خانه حضرت خدیجه(س) روان گردید . حضرت خدیجه(س) می گوید : من در این مدّت به تنهائی خو گرفته بودم ، همینکه شب فرا می رسید سر خود را می پوشاندم ، و پرده را می انداختم ، و درب خانه را می بستم ، نماز و دعای خود را می خواندم، آنگاه چراغ را خاموش و در بستر آرام می گرفتم . در آن شب هنوز بین خواب و بیداری بودم که صدای کوبه در را شنیدم ، صدا زدم کیست که در را می کوبد ، دری را که جز محمد(ص) کسی حقّ کوبیدن آن را ندارد . رسول خدا(ص) با کلام دلنشین و لهجه شیرین خود فرمودند : ای خدیجه(س) ، در را باز کن ، من محمد(ص) هستم . حضرت خدیجه(س) گوید : با خوشحالی و شادمانی فراوان برخاستم و در را باز کردم ، رسول خدا(ص) وارد منزل گردید ، برنامه آن حضرت این بود که وقتی وارد منزل می شد ظرف آبی را طلب می کرد ، با آن وضو می گرفت و دو رکعت نماز مختصر می خواند ، سپس در بستر خود قرار می گرفت ، ولی در آن شب ظرف آبی طلب نکرد و آماده برای نماز خواندن نشد ، بلکه مرا طلب کرد و با من همبستر گردید ، پس سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمه ها جاری ساخت ، رسول خدا(ص) در آن شب از من دور نگردید مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه(س) را در وجود خود احساس کردم .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد1 - بخش حضرت فاطمه زهرا(س) - صفحه 426)
هدیه خدا،تحفه خدا،هدیه پروردگار،تحفه پروردگار،هدیه خداوند،تحفه خداوند،هدیه خدا به رسول الله،هدیه خدا به رسول خدا،هدیه خدا به رسولش،هدیه خدا به پیامبر،هدیه خدا به پیغمبر،هدیه خدا چیست،هدیه خدا چیست؟،هدیه خدا به رسول الله چیست؟،فاطمه هدیه خدا،فاطمه هدیه خدا به رسول الله است