اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
ويژگی هاى امام هادی(ع)
ويژگی ها و سیره و زندگانی امام هادی علیه السلام
نام و نسب مبارك امام هادى عليه السلام
امام على فرزند محمد، فرزند على، فرزند موسى، فرزند جعفر، فرزند محمد، فرزند على، فرزند حسين، فرزند على بن ابىطالب كه صلوات خدا بر همه آنان باد.
كنيه امام هادى عليه السلام: ابوالحسن.
القاب شريف امام هادى عليه السلام: هادى، عسكرى، مرتضى، عالم، رشيد، متوكّل، قانع، و...
مادر گرامى امام هادى عليه السلام: سمانة[1].
ولادت امام هادى عليه السلام
آن حضرت در نيمه ماه ذى الحجه سال 212 هجرى متولد شده است، برخى روز دوشنبه سوم ماه رجب سال 214، و برخى جز آن را ذكر كردهاند[2].
شخصيت امام هادى عليه السلام
ـ ابن شهرآشوب مىگويد: او پاكيزه فرزند پارسا، فرزند شكيبا، فرزند پروفا، فرزند راستگو، فرزند سرور، فرزند سجاد، فرزند شهيد، فرزند حيدر، فرزند
عبد مناف... است.
و او دلپسندترين مردم در شكوهمندى، و راستگوترين آنان در سخن، و نمكين آنان در برخورد با خويشان، و كاملترين آنا در برخورد (عاقلانه) با بيگانگان بود. چون سكوت مىكرد هيبت وقارش نمايان مىگشت، و هر گاه سخن مىگفت ارزش او آشكار مىشد، و او از خانه رسالت و امامت و قرارگاه وصايت و خلافت است، او شاخهاى كُهَن و پسنديده از درخت تنومند نبوّت، و ميوهاى چيده و برگزيده از شجره رسالت است[3].
ـ ابن خلّكان درباره شخصيت امام هادى عليه السلام مىگويد: أبوالحسن علي الهادي فرزند محمد الجواد فرزند على امام رضا معروف به عسكرى، يكى از امامان دوازدهگانه نزد مذهب اماميه است، نزد متوكل از او بدگويى كردند و گفتند كه حضرت در خانه خود سلاح و نامهها و جز اينها از شيعيانش را پنهان كرده است، و او را متّهم كردند كه حكومت را براى خود مىخواهد، متوكل شبانه تعدادى از تركها را به منزل حضرت فرستاد، آنان شبانه بىآنكه حضرت متوجه باشد به منزل او يورش بردند، ديدند حضرت در اتاقى كه درش بسته بود تنها است، و لباسى از مو بر دوش، و رو اندازى از پشم بر سر دارد و رو به قبله آياتى از قرآن را مىخواند كه درباره وعده و وعيد الهى است، اين در حالى است كه ميان او و زمين هيچ فرشى جز شن و ماسه حائل نيست، به همان حال او را دستگير و نزد متوكل بردند... چون متوكل او را ديد احترامش كرد و كنار خود نشاند[4].
ـ ابن حجر هيتمى مىگويد: على عسكرى را از آن جهت به اين نام ناميدند
چون او را از مدينه پيامبر به سامرّا ـ كه پادگان نظامى بود ـ آوردند و در آنجا اسكان دادند به اين نام معروف شد. از اين رو او را عسكرى ناميدند و به اين نام مشهور شد، او وارث دانش و سخاوت پدر (بزرگوار) خود بود[5].
ـ شبلنجى مىگويد: مناقب امام هادى عليه السلام بسيار است[6].
ـ شيخ كمال الدين محمّد بن طلحه شافعى مىگويد:
از جمله مناقب آن حضرت ماجرايى است كه همچون گوشوارهها آويزه زينتبخش گوشها [ى مردم] شده است، و آن را ـ از روى علاقه به آن حضرت ـ همچون درهاى گرانبهاى درون صدفها در خود جاى دادهاند، اين ماجرا گواه آن است كه جان (پاك) ابوالحسن عليه السلام از صفات ارزشمند الهى برخوردار، و بر قلّههاى بلندمرتبگىها و درجات والاى خاندان نبوّت جا گرفته است، (و آن ماجرا اين است:...).[7]
بخشى از ويژگیهاى امام هادی عليه السلام
بخشش و كرم حضرت
گروهى از سران شيعه خدمت امام هادى عليه السلام رسيدند و احمد بن اسحاق از دَيْنى كه بر ذمهاش بود خدمت حضرت شكوه كرد، حضرت به وكيل خود ابو عمرو فرمود: ابا عمرو! سى هزار دينار به او، و سى هزار دينار به على بن جعفر بده، و خود نيز سى هزار دينار بردار[8].
زهد امام هادى عليه السلام
سربازان متوكل چون خانه حضرت را بازرسى كردند ديدند حضرت در يك اتقاق دربسته در حالى كه ردايى از مو بر دوش دارد و فرشى جز شن و ماسه ندارد و روى آنها نشسته است[9].
احترام امام هادى عليه السلام نسبت به علماء
از امام حسن عسكرى عليه السلام نقل شده كه به امام هادى عليه السلام خبر رساندند يكى از فقهاى شيعه با يكى از ناصبىها مناظره كرده، و او را شكست داده، و رسوايىهايش را آشكار نموده است، آن شخص خدمت امام عليه السلام رسيد، در صدر مجلس بالشت بزرگى گذاشته بودند و او دور از آنجا نشست، و نزد امام بسيارى از علوىها و بنى هاشم حضور داشتند.
امام او را بلند كرد و جلو آورد تا نزد آن بالش (در صدر مجلس) نشاند، و روى خود را به او كرد، اين امر بر أشراف حاضر در آنجا بسيار گران آمد، علوىها او را از عتاب منزّه مىدانستند، ولى بزرگ هاشميون گفت: اى فرزند رسول خدا! اين گونه يك فرد عامى را بر سادات بنى هاشم از فرزندان ابوطالب و عباس ترجيح مىدهى؟!
فرمود: مبادا از افرادى باشيد كه خداوند درباره آنان فرمود: «آيا كسانى را كه بهرهاى از كتاب يافتهاند نديدى كه چون به كتاب خدا فرا خوانده مىشوند تا ميانشان حكم كند گروهى از آنان به حال اعراض پشت مىكنند»[10] آيا كتاب خدا را
براى داورى مىپسنديد؟ گفتند: آرى.
فرمود: آيا خداوند نمىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد هرگاه به شما گفته شد در مجلسها [براى برادرانتان] جاى بازكنيد، جاى بازكنيد تا خدا براى شما [در بهشت ]جاى بگشايد» تا آنجا كه فرمود: «تا خدا كسانى از شما را كه ايمان آورده و كسانى را كه دانش داده شدهاند رتبهها بالا برد»[11]؟ پس خداوند نمىپسندد براى مؤمن عالم جز اينكه بر مؤمن غير عالم برترى يابد، چنان كه براى مؤمن نمىپسندد جز اين كه بر غير مؤمن برترى يابد.
به من بگوييد آيا خداوند مىفرمايد: «خداوند كسانى از شمارا كه ايمان آوردهاند و كسانى را كه دانش داده شدهاند رتبهها بالا مىبرد» يا مىفرمايد، كسانى را كه شرافت نسبى دارند رتبهها بالا مىبرد؟! آيا خداوند نفرمود: «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند»؟![12] پس چگونه بزرگداشت مرا نسبت به اين شخص ـ كه خدا او را بالا برده است ـ نمىپسنديد؟! شكست دادن اين شخص فلان ناصبى را با برهانهاى الهى كه خدا به او آموخته است برايش برتر از هر شرافت نسبى است[13].
از ادله امامت امام هادى عليه السلام
على بن مهزيار مىگويد: به سامرا ـ كه پادگان نظامى بود ـ رفتم در حالى كه در امامت امام هادى عليه السلام شك داشتم، در يك روز بهارى ديدم حاكم براى شكار از شهر بيرون شد.، او و اطرافيانش لباس تابستانى پوشيده بودند، ولى امام هادى عليه السلاملباس (گرم) نمدى به تن داشت[14] و بر اسب خود نيز نمد انداخته بود، و دمش را
بافته بود، مردم از اين كار او در شگفت بودند و مىگفتند: ببينيد اين مرد مدنى با خود چه كرده است، من پيش خود گفتم: اگر او امام بود چنين نمىكرد. چون مردم به بيابان رسيدند چيزى نگذشت كه ابر سنگينى بالا آمد و باران شديدى در گرفت، همه از شدت باران خيس شدند، و فقط حضرت به سلامت برگشت، پيش خود گفتم: گويا او امام است، گفتم: از او درباره عرق جنب در لباس نمازگزار مىپرسم، و پيش خود گفتم: اگر چهره گشود و پاسخ داد امام است، چون به من نزديك شد چهره گشود و فرمود: اگر جنابت از راه حرام باشد نماز خواندن در آن لباس جائز نيست، و اگر از راه حلال باشد اشكالى ندارد، پس از آن ديگر شبههاى در امامت او نداشتم.[15]
ميراث علمى امام هادى عليه السلام
زيارت جامعه كبيره از مهمترين آثار علمى امام هادى عليه السلام به حساب مىآيد، اين زيارت سرمايه فكرى مهم و اثر علمى جاودان است، كه سرشار است از معارف اصيل و حقايق بنيادى ناب و عقايد بلند و پايههاى حكمت و مضامين بلند، امام هادى عليه السلام به وسيله آن مكتب درخشان اسلام را پربارتر كرد و به آن، عقائد راستين توحيدى الهى را ارمغان داد. اين زيارت گوهر درخشندهاى است كه در درون خود معانى بلند و مضامين برجسته را جاى داده است، از اين رو اين زيارت از ارزشمندترين زيارتهاست و از جايگاه بلند نزد مسلمانان برخوردار است.
و گروهى از فضلا و دانشمندان و اساتيد حوزههاى علميه براى زيارت جامعه شرح نوشتهاند و مطالب دشوار آن و مضامين بلند آن را توضيح دادهاند خدا
پاداش و جزاى خيرشان دهد.
شهادت امام هادى عليه السلام
مسعودى مىگويد: ابوالحسن (امام هادى عليه السلام) بيمار شد و در اثر آن بيمارى در سال 254 هجرى از دنيا رفت، پيش از اين كه از دنيا برود فرزندش ابا محمّد را خواست و نور و حكمت و ميراثهاى پيامبران و سلاح را به او تحويل داد و به او سفارش نمود و درگذشت[16]. خليفه عباسى معتمد[17] يا معتز[18] او را مسموم كرد.
شيخ طوسى قدسسره از ابراهيم بن هاشم قمى نقل كرده كه مىگويد: على بن محمّد ابوالحسن عسكرى در روز دوشنبه سوم ماه رجب 254 از دنيا رفت[19].
[1] و 2 ـ نگاه كن: موسوعه زيارات المعصومين عليهم السلام، ج 4، ص 161 ـ 162.
[2]
[3] ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 400 ـ 401.
[4] ـ وفيات الأعيان، ج 3، ص 272، شماره 424.
[5] ـ الصواعق المحرقة، ص 206 ـ 207.
[6] ـ نور الأبصار، ص 334.
[7] ـ مطالب السؤول، ج 2، ص 145.
[8] ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 409.
[9] ـ راجع وفيات الأعيان، ج 3، ص 272، شماره 424. وقد تقدّم النصّ كاملاً في الصفحة السابقة.
[10] ـ آل عمران: 23.
[11] ـ المجادلة: 11.
[12] ـ الزمر: 9.
[13] ـ احتجاج، ص 454 ـ 455.
[14] ـ التِجفاف: شيء تلبسه الفرس عند الحرب كأنّه درع؛ والجمع تجافيف، قيل سُمّي بذلك لما فيه من الصلابة واليبوسة. مصباح المنير، ج 1، ص 142.
[15] ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 413.
[16] ـ إثبات الوصية، ص 234.
[17] ـ راجع مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 401.
[18] ـ راجع اعلام الورى، ص 339.
[19] ـ مصباح المتهجّد، ص 819 .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
امام هادی،ويژگی امام هادی،ويژگی ها امام هادی،ويژگی هاى امام هادی،ويژگی هاى امام الهادی،ويژگی هاى امام نقی،ويژگی هاى امام علی النقی،ويژگی هاى امام علی النقی الهادی(ع)