کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
ورود امام حسین(ع) به کربلا
ورود امام حسین(ع) به کربلا

امام حسین(ع) در دوم محرّم سال 61 هجرى به اتّفاق یاران خویش به سرزمین کربلا وارد شد، ابتدا به یارانش رو کرد و فرمود:
«اَلنّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلى أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعایِشُهُمْ، فَإِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ»؛ (مردم، بندگان دنیا هستند و دین همانند چیزى است که بر زبانشان باشد، تا آنگاه که زندگى شان [به وسیله آن] پر رونق است آن را نگه مى دارند، ولى هنگامى که با مشکلات آزموده شوند عدد دین داران اندک مى شود).
آنگاه پرسید: آیا اینجا کربلا است!
پاسخ دادند: آرى، اى پسر پیغمبر!
آن حضرت فرمود: «هذا مَوْضِعُ کَرْب وَ بَلاء، ههُنا مَناخُ رِکابِنا، وَ مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَقْتَلُ رِجالِنا، وَ مَسْفَکُ دِمائِنا»؛ (این دیار، جایگاه اندوه و بلا [و سرزمین گرفتارى و آزمون] است، اینجا محلّ خوابیدن شتران ما، و بارانداز کاروان ما، و محلّ شهادت مردان ما و جارى شدن خون ماست).(1)
سپس اصحاب امام(علیه السلام) پیاده شدند. «حرّ» نیز با هزار سوار جنگى در ناحیه دیگرى در مقابل امام(علیه السلام) اردو زد و نامه اى به عبیدالله بن زیاد نوشت و در آن نامه او را از ورود امام حسین(علیه السلام) به کربلا باخبر ساخت.
در روایت دیگرى چنین مى خوانیم:
امام حسین(علیه السلام) فرمود: اسم این مکان چیست؟ پاسخ دادند: کربلا.
فرمود: «ذاتُ کَرْب وَ بَلاء، وَ لَقَدْ مَرَّ أَبِی بِهذَا الْمَکانِ عِنْدَ مَسیرِهِ إِلى صِفّینَ، وَ أَنَا مَعَهُ، فَوَقَفَ، فَسَأَلَ عَنْهُ، فَأُخْبِرَ بِاسْمِهِ»، فَقالَ: «هاهُنا مَحَطُّ رِکابِهِمْ، وَ هاهُنا مِهْراقُ دِمائِهِمْ»، فَسُئِلَ عَنْ ذلِکَ، فَقالَ: «ثِقْلٌ لآلِ بَیْتِ مُحَمَّد، یَنْزِلُونَ هاهُنا»؛
(سرزمین اندوه و سختى، پدرم [امیرالمؤمنین(علیه السلام)] در مسیر جنگ صفّین که من نیز همراه او بودم از این سرزمین عبور کرد، چون به اینجا رسید، ایستاد و از نام آن پرسید. وقتى که نامش را شنید، فرمود: «اینجا محلّ کاروان آنان و جاى ریخته شدن خون هاى پاکشان است).
پرسیدند: از چه خبر مى دهى؟
فرمود: «از حوادث سنگینى براى خاندان پیامبر که روزى در این مکان فرود مى آیند».
سپس امام حسین(علیه السلام) مشتى از خاک گرفت و بویید و فرمود: «هذِهِ وَ اللّهِ هِىَ الاَرْضُ الَّتِی أَخْبَرَ بِها جَبْرَئیلُ رَسُولَ اللّهِ أَنَّنِی أُقْتَلُ فیها، أَخْبَرَتْنِی أُمُّ سَلْمَةَ»؛ (به خدا سوگند! این همان سرزمینى است که جبرئیل به پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) خبر داد که من در آن شهید مى شوم. امّ سلمه [همسر بزرگوار رسول گرامى اسلام] به من خبر داد).
آنگاه امام(علیه السلام) سخن امّ سلمه را این گونه نقل کرد: «روزى جبرئیل نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود و تو هم [اى حسین(علیه السلام)] نزد من بودى، پس گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن و من تو را رها کردم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) تو را در آغوش گرفت و بر دامانش نشاند. جبرئیل از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسید: آیا حسین(علیه السلام) را دوست دارى؟ پیامبر فرمود: آرى. جبرئیل گفت: «فِإِنَّ أُمَّتَکَ سَتَقْتُلُهُ، وَ إنْ شِئْتَ أُریتُکَ تُرْبَةَ أرْضِهِ الَّتی یُقْتَلُ فِیها»؛ (امّت تو وى را خواهند کشت و چنانچه خواسته باشى خاک زمینى را که در آن شهید مى شود به تو نشان دهم؟. پیامبر فرمود: آرى! آنگاه جبرئیل بالش را بر زمین باز کرد و آن زمین را به پیامبر نشان داد)(2)
ابومخنف در کتاب مقتل خویش از کلبى نقل مى کند که امام و حرّ با سپاهیان خود راه مى پیمودند تا آن که در روز چهارشنبه به سرزمین کربلا رسیدند، ناگهان اسب امام حسین(علیه السلام) از حرکت ایستاد. امام(علیه السلام) از آن پیاده شد و سوار بر مرکب دیگر شد؛ ولى آن اسب نیز قدم از قدم برنداشت، اسب هاى متعدّدى عوض کرد، ولى هیچ یک حرکت نکردند. امام(علیه السلام) چون این امر شگفت آور را مشاهده کرد، پرسید: نام این سرزمین چیست؟
گفتند: غاضریّه. فرمود: آیا نام دیگرى دارد؟ گفتند: نینوا.
فرمود: به جز اینها آن را چه مى نامند؟ گفتند: شاطى الفرات (ساحل فرات).
فرمود: آیا باز هم نامى دارد؟ پاسخ دادند: کربلا.
پس آهى کشید و فرمود: «أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ»؛ (دشت اندوه و بلا) است.
سپس افزود: «قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها، فَهاهُنا وَاللّهِ مَناخُ رِکابِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ سَفْکُ دِمائِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ هَتْکُ حَریمِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا، وَ بِهذِهِ التُّرْبَةِ وَعَدَنِی جَدِّی رَسُولُ اللّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ»؛
(همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید. پس به خدا سوگند! خوابگاه شتران ما و جاى ریخته شدن خونمان است. به خدا سوگند! اینجا محلّ هتک حریم ما و کشته شدن مردان و ذبح کودکان ماست. به خدا سوگند! اینجا محلّ زیارت قبور ماست. جدّم رسول خدا مرا به این تربت نوید داده است که در فرموده او تخلّفى نیست).(3)
سرزمین کربلا از خاطره انگیزترین سرزمین هاى کشور اسلام است، سرزمین دلاورى ها و رشادت ها، سرزمین ایثارها و فداکارى ها، و سرزمین پایمردى ها در مسیر هدف.
نام کربلا براى امام حسین(علیه السلام) کاملا آشنا بود، چرا که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در زمان خود از آن خبر داده بود و این خبر را رسول خدا(صلى الله علیه وآله) طبق روایات از جبرئیل، امین وحى خدا شنید، که فرزندت حسین را در این سرزمین شهید خواهند کرد (شهادتى که موج آثارش پهنه تاریخ را فراخواهد گرفت).
حتّى امیر مؤمنان على(علیه السلام) مطابق روایتى هنگامى که از آن عبور مى کرد صحنه هاى آینده این سرزمین را با چشم خود دید و در آنجا نماز گزارد و حسین عزیزش را به پایمردى بیشتر دعوت کرد.
لذا هنگامى که امام حسین(علیه السلام) به این سرزمین موعود رسید، دستور داد بارها را بگشایند و خیمه ها را برپا کنند و فرمود منزلگه مقصود ما همین جاست!(4)

پی نوشت:
(1). مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 237 و بحارالانوار، ج 44، ص 383 .
(2). مجمع الزوائد، ج 9، ص 192.
(3). ناسخ التواریخ، ج 2، ص 168 و رجوع کنید به : اثبات الهداة، ج 5، ص 202 .
(4). گردآوري از کتاب: «عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، انتشارات امام على بن ابى طالب(عليه السلام‏)، قم، 1388 هـ.ش‏، ص 379.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی
ورود امام حسین به کربلا،امام حسین در کربلا،نحوه ورود امام حسین به کربلا،ماجرای ورود امام حسین به کربلا،روز ورود امام حسین به کربلا،ورودیه،قضیه ورود امام حسین به کربلا،در ورود امام حسین به کربلا چه گذشت؟،جمله امام حسین در ورود به کربلا،کلمات امام حسین در ورود به کربلا،کربلا و امام حسین،امام حسین و کربلا
کمک مالی به سایت جامع سربازان اسلام