اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
یکی از برخوردهای امام کاظم(ع) با دشمنانش
شیخ مفید(ره) در (الارشاد) و طبرسی(ره) صاحب تفسیر (مجمع البیان) در (اعلام الوری) می نویسند که : حسن بن محمد از جدّش از افراد زیادی از یاران و اساتیدش نقل می کند که : یکی از فرزندان عمر بن خطاب در مدینه امام کاظم(ع) را مورد آزار و اذیت قرار می داد ، وقتی امام کاظم(ع) را می دید ناسزا می گفت و به امیرالمومنین علی(ع) دشنام می داد . روزی بعضی از یاران امام کاظم(ع) به حضرتش عرض کردند : اجازه دهید ما این فاجر را بکشیم . امام کاظم(ع) به شدت آنها را از این عمل بازداشته و به خاطر این عمل توبیخ نمود . آنگاه امام کاظم(ع) از شغل آن مرد عُمری پرسید . گفتند: او در اطراف مدینه مشغول زراعت است ، امام کاظم(ع) سوار بر مرکبش شده و به سوی او حرکت کرد ، او را در مزرعه اش پیدا کرد ، با الاغش وارد مزرعه وی شد . آن شخص عُمری فریاد زد: زراعت مرا لگدمال نکن . امام کاظم(ع) همچنان سوار بر الاغ از روی زراعت او به طرفش می رفت ، تا این که نزدیک او رسید ، و از مرکب پیاده شد ، و در کنارش نشست ، و با روی گشاده و خندان به او فرمود : چقدر هزینه برای این مزرعه کرده ای؟ گفت: صد دینار . امام کاظم(ع) کیسه ای در آورد ، که در آن سیصد دینار بود ، و به او داد و فرمود: زراعت تو نیز به حال خودش باقی است ، خداوند آنچه در آن اُمید داری به تو روزی می کند . راوی گوید: عُمری برخاست و سر امام کاظم(ع) را بوسید و تقاضا کرد که حضرت از خطای گذشته اش بگذرد . امام کاظم(ع) لبخندی به او زد و بازگشت . راوی گوید : امام کاظم(ع) به سوی مسجد رفت ، دید آن شخص عُمری در مسجد نشسته ، نگاهی به امام کاظم(ع) کرد و این آیه را خواند: (اللَّهُ أَعْلَمُ حَیث یَجْعَل رِسالَتَه) ، (خداوند آگاه تر است که رسالت خویش را در کجا قرار دهد) . یاران عُمری دور او را گرفتند و گفتند: جریان چیست؟ تو پیش از این چنین عقیده نداشتی و این گونه نمی گفتی ؟ عُمری گفت: اکنون شنیدید که چه گفتم ، و شروع کرد به دعا کردن برای امام کاظم(ع) . یارانش با او دشمنی کردند او نیز با آنها دشمن شد . وقتی امام کاظم(ع) به منزلش برگشت ، به اطرافیانش که تصمیم قتل او را گرفته بودند فرمود : أیّما کان خیراً ما أردتم ؟ أم ما أردت ؟ إنّنی أصلحت أمره بالمقدار الّذی عرفتم وکفیت به شرّه . کدام رفتار بهتر بود؟ آنچه شما تصمیم داشتید یا آنچه من انجام دادم؟ ، من با مقدار مبلغی که می دانید او را رو به راه کرده و جلو شرّش را گرفتم .
(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام موسی بن جعفر الکاظم(ع) - صفحه 643)
امام کاظم و دشمنانش،دشمنان امام کاظم،برخورد امام کاظم با دشمن،برخورد امام کاظم با دشمنانش،برخوردهای امام کاظم با دشمن،برخوردهای امام کاظم با دشمنانش،یکی از برخوردهای امام کاظم،یکی از برخوردهای امام کاظم با دشمن،یکی از برخوردهای امام کاظم با دشمنانش