یکی از جلوه های جاذبه امام کاظم(ع) و وحشت هارون الرشید

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

یکی از جلوه های جاذبه امام کاظم(ع) و وحشت هارون الرشید



وقتی هارون الرشید (لعنه اللّه علیه) تصمیم گرفت امام کاظم(ع) را به شهادت برساند ، قتل آن حضرت را به هر یک از مقامات کشوری و لشکری پیشنهاد کرد هیچ کدام نپذیرفتند . وی ناچار نامه ای به نمایندگان خود در کشورهای فرنگ نوشت که : گروهی را برای من بفرستید که خدا و پیامبر را نشناسند ، من می خواهم به وسیله آنان کاری انجام دهم . آنان یک گروه پنجاه نفری را که آشنایی با اسلام ، حتی با لغت عرب نداشتند ، فرستادند . وقتی آنان آمدند هارون الرشید آنها را گرامی داشت و پرسید: خدای شما کیست؟ پیامبرتان کیست؟ آنان پاسخ دادند: ما نه خدایی را می شناسیم نه پیامبری را . آنگاه آنها را وارد اتاقی کرد که امام کاظم(ع) را در آن زندانی کرده بود ، تا امام کاظم(ع) را به قتل برسانند ، و خود هارون الرشید ملعون نیز از پنجره اتاق به آنان تماشا می کرد . آنان وارد اتاق شدند وقتی چشمشان به امام کاظم(ع) افتاد اسلحه خود را کنار انداخته و بدنشان به لرزه افتاد ، و در پیشگاه امام کاظم(ع) به سجده افتادند و از ترحّم به امام کاظم(ع) می گریستند . امام کاظم(ع) نیز دست رأفت خویش را بر سر آنها می کشید و با زبان و لهجه خودشان با آنان صحبت می کرد و آنان می گریستند . وقتی هارون چنین دید از ترس این که فتنه و آشوبی برپا شود ، وزیر خود را صدا زد و به او دستور داد که آنها را بیرون کند . آنان در حالی که به احترام امام کاظم(ع) عقب عقب می آمدند خارج شدند ، آنگاه سوار بر مرکب های خود شده و بدون اجازه هارون الرشید به سوی کشورشان بازگشتند .

(القطره - سید احمد مستنبط(ره) - جلد2 - بخش امام موسی بن جعفر الکاظم(ع) - صفحه 647)
جاذبه،جاذبه امام،جاذبه امام کاظم،جاذبه امام موسی کاظم،جاذبه امام موسی بن جعفر،جلوه های جاذبه امام کاظم،وحشت هارون،وحشت هارون الرشید،از جلوه های جاذبه امام کاظم(ع)