اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
اثبات حديث غدير
در اين بخش نكاتى را پيرامون اثبات حديث غدير بيان مىنماييم:
1. غدير از ديدگاه قرآن
درباره واقعه غدير و اهميّت اين روز، آياتى از قرآن نازل شده است. پيش از خطبه غدير اين آيه نازل شد:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ «1»
اى پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ كن؛ و اگر چنين نكنى، رسالت خدا را انجام ندادهاى.
آن گاه كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله خطبه را به پايان رساند، اين آيه كريمه فرو فرستاده شد:
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإسْلامَ ديناً»؛ «2»
امروز دين شما را به حدّ كمال رسانده و نعمت را بر شما تمام كردم و آيين اسلام را برايتان برگزيدم.
هنگامى كه خطبه غدير پايان يافت و مسأله بيعت با امير مؤمنان على عليه السلام به طور جدّى مطرح شد، عربى درخواست عذاب نمود و اين آيه درباره او نازل شد:
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»؛ «3»
درخواست كنندهاى تقاضاى وقوع عذابى نمود.
خلاصه شأن نزول اين آيه مباركه چنين است:
پس از آن كه واقعه غدير پايان يافت، شخصى به نام «حارث بن نُعمان فهرى» نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله آمد و با حالى آشفته به حضرتش چنين خطاب كرد: ما را به نماز گزاردن امر نمودى امتثال كرديم. دستور به پرداخت زكات فرمودى اطاعت كرديم و ... و اكنون بازوى پسر عمويت را گرفته و او را به عنوان ولىّ و سرپرست بر ما نصب نمودى! آيا اين دستور از پيش خود توست يا از خدا؟
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله در پاسخ فرمود:
والّذي لا إله إلّاهو، هذا من اللَّه؛
به خدايى كه جز او معبودى نيست سوگند! اين فرمانى از جانب خداوند است.
حارث پشت كرد و به طرف مركب خود حركت كرد و مىگفت:
خدايا! اگر آن چه محمّد مىگويد حق است، بارانى از سنگهاى آسمانى بر ما ببار و يا عذاب دردناكى بر ما فرو فرست!
هنوز به مركبش نرسيده بود كه خداوند سنگى فرو فرستاد كه بر فرقش خورد و از دامنش بيرون گشت. در اين هنگام خداوند اين آيه را نازل فرمود:
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ* لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ»؛ «4»
درخواست كنندهاى تقاضاى وقوع عذابى كرد. اين عذاب براى كافران است و هيچ كس نمىتواند آن را دفع كند. «5» اين آيه و آياتى ديگر، درباره واقعه غدير خمّ است و هر يك از اين آيهها بحث مستقلّ و جداگانهاى را مىطلبد كه به فرصتى بيش از اين نيازمند است؛ از اين رو پژوهندگان را به منابع مربوط به اين آيات ارجاع مىدهيم.
2. شمار راويان حديث غدير از صحابه
طبق تحقيقى كه انجام يافته است، بيش از يكصد و بيست مرد و زن صحابى به نقل حديث غدير پرداختهاند و محدثان اهل سنّت در كتابهايشان با سلسله سندهاى خود حديث غدير را از اينها نقل كردهاند كه اين روايتها در كتابهايى كه به طور مستقل در زمينه حديث غدير نوشته شده آمدهاند.
در ميان مورّخان و سيرهنويسان، نسبت به شمار حاضران در روز غدير و شنوندگان خطبه رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله اختلاف نظر است كه بنا بر برخى از اقوال، شمار حاضران در آن اجتماع، يكصد و بيست هزار نفر بوده است و واضح است كه با توجّه به اين نقل، حديث غدير فقط از 11000 حاضران، به ما رسيده است.
3. راويان حديث غدير از تابعين
نكته ديگر اين كه تعداد راويان حديث غدير از تابعين، چند برابر صحابه است. البتّه اين امرى روشن است؛ زيرا افراد بسيارى از تابعين
اين حديث شريف را از يك صحابى شنيدهاند و اين حديث را براى تعداد زيادى از شاگردان خود نقل كردهاند. از اين رو شمار علماى اهل تسنّن در قرون متمادى كه در زمره راويان حديث غدير به شمار مىآيند به صدها نفر مىرسد.
4. اسناد حديث غدير
حديث غدير با سندهاى بسيارى نقل شده و فراتر از حدّ تواتر است. از اين رو سندهاى اين حديث قابل شمارش نيست. سه شاهد بر اين مطلب مىتوان ارائه كرد:
نخست. كتابهايى كه درباره سندهاى حديث غدير تأليف شده به حدّى زياد است كه اگر بخواهيم به نام آنها اشاره كرده و نگارندگان آنها را- از علماى بزرگ گذشته- معرفى كنيم، سخن به درازا مىكشد و در اين نوشتار نمىگنجد.
دوم. عدّهاى از نگارندگان بزرگ اهل تسنّن، با جمعآورى احاديث متواتر، كتابهايى در اين زمينه تأليف كردهاند كه «حديث غدير» نيز در بسيارى از آن تأليفات، به عنوان حديثى متواتر ذكر شده است. براى نمونه به ذكر چند مورد اكتفا مىشود:
1. جلال الدين عبدالرحمان سيوطى كه يكى از بزرگترين
علماى اهل تسنن در قرن نهم و دهم و داراى تأليفات بسيارى است، چند كتاب جداگانه در احاديث متواتر تأليف نموده و «حديث غدير» را در آنها آورده است. «6» 2. مرتضى زبيدى، نويسنده كتاب تاج العروس كه از معتبرترين كتابهاى لغوى است، يكى از تأليفاتش را به احاديث متواتر اختصاص داده و «حديث غدير» را در آن ذكر كرده است. «7» 3. كتّانى نيز كتابى را در احاديث متواتره نگاشته و «حديث غدير» را در آن آورده است. «8» 4. شيخ على متقى هندى، نگارنده كتاب كنز العمّال، كتاب ويژهاى در احاديث متواتر نگاشته و «حديث غدير» را در آن آورده است.
5. ملّا على قارى هروى نيز كتابى در خصوص احاديث متواتر تأليف نموده است و «حديث غدير» را در آن ذكر كرده است.
بنا بر اين، «حديث غدير» در كتابهايى كه به احاديث متواتر اختصاص دارد موجود است.
سوم. عدّه زيادى از محدّثان و حافظان بزرگ اهل تسنن به تواتر حديث غدير تصريح نمودهاند كه براى نمونه به ذكر نام سه نفر از آنان اكتفا مىشود:
1. شمس الدين ذهبى، با تعصّب شديدى كه به عقايد اهل تسنّن دارد مىگويد: حديث غدير متواتر است و من يقين دارم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله اين سخن را فرموده است. «9» 2. ابن كثير دمشقى نيز در كتاب البداية و النّهايه به تواتر «حديث غدير» اعتراف مىكند. «10» 3. حافظ كبير شمس الدين جَزَرى نيز در كتاب اسنى المطالب فى مناقب علىّ بن ابىطالب عليهما السلام، به تواتر «حديث غدير» اعتراف مىنمايد. «11» البته ما در اين جا فقط به چهار نكته اساسى اشاره كرديم كه هر كدام از آنها به تأليف جداگانهاى نياز دارد و از حوصله اين نوشتار بيرون است.
______________________________
(1). سوره مائده: آيه 67.
(2). سوره مائده: آيه 3.
(3). سوره معارج: آيه 1.
(4). سوره معارج: آيات 1 و 2.
(5). تفسير ثعلبى: 10/ 35، شواهد التنزيل: 2/ 381.
(6). ر. ك: نظم المتناثر من الحديث المتواتر: 195، النصائح الكافيه: 92، نفحات الأزهار: 8/ 319.
(7). ر. ك: ملحقات احقاق الحق: 23/ 10.
(8). نظم المتناثر من الحديث المتواتر: 194 حديث 232.
(9). سير اعلام النبلاء: 8/ 335.
(10). البداية والنهايه: 5/ 213.
(11). أسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليهما السلام: 3 و 4.
غدیر،حدیث غدیر،اثبات حدیث غدیر،ثابت کردن حدیث غدیر،غدیر،غدیر خم،شناخت حدیث غدیر،تبلیغ حدیث غدیر،تبیین حدیث غدیر،نشر حدیث غدیر،دلیل حدیث غدیر،معرف حدیث غدیر