12بند محتشم کاشانی
ترسم ، جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه ، شفیعان روز حشر
دارند شرم ، کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمی ، که با کفن خونچکان ز خاک
آل علی (ع) چو شعله ی آتش علم زنند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند
جمعی که زد به هم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند،یک باره بر جریده رحمت قلم زنند،ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر،دست عتاب حق به در آید ز آستین،چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند،فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت،جمعی که زد به هم صفشان شور کربلا،پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل،شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
12بند محتشم کاشانی